درس خارج فقه استاد اشرفی

96/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : استهلال/ الرؤیة فی بلد آخر/ هل یشترط اتّحاد الافق فی ثبوت الهلال؟

بررسی روایات:

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ اللَّيْلَةُ الَّتِي يُرْجَى فِيهَا مَا يُرْجَى فَقَالَ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِين أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ قَالَ فَإِنْ لَمْ أَقْوَ عَلَى كِلْتَيْهِمَا فَقَالَ مَا أَيْسَرَ لَيْلَتَيْنِ فِيمَا تَطْلُبُ قَالَ قُلْتُ: فَرُبَّمَا رَأَيْنَا الْهِلَالَ عِنْدَنَا وَ جَاءَنَا مَنْ يُخْبِرُنَا بِخِلَافِ ذَلِكَ مِنْ أَرْضٍ أُخْرَى فَقَالَ مَا أَيْسَرَ أَرْبَعَ لَيَالٍ تَطْلُبُهَا فِيهَا...[1]

بررسی سند روایت :

علی بن ابی حمزه بطائنی در مجامع روایی نه تنها توثیق نشده بلکه تضعیف نیز شده است[2] و از طرفی چون مرحوم کلینی ره در کتاب شریف کافی نقل زیادی از ایشان داشته موجب شده بعضی به اعتبار کافی خدشه وارد نمایند و این در حالی است که مرحوم کلینی ره این کتاب را در اواخر غیبت صغری نوشته است و نواب خاص امام عصر علیه السلام را درک نموده و با آن ها در هنگام نوشتن کتاب در ارتباط بوده است .

از طرفی مسلّم است که بسیاری از اصول أربعمِاه در اختیار وی بوده و شاهکار ایشان این است که روایات کافی را مستند به کتاب ذکر ننموده بلکه تمام سلسله سند را از راویان حدیث تا امام علیه السلام ذکر نموده است بر خلاف دیگر صاحبان کٌتٌب حدیثی که روایات را مصدّر می نمودند به صاحب کتاب و بعد در مشیخه، کسانی را که از صاحب کتاب نقل نموده اند ذکر می نمودند وی نزديك‌ترين فقيه و مؤلف شيعه به عصر ائمه معصومين (علیهم السلام) بوده كه چنين كتاب جامعى را به يادگار گذاشته است. وی هم عصر دوران غيبت صغرى بوده و به خدمت برخى از سفراء و نواب اربعه نيز رسيده است.

مرحوم کلینی ره در مقدمه کافی نوشته است: [3]

این کتاب را بنا به درخواست بعض مؤمنین نوشته و در آن تمام مسائل دین را جمع نموده ام برای کسانی که می خواهند علوم دینی را فرا گرفته و به آثار صحیح رسیده از صادقین (امامان معصوم علیهم السلام ) عمل نماینداين کلام دليل بر اين است كه ایشان به روات مذکور در کتاب خود اعتماد داشته، و آنچه را در كافى نقل نموده صحيح مى‌دانسته است.

قال الكليني «و قلت. إنّك تحبّ أن يكون عندك كتاب كاف، يجمع من جميع فنون علم الدّين، ما يكتفي به المتعلّم، و يرجع إليه المسترشد، و يأخذ منه من يريد علم‌ الدين، و العمل به بالآثار الصحيحة، عن الصادقين عليهم السّلام و السنن القائمة الّتي عليها العمل، و بها يؤدّي فرض اللّه عزّ و جلّ و سنّة نبيّه صلّى اللّه عليه و آله و قد يسّر اللّه له تأليف هذا الكتاب الكبير في عشرين سنة «و قد سأله بعض الشيعة من البلدان النائية تأليف كتاب الكافي لكونه بحضرة من يفاوضه و يذاكره، ممّن يثق بعلم .

حال سؤال این است: مرحوم کلینی ره که این قدر از ابی حمزه بطائنی درکافی حدیث نقل نموده آیا مطلع بر ضعف او، یا مطلع بر تضعیف او توسط مرحوم کشی ره و دیگر بزرگان نبوده است؟

مرحوم کشی ره درمورد ابی حمزه بطائنی قضیه ای را از امام رضاع نقل نموده است که نشانه تضعیف او می باشد: در هنگام فوت ابی حمزه إمام رضا علیه السلام فرمودند درهمین لحظه نکیر و منکر در مورد إمام بعد از موسی بن جعفر علیه السلام از او سؤال نمودند و به جهت انکار ولایت إمام بعد از او( إمام هشتم عذاب قبر او را فرا گرفت.

جواب:

الف: بعضی جواب داده اند به این که صحیح عند القدماء فرق می کند با صحیح عند المتاخرین در نتیجه

ابی حمزه بطائنی در نزد متاخرین موثق بوده است،و ذکر او در کافی خدشه ای را به اعتبار کافی وارد نمی کند ولی این جواب قانع کننده برای ما نمی باشد.

ب: جواب دومی که داده شده این است : رواياتى كه از على بن ابى حمزه نقل شده محكوم به صحت است؛ چرا كه ملاك در صحت، مستقيم بودن شخص در هنگام اداء حديث بوده، اگر چه بعد از آن منحرف شده باشد، در نتیجه راويان از او احتمال دارد که در حال استقامت از على بن ابى حمزه تحمل روايت نموده‌ باشند.

ج: مرحوم کلینی ره مضمون روایات مذکور را (اگر چه از راوی غیر موثق نقل نموده است) در روایات صحیحه دیگر،که طریقش صحیح بوده رؤیت نموده است و با اتّکاء به این که مضمون آن حدیث از طریق صحیح نیز ذکر شده است آن روایت غیر موثق را ذکر نموده است در نتیجه روایات کافی ولو این که از فرد ضعیفی نقل نموده ولی قابل اعتماد می باشد لذا مرحوم نائینی ره: فرموده است که تضعیف در روایات کافی از ضعف فقیه است.

و البته متاسفانه عده ای به جهت بی اطلاعی و یا حّب شهرت در مقام تصحیح روایات کافی بر آمده اند و از مجموع روایات مذکور در کافی که بالغ بر سی و پنج هزار حدیث بوده تنها پانصد حدیث از آن صحیح دانسته اند که این خطای بزرگی بوده است و مستمسک به دست دشمنان شیعه داده اند مثل کسانی که منکر فدک و یا قضیه آتش سوزی خانه حضرت زهرا سلام الله علیها شده اند و شاید علتش حب شهرت بوده است مثل برادر حاتم طائی که بعد از مرگ برادرش حاتم طائی، مردم را برای طعام دعوت نمود و وقتی مادرش از علت آن سؤال کرد گفت می خواهم غذا بدهم تا این که مثل برادرم مشهور شوم مادر در او جواب گفت: تو حاتم نمی شوی و نمی خواهد اطعام بدهی چرا که در دوران شیر خواری اگر یک بچه دیگر می آمد بغل من دست و پا می زدی و داد و قال سر می دادی ولی برادرت حاتم از کوچکی سخاوتمند بود تا جایی که شیر نمی خورد مگر بچه دیگری اول از سینه ام شیر بخورد و بعد از خوردن و سیر شدن او شیر می خورد.

استاد مطول ما مرحوم ادیب ره می فرمود: برادرِ حاتم صبح آن روز ازخانه بیرون رفت وبرای این که از طریق دیگری مشهور شود وکار بسیار قبیحی را انجام داد تا این که شاید بوسیله آن مشهور شود که البته مردم بعد از اطلاع از شدت ناراحتیّ او را به قتل رساندند.

حال گاهی به جهت شهرت ،فتوایی داده می شود که بر خلاف نظرات تمام فقهاء شیعه می باشد و توجه نمی شود که دیگر فقهاء نیز مطالب و ادله موجود در نزد او را دیده اند و از طرفی اورع و افقه از او نیز بوده اند و او فکر می کند دیگران ادله را ندیده اند و فتوایی می دهد که موجب درد سر و وهن مذهبِ تشیع شده و به تبعات آن توجّهی نمی کند.

و اما قاسم بن محمد جوهری: وى واقفى مذهب بوده و توثيق هم نشده است ولکن بزرگانى از قاسم بن محمد جوهرى روايت كرده‌اند كه درباره آن ها نقطه ضعفِ حديثى (يروى عن الضعفاء) ذكر نشده است. همچون ابن ابی عمیر و صفوان بن يحيى و حسين بن سعيد اهوازى كه روايات بسيارى از او نقل نموده اند و یا از كتاب او روايت نقل نموده اند كه اين امر نشانه اعتماد آنان بر او بوده است، و از طرفی تضعيفى هم درباره وى وارد نشده كه با اين توثيق عملى تعارض پيدا كند.

در نتیجه اگر روايت اين سه شخص (ابن ابى عمير و صفوان بن يحيى و حسین بن سعید اهوازی) را در توثيق او كافى بدانيم، از آن جهت كه اين سه بزرگوار غیر از افراد مورد اطمينان، نقل روايت نمى‌كنند، در اين صورت، مورد اطمينان بودن قاسم بن محمد جوهری ثابت مى‌شود، هر چند واقفى مذهب باشد.

 


[1] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج10، ص353، ب32 از ابواب احکام شهر رمضان، ح3، ط آل البیت.
[2] رجال نجاشی ص403 قَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ كَذَّابٌ مُتَّهَمٌ. و قال علي بن أبي حمزة‌ اسمه أبي حمزة سالم البطائني أبو الحسن مولى الأنصار، كوفي، و كان قائد أبي بصير يحيى بن القاسم و له أخ يسمى جعفر بن أبي حمزة روى عن أبي الحسن موسى عليه السلام، و روى عن أبي عبد الله عليه السلام، ثم وقف، و هو أحد عمد‌الواقفة. و صنف كتبا عدة، منها:كتاب الصلاة، كتاب الزكاة.
[3] - الكافي (ط - الإسلامية)، المقدمة، ص: 25‌.