درس خارج فقه استاد اشرفی

96/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استهلال/ الرؤیة فی بلد آخر/ هل یشترط اتّحاد الافق فی ثبوت الهلال؟

ابتداءاً چند نکته مقدمتاً بیان می شود:

1- معیار شرعی در ثبوت اول ماه:

معیار شرعی در ثبوت اول ماه قطعاً لحظه مقارنه نمی باشد و همچنین لحظه بعد از مقارنه که تولد ماه باشد اول ماه شرعی نمی باشد و بلکه زمان شرعی برای ثبوت اول ماه زمانی بعد از حالت مقارنه و تولد ماه است وآن هنگامی است که ماه در موقعیتی باشد ( وقوع در تحت الشعاع نور خورشید)که قابل رؤیت برای ما باشد.

2- روایات در محل بحث به چند جهت ناظر است :

الف: برخی قائلند که ماه مبارک رمضان هیچ وقت ناقص نمی شود و باید سی روز باشد و آیه 28 سوره بقره (و لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ ) را به عنوان دلیل و یا شاهد بر این مطلب ذکر نموده اند .ولکن روایاتی داریم [1] که مفادش این است: ممکن است ماه مبارک 29 یا30روز بشود (و ماه مبارک متعین درسی روز نمی باشد) و به حسب علم نجوم هم ثابت است که هر سال قمری 354روزا ست که به 12ماه تقسیم می شود و مجموعا در سال شش روز آن بیست و نه روزه و شش روز دیگر آن سی روزه می باشد و ممکن است نقص در30 روز گاهی به ماه مبارک وارد شود و ممکن است به غیر از ماه مبارک وارد شود و هیچ فرقی بین ماه مبارک رمضان و دیگر ماه ها در این تغییر نمی باشد.

ب: بعض دیگر روایات[2] ناظر [3] به این است که با ظن و گمان ماه ثابت نمی شود و مِدار در ثبوت ماه رؤیت هلال می باشد و این هم نه از باب این است که رؤیت موضوعیت دارد بلکه رؤیت ازجهت قطع به ثبوت ماه می باشد در نتیجه این که رؤیت دخیل در إثبات ماه جدید است موضوعیت ندارد بلکه مراد این است که طرق غیر قطعی دیگر در إثبات ماه حجت نمی باشد و در تعداد زیادی از روایات وارد شده که اگر هوا صاف بود و چند نفر ادعا نمودند به رؤیت هلال ماه ، در این صورت اگر دیگران تصدیق کردند کلام آن ها را و اطمینان حاصل شد،رؤیت آن ها برای بلادی که ندیده اندحجت است و اعتبار دارد و درغیر این صورت اعتباری ندارد.

از این روایات استفاده می شود که رؤیت بر اساس قطع طریقی می باشد و نفس رؤیت موضوعیت ندارد بلکه بعض از حجج دیگر(مثل شهادت عدلین و رؤیت در بلاد دیگر اگر دیگران کلام آن هارا تصدیق کنند و از رؤیت آن ها اطمینان حاصل شود) قائم مقام قطع موضوعی می شود در نهایت موضوع رؤیت است ولکن علی وجه الطریقیت یعنی رؤیت موضوع است حال تاره خود مکلف رؤیت می کند و تاره رؤیت از طریق دیگری که شارع معین نموده ثابت می شود مثل شهادت عدلین و رؤیت در بلاد دیگر که قائم مقام رؤیت خود فرد می باشد.

درنتیجه در یوم الشک که هلال برای دیگر بلاد ثابت شده است رؤیت برای ما هم ثابت و حجت است زیرا رؤیت قطع موضوعی علی وجه الطریقه است و رؤیت، بوسیله رؤیت دیگران می تواند قائم مقام قطع موضوعی شود.

بیان استاد آیة الله اشرفی دامت برکاته:

بعد از این مقدمات می گوییم: واضح است که اگر هلال ماه در بلاد شرقى رؤیت شود (و این در زمانی است که ماه حداقل به هفت درجه برسد) براى بلاد غربى نیز ثابت است و با رؤيت هلال در بلاد شرقى، در بلاد غربى نيز اگر مانعى وجود نمى‌داشت، قطعاً هلال رؤيت مى‌شد زيرا غروب آن ها متأخر از غروب بلاد شرقى است و از اين رو، هلال در آن ها هر چند دور باشند، عادتاً ديده مى‌شود. ولی بلادی که درشرق بلدی هستند که ماه درآن رؤیت (مثل مشهد) شده است و از غروب شب آن ها مثلا دو یا سه ساعت گذشته وضعیت ثبوت ماه در آن بلاد چگونه است؟

بلاد شرقی در آن ساعتی که در بلاد غربی ماه رؤیت شده قطعا هلال ماه را مشاهده نمی کنند زیرا فرض این است که متاخر از بلاد غربی بوده و هنوز به هفت درجه( که اول زمان امکان رؤیت هلال ماه است)نرسیده اند و اصلا امکان رؤیت به هیچ عنوان برای آن ها از نظر علم نجوم نمی باشد.

حال سؤال این است: زمانی که ماه مثلا در مشهد به هفت درجه رسید و قابل رؤیت شد، آیا در تولد ماه شکی است؟ و آیا در ثبوت شرعی ماه برای مشهد بوسیله رؤیت شکی است؟ خیر این دو امر قطعی است.

مسأله اصلی این است که: آیا الان که هلال قابل رؤیت است ماه مبارک برای خصوص مشهد داخل شده یا این که برای همه بلاد ماه مبارک داخل شده است ؟آیا مگر ماه مبارک برای بلدی دون بلد دیگر است و این سیر منظم گردش در ماه و زمین و تولد ماه قمری که همه جا و برای همه است و این رسیدن به هفت درجه چون در مشهد حاصل شد مبدأ ماه شرعی در ماه مبارک رمضان ثابت شد درنتیجه ماه رمضان برای همه ثابت شده است.

اگر در مشهد وضعیت ماه به هفت درجه رسید بطوری که برای مشهد هلال قابل رؤیت بود ولکن چون در بقیه بلاد به این درجه نرسیده قابل رؤیت برای آن ها نمی باشد ولیکن به مجرد رؤیت در بلاد شرقی مبدأ ماه مبارک از این ساعت شروع و برای همه ثابت شده است مثلا اگر در مشهد رؤیت راس ساعت 8 شب حاصل شود برای بلادی غربی و بلکه تمام بلاد دیگر در هرساعت که باشند ( اگر هنگام رؤیت هلال در مشهد ساعت فعلی آن ها 9 یا 10 یا 11هم باشد ) از این ساعت برای آن ها نیز ماه ثابت می باشد اگر چه ساعت آن ها با ما متفاوت می باشد.

درست است در ساعتی که ما رؤیت کرده ایم آن ها هلال را رؤیت ننموده اند زیرا ماه کم تر از هفت درجه برای آن ها بوده و قابل رؤیت نبوده است ولکن ماه جدید برای آن ها با هرساعتی که در حال حاضر دارند و در هر بلدی که باشند نیز حاصل شده است ، شاهد این مطلب این است که بلادی که در مکانی از زمین قرار دارندکه ماه اصلا درآن شهر ها دیده نمی شود آیا ماه مبارک ندارند که لازمه اش این شود که روزه بر آن ها واجب نمی باشد ؟ یا این که ماه مبارک دارند و ملاک تحقق هلال ماه برای آن ها بلاد دیگری است که ماه در آن ها رؤیت شده است.

وضعیت ماه نسبت به زمین مثلا در مشهد هفت درجه بود و قابل رؤیت شد ولی به جهت این که در بلاد دیگر به هفت درجه نرسیده هلال در آن بلاد قابل رؤیت نمی باشد ولکن رؤیت حاصل شده است در نتیجه به مجردی که ماه ثابت شد ماه رمضان از این ساعت برای تمام بلاد ثابت شده است با اختلاف ساعاتی که دارند و درست است که در بلادی آن ها ماه به هفت درجه نرسیده و وقتی هم که رسیده افق آن ها تاریک بوده و قابل رؤیت نبوده است ولی ماه برای همه ثابت می باشد.

استاد خوئی ره می فرمایند: شکی نیست که مسأله ثبوت ماه قمری (تولد ماه) یک امری است که برای همه کره زمین یکسان است وهمچنین ثبوت ماه شرعی نیز برای همه اهل زمین یکی می باشد زیرا ثبوت ماه بواسطه موقیت زمین و ماه ملاحظه نمی شود تا این که بگوییم اگر برای بلدی بواسطه حرکت وموقعیت ماه ثابت شد دلیل بر این نمی شود که در شهر های دیگر نیز ثابت شود بلکه ثبوت ماه بواسطه حرکت ماه در ملاحظه با موقعیتش با خورشید لحاظ می شود بطوری که اگر در تحت الشعاع خورشید واقع شود ولو این که در یک بلد فقط رؤیت شده باشد برای همه اهل زمین اول ماه شرعی ثابت می باشد.

قال محقق الخویی ره: يتشكّل من هاتيك الحركة (الحرکه الارض حول الشمس)حالات متبادلة من شروق و غروب، و نصف النهار و نصف الليل، و بين الطلوعين و ما بين هذه الأُمور من الأوقات‌المتفاوتة.و هذه الحالات المختلفة منتشرة في أقطار الأرض و متشقّة في بقاعها دائماً، ففي كلّ آن يتحقّق شروق في نقطة من الأرض و غروب في نقطة اخرى مقابلة لها، و ذلك لأجل أنّ هذه الحالات إنّما تنتزع من كيفيّة اتّجاه الكرة الأرضيّة مع الشمس التي عرفت أنّها لا تزال في تبدّل و انتقال، فهي نسبة قائمة بين الأرض و الشمس.

و هذا بخلاف الهلال، فإنّه إنّما يتولّد و يتكوّن من كيفيّة نسبة القمر إلى الشمس من دون مدخل لوجود الكرة الأرضيّة في ذلك بوجه، بحيث لو فرضنا خلوّ الفضاء عنها رأساً لكان القمر متشكّلًا بشتّى أشكاله من هلاله إلى بدره و بالعكس كما نشاهدها الآن.

و توضيحه: أنّ القمر في نفسه جرم مظلم و إنّما يكتسب النور من الشمس نتيجة المواجهة معها، فالنصف منه مستنير دائماً، و النصف الآخر مظلم كذلك، غير أنّ النصف المستنير لا يستبين لدينا على الدوام، بل يختلف زيادةً و نقصاً حسب اختلاف سير القمر.فإنّه لدى طلوعه عن الأُفق من نقطة المشرق مقارناً لغروب الشمس بفاصلٍ يسير في الليلة الرابعة عشرة من كلّ شهر بل الخامسة عشرة فيما لو كان الشهر تامّاً يكون تمام النصف منه المتّجه نحو الغرب مستنيراً حينئذٍ، لمواجهته الكاملة مع النير الأعظم، كما أنّ النصف الآخر المتّجه نحو الشرق مظلم.ثمّ إنّ هذا النور يأخذ في قوس النزول في الليالي المقبلة، و تقلّ سعته شيئاً فشيئاً حسب اختلاف سير القمر إلى أن ينتهي في أواخر الشهر إلى نقطة المغرب بحيث يكون نصفه المنير مواجهاً للشمس، و يكون المواجه لنا هو تمام‌النصف الآخر المظلم،

و هذا هو الذي يعبَّر عنه بتحت الشعاع و المحاق، فلا يُرى منه أيّ جزء، لأنّ الطرف المستنير غير مواجه لنا لا كلّاً كما في الليلة الرابعة عشرة، و لا بعضاً كما في الليالي السابقة عليها أو اللاحقة.ثمّ بعدئذٍ يخرج شيئاً فشيئاً عن تحت الشعاع، و يظهر مقدار منه من ناحية الشرق و يُرى بصورة هلال ضعيف،

و هذا هو معنى تكوّن الهلال و تولّده، فمتى كان جزء منه قابلًا للرؤية و لو بنحو الموجبة الجزئيّة فقد انتهى به الشهر القديم، و كان مبدءاً لشهر قمري جديد.إذن فتكوّن الهلال عبارة عن خروجه عن تحت الشعاع بمقدار يكون قابلًا للرؤية و لو في الجملة، و هذا كما ترى أمر واقعي وحداني لا يختلف فيه بلد عن بلد، ولا صقع عن صقع،لأنّه كما عرفت نسبة بين القمروالشمس لابينه و بين الأرض، فلا تأثيرلاختلاف بقاعها في حدوث هذه الظاهرة الكونيّة في جوّ الفضاء.و على هذا فيكون حدوثها بدايةً لشهر قمري لجميع بقاع الأرض على اختلاف مشارقها و مغاربها و إن لم يُر الهلال في بعض مناطقها لمانع خارجي، من شعاع الشمس، أو حيلولة الجبال، و ما أشبه ذلك.[4]

 


[1] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج10، ص261، ب5 از ابواب احکام شهر رمضان، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج10، ص252، ب3 از ابواب احکام شهر رمضان، ط آل البیت.
[3] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج10، ص292، ب12 از ابواب احکام شهر رمضان، ط آل البیت.
[4] موسوعه الامام الخوئی ج22ص11 .