درس خارج فقه استاد اشرفی

96/06/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الإستهلال/ الرؤیة فی البلد الآخر.

فهرست اجمالی موضوعات مطرح در سال تحصیلی 97،96: 1. الإستهلال، حکم رؤیة هلال در بلاد دیگر 2.إعتبار رؤیت با چشم مسلّح 3. تنجیم «ستاره شناسی» 4. رشوه 5. حفظ كتب ضلال 6. سحر 7. سبّ مؤمن 8. تدليس ماشطة، تشبیب، تزیین به جنس مخالف 9. تقیّه. 10. مالکیّت معنوی یا حقّ التألیف 11. لقاح مصنوعی 12. کتاب الطّهارة.

گذري کوتاه بر شرح حال أستاد آیة اللّه شيخ مصطفي أشرفي شاهرودی:

آیة الله أشرفي ، سومين فرزند ذکور مرحوم آيت‌الله العظمي حاج شيخ محمد علي (مشهور به حاج شيخ آقا‌ بزرگ شاهرودي) درس جامع ‌المقدّمات و سيوطي و شرح قطر السندي و شرح نظّام را در شاهرود به اتمام رسانده و در شهريور 1329 منتقل به حوزه علميه مشهد مقدس شدند و در مدرسه سليمانيه آن شهر، به همراه برادر (حاج شيخ مرتضي أشرفي) ساکن شده و با جدّيت فراوان طي هفت سال اقامت در مشهد، دوران مقدّمات و کل دوره سطوح را به آخر رساندند و سپس مشغول درس خارج شده و يک ‌سال‌ و نيم از درس خارج فقه و أصول آيت‌الله ميلاني (قدس سره) بهره جستند.در اين دوران از محضر اساتيد ادبيات مانند مرحوم شيخ محمد تقي اديب و شيخ غلامرضا شهري و اساتيد دروس سطوح مانند حضرات آيات و حجج إسلام حاج ميرزا احمد مدرس يزدي، حاج شيخ کاظم دامغاني، حاج شيخ هاشم قزويني، حاج ميرزا حسين سبزواري و اساتيد فلسفه مانند حضرات حاج ميرزا جواد تهراني و عمدتاً از مرحوم ايسي، بهره‌مند شدند و در درس خارج فقه و أصول از محضر فقيه گرانقدر آيت‌الله العظمي ميلاني، يک‌سال و نيم بهره علمي بردند.هم ‌زمان با دروس حوزوي، موفق به اخذ پايان‌نامه دوره متوسطه و سپس دوره ديپلم و سرانجام پايان‌نامه ديپلمِ تمام، شدند در مهرماه 1336 شمسي براي ادامه تحصيل به تنهايي به نجف اشرف رهسپار شده و در مدرسه قوام شيرازي آن حوزه مبارکه، با برادرشان (حاج شيخ مرتضي) ساکن شدند و سپس راهي مجالس دروس خارج بزرگان شده و سرانجام مجلس درس حضرات آيات عظام، حاج سيدابوالقاسم خوئي و حاج شيخ حسين حلي، و حاج سيد محمود شاهرودي را انتخاب کردند و پس از تبعيد امام خميني به عراق و شروع معظم‌ له به تدريس کتاب البيع به درس ايشان نيز حاضر شده و 8 سال نيز از آن محضر بهره‌مند شده و مورد عنايات خاصه ايشان، همانند ساير اساتيد، قرار گرفتند.و طي اقامت بيش از 17 سال در نجف اشرف و تحمل مشکلات فراوان از ناحيه حکومت‌هاي آن کشور به‌ ويژه حکومت جبار و ظالم بعثيان با کمال کوشش و جديت مشغول درس و بحث مباحثه و نوشتن دروس و تقرير آن بر جمعي از فضلا بودند.در اين دوران، خود نيز مشغول تدريس سطوح عاليه گرديدند. به طوري که يکي از مدرسين معروف سطوح، در آن حوزه مقدّسه شدند. در طول اقامت در نجف، چند بار هم براي ديدار والدين، در ايام تعطيل دروس حوزه نجف اشرف، موقت به ايران سفر کردند.

سرانجام در تابستان سال 1353 شمسي، به خاطر خدمتگزاري پدر بزرگوار که مبتلا به بيماري قلبي شده بودند ـ با کمال کراهت اساتيد بزرگوارشان از مهاجرت وي به ايران و ترک حوزه علميه نجف اشرف- آن حوزه مجتهد پرور و مجاورت باب مدينه علم ‌النبي اميرالمؤمنين را با اخذ إجازه اجتهاد، رها کردند.

باري پس از خداحافظي از آن حوزه مبارکه و اساتيد بزرگوارشان با عائله به طرف ايران حرکت نموده و در تيرماه 1353 برابر ماه شريف رجب سال 1394 قمري، در خدمت والدين در شهر شاهرود مستقر شدند. بنا بود به دستور مرحوم امام خميني در حوزه قم استقرار پيدا کنند ولي با رحلت پدر بزرگوارشان در شب دوم ماه شوال سال 1394 برابر مهر 1353 و اصرار اهالي محترم و حوزه علميه شاهرود، ناچار به اقامت در آن شهر شدند. حوزه علميه شاهرود را تجديد بنا نموده و اهل علم و طلاب جديدي را جذب نموده و شب و روز، خود به تدريس ابتدايي‌ترين دروس حوزوي تا مرحله درس خارج، مشغول شده و بعضي مدرسين را از حوزه علميه قم و نقاط ديگر به شاهرود دعوت کردند، و حوزه علميه را رونق فراواني بخشيدند.

در تابستان 1356 به قصد زيارت عتباب مقدّسه عراق، راهي نجف اشرف شده و ديدار با مراجع و اساتيد عظام و حضرت امام خميني را تجديد کردند و در مذاکرات حضوري با مرحوم، امام شهريه حوزه مقدّسه مشهد را تثبيت کردند، و در بازگشت از عراق، پيشگام در ايجاد تظاهراًت بر عليه حکومت شاه و رژيم ضد ديني و پهلوي بودند به ‌طوري که گزارشات زيادي برعليه ايشان به ‌وسيله ساواک، تنظيم شده، بود و دستور ترور ايشان از تهران صادر گرديد ولي با سقوط رژيم ستم‌شاهي، اين دستور عملي نشد.

پس از پيروزي انقلاب تا سال 1362 به خدمات خود در اين شهرستان ادامه مي‌دادند تا اين که در ديداري که با مرحوم امام خميني در نيمه آخر اين سال در جماران تهران داشتند، بنا شد براي إستفاده بهينه از مقام علمي حضرت آيت‌الله حاج شيخ مصطفي أشرفي ، وي عازم حوزه علميه قم و اگر نشد حوزه علميه مشهد مقدس شوند، که اين أمر در اواخر سال 1362 انجام گرفت.گر چه اصرار اهالي شاهرود و اهل علم آنجا بر بازگشت معظم‌له به شاهرود بود، و در تابستان سال 1363 ناچار به مراجعت به شاهرود شدند، ولي با اتمام ماه شريف رمضان و انجام وظايف روحانيت در آن شهر، پس از انقضاء تابستان و شروع دروس حوزه مشهد، رهسپار مشهد مقدس شدند و در مدرسه مرحوم آيت‌الله العظمي خوئي که مرکز مهم دراسات حوزه علميه مشهد مقدس است، از آن زمان تاکنون به دروس سطوح عاليه سپس دروس خارج فقه و أصول و رجال و تفسير اشتغال دارند، و جمع کثيري از فضلا و دانش‌پژوهان از محضر معظم‌ له، بهره‌مند مي‌شوند و اين شيوه به حمد اللّه تعالي الي ‌الحال استمرار دارد.با اصرار اهل علم و مردم شاهرود بنا شد تعلق خود را از شاهرود و حوزه آنجا قطع نکنند. لذا تا چند سال قبل سرپرستي حوزه علميه و جذب مدير و مدرسين کارآمد را براي آن حوزه ادامه مي‌داد. تا اين که در اثر تراکم گرفتاري‌ها، ناچار از چند سال قبل اداره أمور تعليم و تربيت طلاب و مدرسه علميه را به برادر خود واگذار نمود، ولي تأمين شهريه طلاب کما کان ادامه دارد. بخشی از آثار علمي أستاد :

1-شرح فارسی بر مکاسب شيخ انصاري.

2-شرح عربي بر جلدين کفايه ‌الأصول مرحوم محقّق خراساني.

3-يک دوره و نيم تقريرات درس أصول فقه.

4-کتاب طهارت، تقرير درس مرحوم آيت‌اللّه حاج شيخ حسين حلّي.

5- کتاب اجاره، تقرير درس مرحوم آيت‌اللّه العظمي شاهرودي.

6- اجتهاد و تقليد، تقرير درس مرحوم آيت‌اللّه العظمي خوئي.

7- کتاب‌الصلاة، تقرير درس مرحوم آيت‌اللّه العظمي خوئي.

8- کتاب‌الصوم، تقرير درس مرحوم آيت‌اللّه العظمي خوئي.

9- رساله في العداله.

10- بخشي از تقريرات درس امام خميني در کتاب‌البيع.

11- مقالات علمي متعدّد در کنگره‌هاي بزرگداشت شيخ مفيد، شيخ انصاري، محقّق اردبيلي و غيره.

هم‌ بحثان ایشان در دوران تحصيل در مشهد مقدس در ادبيات و سطوح مقدماتي، جناب حجت‌الإسلام حجت هاشمي، در سطوح متوسّط و نهايي، آيات عظام، حاج شيخ محمدرضا مهدوي دامغاني، حاج سيدحسن مرتضوي،و اما هم بحثان ایشان در دوران خارج، در نجف اشرف، حضرات آيات و حجج حاج سيدحسن مرتضوي، حاج سيدعلي رئيسي، حاج سيدمهدي موسوي بجنوردي، حاج شيخ عباس عباسي‌نژاد بيرجندي، حاج سيدابراهيم حجازي، حاج شيخ علي‌اصغر معصومي، حاج شيخ مرتضي أشرفي بوده اند.موضوع: الإستهلال/ الرؤیة فی البلد الآخر. لا حول و لا قوه إلاّ باللّه العلی العظیم حسبنا اللّه و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النّصیر و الحمد للّه ربِّ العالمین و الصّلوة و السّلام علی أشرف البریّه محمّد و عترته الطّاهرین و اللّعنة الدّائمة علی أعدائهم أجمعيّن، اللّهُم وفّقنا و جمیع المشتغلین لِلعلم و للعمل الصّالح.با تبریک عید سعید غدیر، عید ولایت و با استمداد از روح مطهّر إمام رضا علیه آلاف التحیّه و السّلام، عالم آل محمد  سال تحصیلی جدید را شروع نموده و امیدواریم خداوند متعال توفیق درک وفهم معارف دین و فقه آل محمدرا به همه ما عنایت فرماید. بحثی که بنا است در سال تحصیلی جدید مطرح شود بحث فقهی تنجیم است در مورد این که اخبار منجّمین در چه صورت شرعاً معتبر و قابل پذیرش بوده و در چه صورت قابل پذیرش نیست؟ اما بحث قبلی در مورد این بود که اگر هلال ماه در بلدی رؤیت شود آیا برای همه بلاد، اوّل ماه «مبارک رمضان یا شوال و یا ماه های دیگر» ثابت است یا این که اتّحاد آفاق غلط است و فقط برای بلد رؤیت و بلاد قریب به آن، اوّل ماه ثابت است؟ چون مسأله بسیار با اهمیت و دارای آثار فراوان و محل ابتلاء است فهرست وار نتیجه مباحث گذشته به عرض می رسد و بعد ان شاء اللّه وارد بحث تنجیم می شویم.

مسلّم است که با خروج ماه از مُحاق و واقع شدن ماه در تحت الشعّاعِ خورشید، بطوری که قابل رؤیت باشد ماه جدید آغاز می شود این أمر در حقیقت و در واقع یک أمر آسمانی بوده و به حسب بلاد مختلف تغییر پذیر و متفاوت نیست همچنان که خسوف و کسوف أمر آسمانی است و به حسب بلاد مختلف تغییر ناپذیر است که البتّه تحقّق خسوف در هنگامی است که سایه زمین روی ماه بیافتد و کسوف نیز در هنگامی است که ماه بین زمین و خورشید واقع شود بطوری که تمام یا بخشی از خورشید قابل رؤیت نباشد و بلاد متفاوت در در تحقق یا عدم تحقق آن اثری ندارند این أمر غیر از طلوع و غروب خورشید است که برای هر بلدی متفاوت بوده و مستقلاً محقّق می شود و هر بلدی که در مشرق باشد طلوع خورشید در آن زودتر محقّق می شود و اگر در غرب واقع شده باشد دیرتر طلوع خورشید حاصل شده و رؤیت می شود.[1]

یقیناً مُحاق در زمانی اتّفاق می افتد که زمین و خورشید و ماه در یک خط قرار گیرند که در این حالت ماه رؤیت نمی شود و نور خورشید در یک طرف ماه می افتد ولی به جهت این که ماه پشت به زمین دارد مانع رؤیت ماه می شود که این حالت دخلی به بلاد مختلف ندارد و هر گاه ماه در اثر حرکتی که ماه و زمین دارند از حالت مُحاق و خط مستقیم خارج شود نوری از خورشید به ماه می تابد گوشه ای از آن قابل رؤیت برای اهل زمین است که در این هنگام هلال ماه تشکیل می شود.در هر حال اوّل مُحاق اتّفاق می افتد و بعد از مدّتی ولو در یک ثانیه که ماه از حالت موازات خارج می شود تولّد ماه رخ میدهد که البتّه ابتداءا به جهت نور شدید خورشید تحت الشعّاع واقع شده و قابل رؤیت نیست و کم کم که قطر هلال بیشتر و به حدود هفت درجه ارتفاع از أفق می رسد هلال ماه رؤیت می شود.

نتیجه: همچنان که مُحاق و تولّد ماه دخلی به زمین ندارد و أمر آسمانی است، تحقّق ماه قمری نیز که بعد از این دو حالت حاصل می شود دخلی به زمین ندارد یعنی مُحاق در یک لحظه برای تمام اهل زمین اتّفاق می افتد و تولّد ماه نیز در یک لحظه و تحقّق اوّل ماه قمری نیز در یک لحظه برای تمام اهل زمین اتّفاق می افتد «و آن زمانی است که در اثر عوامل طبیعی مثل درجه ارتفاع ماه از أفق و زاویه حاصل بین ماه و خورشید و مدّت مکث ماه قابل برای رؤیت باشد» و بلاد مختلف نسبت به آن یکسان است و البتّه رؤیت ماه منوط و مشروط به چند چیز است:

1- ماه بالای أفق باشد 2- زاویه بین ماه و خورشید به طوری باشد که شعاع خورشید به ماه بتابد 3- مقدار مکث ماه در أفق باید بیش از مقدار غروب خورشید باشد تا این که هلال ماه قابل رؤیت باشد واگر خورشید سریع غروب کند هلال رؤیت نمیشود.در بعضی نوشتارها آمده است که در عربستان، رؤیت هلال ماه را ملاک دخول ماه شرعی قرار نداده اند بلکه تولّد ماه را، ملاک دخول ماه شرعی قرار داده اند، لکن به نظر فقهای إمامیّه و اکثر أهل سنّت ملاک در ثبوت ماه شرعی رؤیت هلال است یعنی ماه باید به حدّی برسد «حدود هفت درجه» که قابل رؤیت برای اهل زمین باشد.

در این زمینه مرحوم أستاد خویی ره می فرماید: این جریانات «مُحاق، تولّد ماه، و همچنین تحقّق اوّل ماه، که بعد از تولّد ماه اتّفاق می افتد و همچنین خسوف و کسوف» أمر آسمانی بوده و به بلاد مختلف هیچ ارتباطی ندارد و اگر ماه به حّد قابلّیت رؤیت رسید هلال ماه قمری برای همه بلاد ثابت می شود و بر این اساس می گویند به مجرد رؤیت هلال در یک بلد اوّل ماه شرعی برای تمام بلاد ثابت است خواه بلاد شمالی باشد خواه جنوبی خواه از بلاد شرقی باشد خواه غربی.

مرحوم أستاد چهار دلیل از روایات برای مبنای خود اقامه نموده است:

1- در بعضی روایات، ملاک در إثبات هلال و وجوب روزه، رؤیت ذکر شده است «صم للرویه و افطر للرویه» و نفرموده

که رؤیت فرد خاص و در بلد خاص ملاک است بلکه ملاک در ثبوت هلال را تنها مطلق رؤیت ذکر نموده است خواه از بلاد قریبه باشد خواه از بلاد بعیده خواه هم أفق با بلد رؤیت باشد خواه در أفق إختلاف داشته باشد.

قال اللّه تعالی: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فلْيَصُمْهُ﴾.[2] در آیه شریفه مراد از شهود همان رؤیت است که ملاک در وجوب روزه ذکر شده است.

2- مفاد بعض دیگر از روایات این است که اگر در خارج بلد از هر نقطه ای دو نفر عادل شهادت به رؤیت دادند ولو این که بلد دیگر ماه را ندیده باشند اوّل ماه برای آن بلد ثابت بوده و قضاء روزه آن روز با این شهادت در صورت عدم امساک واجب خواهد بود و طبق إطلاق این روایات اگر دو شاهد عادل از هر نقطه از نقاط زمین شهادت به رؤیت دهند اوّل ماه برای دیگران نیز ثابت خواهد بود.

3- مفاد روایت ابی بصیر و بعض دیگر روایات این است که وقتی دو نفر عادل از اهل صلوه خبر و یا شهادت به رؤیت دادند قضاء بر شما واجب است و نفرموده که این دو نفر شاهد باید از اهل بلد رؤیت و یا نزدیک بلد رؤیت باشند تا این که قضاء واجب باشد، این دسته از روایات اظهر أدلّه بر مبنای أستاد محقّق خویی ره می باشند:

صحیحه ابی بصیر: حَمَّادٍ عَنْ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه  أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُقْضَى مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ لَا تَقْضِهِ إِلَّا أَنْ يُثْبِتَ شَاهِدَانِ عَدْلَانِ مِنْ جَمِيعِ أَهْلِ الصَّلَاةِ مَتَى كَانَ رَأْسُ الشَّهْرِ وَ قَالَ  لَا تَصُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ الَّذِي يُقْضَى إِلَّا أَنْ يَقْضِيَ أَهْلُ الْأَمْصَارِ فَإِنْ فَعَلُوا فَصُمْهُ.[3]

کیفیّت استدلال:عبارت «جمیع اهل الصلوه» دلالت دارد بر این که ثبوت ماه قمری اختصاص به بلدی دون بلد دیگر ندارد و بلکه با شهادت اهل نماز از هر بلدی از بلاد دنیا که باشد ،ماه ثابت می شود و إختلاف و اتّحاد آفاق موجب تغییر در آن نمی شود و اگر بيّنه قائم بر رؤیت شد ماه برای تمام بلاد ثابت است و وجهی ندارد که این روایت را حمل کنیم به بلادی که متفق الأفق می باشند و به مقتضای إطلاق روایت مذکور اگر دو شاهد از تمام بلادی که اهل نماز می باشند بر رؤیت هلال شهادت دهند ،اوّل ماه برای همه ثابت بوده و باید روزه را قضاء نمایند و جمله «من جمیع اهل الصلوه و همچنین جمله اهل الامصار» إطلاق دارد خواه بلدی که شهات به رؤیت در آن داده شده در شمال باشد یا در جنوب در شرق باشد و یا حتیّ در غرب، خواه متحد الأفق و خواه مختلف الأفق باشند.

4- تمسّک به روایاتی که از آن روایات إستفاده می شود شب قدر که تمام مقدّرات در آن انجام گرفته و بلایا و ارزاق معيّن می شود، تنها یک شب است که در آن شب قرآن نازل شده است و یا در دعای عید فطر می خوانیم که جعلته للمسلمین عیدا از این بیان نیز إستفاده می شود که عید فطر برای همه یکی است و همه مسلمین در ثبوت ماه و عید فطر مشترک می باشند و ظهور دارد در این که اگر هلال ماه ثابت گردید به مقتضای جمع محلی به ال «للمسلمین» ماه برای همه مسلمین ثابت است به این مناسبت روایاتی که برای احیاء شب قدر وارد شده و مورد إستدلال هم قرار گرفته ذکر می کنیم:

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللّه  فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ اللَّيْلَةُ الَّتِي يُرْجَى فِيهَا مَا يُرْجَى فَقَالَ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِين أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ قَالَ فَإِنْ لَمْ أَقْوَ عَلَى كِلْتَيْهِمَا فَقَالَ مَا أَيْسَرَ لَيْلَتَيْنِ فِيمَا تَطْلُبُ قَالَ قُلْتُ: فَرُبَّمَا رَأَيْنَا الْهِلَالَ عِنْدَنَا وَ جَاءَنَا مَنْ يُخْبِرُنَا بِخِلَافِ ذَلِكَ مِنْ أَرْضٍ أُخْرَى فَقَالَ مَا أَيْسَرَ أَرْبَعَ لَيَالٍ تَطْلُبُهَا فِيهَا....[4]

کیفیّت استدلال:اگر بنا باشد که در هر بلدی رؤیت هلال فقط برای همان بلد معتبر باشد باید می فرمودند رؤیت شما فقط برای بلد شما معتبر است و معنی ندارد که چهار شب را احتیاط کنند در نتیجه احتیاط در صورتی معنی دارد که بگوییم یک شب قدر داریم و همه آفاق یک حکم را دارند و اوّل ماه و شب قدر در همه جا یکی است منتهی چون شب اوّل ماه به خاطر شهادت مردم در بلد دیگر نسبت به اوّل ماه مردد است طبعا شب قدر نیز مردد خواهد شد خواه شب 21 رمضان باشد یا شب 23 که امام  در هنگام جواب این تردید را برای همه پذیرفته و فرمودند برای درک شب قدر بخاطر تردید در اوّل ماه چهار شب را احیاء کنید. حال اگر در رؤیت هلال إختلاف شد با توجّه به این که شب قدر تنها یک شب است جای احتیاط دارد و الا اگر هر بلدی هلال او متفاوت از بلاد غیر هم أفق او باشد دیگر جای احتیاط چهار شب نیست و بنابر مبنای إعتبار إختلاف آفاق اگر مدار رؤیت در هر بلد باشد ما که روز شنبه دیدیم بر اساس همان روز، شب قدر را قرار می دهیم و جایی برای احتیاط ندارد و اگر بلد دیگری روز یک شنبه ماه را دیدند آن ها نیز همان شب، أعمال شب قدر را براساس رؤیت خودشان انجام می دهند و جایی برای احتیاط نیست.

در مقابل عدّه ای از فقهاء قائل شده اند: مدار در ثبوت ماه شرعی، رؤیت ماه است به مقتضای دلیل: «صم للرویه و افطر للرویه»[5] و «اذا رایت الهلال فصم»[6] و «من شهد الشهر فلیصمه»[7] و شهود نیز در آیه شریفه به معنای رؤیت است بر این اساس مدار بر أصل رؤیت است و مسلماً اگر در بلد غربی ماه دیده شود در بلاد شرق قطعاً قابل رؤیت نیست در نتیجه برای کسانی که ندیده اند هلال ماه شرعی ثابت نخواهد بود.

در هر حال مسأله معرکه الآراء شده است که البتّه قول أستاد خویی ره به نظر ما نزدیک تر به واقع است و اگر دستمان از دلیل کوتاه شد و نتوانستیم از أدلّه إستفاده وحدت آفاق یا تعدد آن را کنیم نوبت به أصل عملیه می رسد البتّه در صورتی که أصل لفظی در بین نباشد.

 


[1] - چنان که از آیه شریفه استفاده می شود که مکان ها نسبت به طلوع و غروب خورشید متفاوتند: إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ سَبَباً ﴿84﴾ فَأَتْبَعَ سَبَباً ﴿85﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَهَا قَوْماً قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً ﴿86﴾ قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَاباً نُكْراً ﴿87﴾وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْراً ﴿88﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً ﴿89﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْراً ﴿90﴾.
[2] بقره /سوره2، آیه 185 .
[3] وسائل الشيعة / ج‌10 / 293 / 12 - باب ثبوت رؤية الهلال بالشياع و بالرؤية في بلد آخر قريب .....
[4] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج4، ص157، ب32 از ابواب احكام شهر رمضان، .
[5] وسائل الشيعة / ج‌10 / 291 / 11 - باب أنه يثبت الهلال بشهادة رجلين عدلين و لا يثبت بشهادة النساء.
[6] وسائل الشيعة / ج‌10 / 258 / 3 - باب أن علامة شهر رمضان و غيره رؤية الهلال فلا يجب الصوم إلا للرؤية أو...
[7] بقره /سوره2، آیه 185 .