درس خارج فقه استاد اشرفی

96/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : استهلال/ الرؤیة فی بلد آخر

مقدمه استاد آیة الله اشرفی دامت برکاته:

1- مسأله ثبوت ماه قمری در اول ماه، یک امر تعبدی صِرف نیست و علم افراد به رؤیت هلال (خواه علم آنان موافق با واقع باشد خواه نباشد) موجب تغییر واقع نمی شود و بلکه ثبوت ماه قمری یک امر تکوینی است که اگر در حرکتی که ماه دارد، ماه از حالت محاق[1] خارج شود (به کمترین درجه) اول ماه قمری ثابت و متولد می شود.

البته شارع مقدسّ مِدار را در روزه داری، رؤیت ماه قرار داده است و امر فرموده به این که در اول ماه باید روزه بگیریم و درست است که تحقق اول ماه یک امر تکوینی است ولی شارع مقدس ملاک را در إثبات اول ماه برای مکلفین، رؤیت ماه قرار داده است حال بحث در این است که رؤیت هلال در اول ماه چگونه حاصل می شود؟ و آیا مِدار در إثبات هلال بوسیله رؤیت، فقط همان بلدی است که هلال در آن رؤیت شده است یا بلاد هم افق آن (و غیر هم افق) که هلال ماه در آن ها رؤیت نشده است نیز با رؤیت بلد دیگر ثابت می شود؟

2- ماه و زمین دارای دو حرکت می باشند: حرکت وضعی، حرکت انتقالی.

و اما حرکت وضعی ، همان حرکت زمین و ماه به دور خودشان می باشد که البته از حرکت وضعی زمین به دور خودش یک روز کامل تشکیل می شود.

و اما حرکت انتقالی ماه، چرخش ماه به دور زمین است که با یک دور چرخش کامل ماه به دور زمین یک ماه کامل تشکیل می شود و اما حرکت انتقالی زمین، چرخش زمین به دور خورشید است که از گردش یک دور کامل زمین به دور خورشید یک سال کامل خورشیدی تشکیل می شود.

3- ماه مثل زمین از خودش نور و شعاع نوری ندارد ولکن خداوند متعال با خلقت خورشید در آسمان برای زمین ، و ماه و دیگر سیارات دائم نور افشانی و ایجاد حرارت نموده است و آن ها بوسیله خورشید روشن می شوند در هر حال،خود ماه طلوع و غروبی ندارد و فقط در سیری که دارد هنگامی که تحت الشعاع نور خورشید واقع شود به جهت نور خورشید برای اهل زمین قابل رؤیت می باشد که اگر شعاع خورشید در گوشه ای از ماه قرار گیرد هلال ماه را تشکیل داده و اگر تمام ماه تحت شعاع نور خورشید باشد، ماه شب چهارده را تشکیل داده و ماه تماماً قابل رؤیت می باشد..

حالت محاق زمانی است که: ماه بطور کامل پشت به زمین دارد و در واقع بین زمین و خورشید واقع می شود که در این صورت ماه دیده نمی شود زیرا در قسمتی که به سمت زمین است هیچ نوری از خورشید که بر ماه پرتو افکنده باشد قابل رؤیت نمی باشد اگر چه طرف دیگرش که به سمت خورشید است نور دارد ولی چون زمین پشت ماه قرار گرفته و از طرفی نوری از خورشید به پشت ماه نمی تابد در نتیجه ماه برای ما قابل رؤیت نمی باشد و بعد از این حالت ماه بواسطه حرکت انتقالیش از قرارگرفتن بین زمین و خورشید خارج شده و به سمت مغرب در انتقال است که در حالت اولیۀ انتقال، بخشی از شعاع نوری خورشید که برای زمین قابل رؤیت است، به ماه تابیده و هلال ماه را تشکیل می دهد و اگر در حرکت انتقالی، ماه در جایی قرار بگیرد که خورشید به ماه بطوری نور افشانی کند که قرص ماه، قابلیت رؤیت در زمین باشد، ماه شب چهارده را تشکیل داده است و تمام قرص ماه برای ما قابل رؤیت می باشد.

بعد از ذکر این دو مقدمه می گوییم:

اگر زمین را مسطح فرض کنیم چنانچه ماه تحت الشعاع نور خورشید واقع شده و در بعضی از بلاد رؤیت شود اول ماه باید برای تمام اهل زمین، ثابت می شود (اگر چه بواسطه مانعی مثل ابر دربلاد دیگر دیده نشود).

و همچنین اگر زمین را کروی فرض کنیم واضح است که اگر هلال ماه در بلاد شرقى رؤیت شود براى بلادى غربى نیز ثابت است. و با رؤيت هلال در بلاد شرقى، در بلاد غربى نيز اگر مانعى وجود نمى‌داشت، قطعاً هلال رؤيت مى‌شد؛ زيرا غروب آن ها متأخّر از غروب بلاد شرقى است و از اين رو، هلال در آن ها هر چند دور باشند، عادتاً ديده مى‌شود و بلکه به طريق اولى براى بلاد غربى دور ثابت است ولی اگر در بلادى غربی رؤیت شود در اين صورت براى شهر هاى شرقى قابل إثبات نمی باشد.

قال سید الیزدی فی العروه: مسألة الرابع: إذا ثبت رؤيته في بلد آخر و لم يثبت في بلده، فإن كانا متقاربين كفى، و إلّا فلا (1)، إلّا إذا علم (2) توافق افقهما (3) و إن كانا متباعدين.[2]

(1). الخوئي: لا تبعد الكفاية في البلدان الّتي تشترك في الليل و لو في مقدار، و منه يظهر الحال في المسألة الآتية‌.

(2). الگلپايگاني: لا يبعد الكفاية مطلقاً، لكن لا يُترك الاحتياط في المتقدّم افقاً عن البلد المرئيّ فيها‌. (3). مكارم الشيرازي: و ليعلم أنّ المراد بوحدة الافق هنا وحدة نصف النهارات، لا المدارات، كما قد يتوهّم. و ليعلم أيضاًأنّ رؤية الهلال في البلاد الشرقيّة تكفي عن الغربيّة ولا عكس،لأنّه إذا شوهد في الشرق شوهدفي الغرب بطريق أولى‌.

 

قال محقق الحکیم ره :

فی شرح کلام السید الیزدی ره(إذا ثبت رؤيته في بلد آخر ولم يثبت في بلده، فإن كانا متقاربين كفى، وإلّا فلا إلّا إذا علم توافق افقهما)

إجماعاً قيل. و استدل له‌بصحيح هشام بن الحكم عن أبي عبد اللّه (ع) «أنه قال فيمن صام تسعة و عشرين، قال (ع): إن كانت له بينة عادلة على أهل مصر أنهم صاموا ثلاثين على رؤيته قضى يوماً».و إطلاق ما دل على الاكتفاء بشهادة عدلين بالرؤية. بناء على انصراف الجميع إلى صورة تقارب البلدان.أقول: لأجل أنه لا ينبغي التأمل في اختلاف البلدان في الطول والعرض الموجب لاختلافها في الطلوع و الغروب، و رؤية الهلال و عدمها فمع العلم بتساوي البلدين في الطول لا إشكال في حجية البينة على الرؤية في أحدهما لإثباتها في الآخر.

وكذا لورئي في البلاد الشرقية، فإنه تثبت رؤيته في الغربية بطريق أولى. أما لو رئي في الغربية فالأخذ بإطلاق النص غير بعيد إلا أن يعلم بعدم الرؤية، إذ لا مجال حينئذ للحكم الظاهري. ودعوى الانصراف إلى المتقاربين غير ظاهرة.نعم يحتمل عدم إطلاق النص بنحو يشمل المختلفين، لوروده من حيث تعميم الحكم لداخل البلد و خارجها، لا من حيث التعميم للمختلفين و المتفقين. لكن الأول أقوى.

 


[1] - ماه به هنگام (رسیدن مقابل خورشید که کامل پشت به زمین دارد) محاق (ماه نو) ناميده مى‌شود، در این هنگام ماه به چشم زمينيان تمام روى خود را پوشيده داشته و قابل رؤيت نيست. با گذشت زمان از لحظه قران ماه و خورشيد، فاصله زاويه‌اى ماه از خورشيد به طرف مشرق بيشتر و بيشتر شده و كم كم هلال باريكى از سطح روشن كرۀ ماه كه بر طرف خورشيد قرار گرفته، در افق غربى پس از غروب خورشيد براى مدت كوتاهى پديدار مى‌شود. اولين رؤيت چنين هلالى كه هميشه طرف محدب آن به جانب مغرب قرار دارد، با چشم غير مسلّح، آخرين روز ماه قمرى هلالى است و روز بعد از رؤيت اولين هلال ماه پس از محاق، روز اوّل ماه قمرى هلالى است.پس از رؤيت اوّلين هلال، فاصله زاويه‌اى ماه و خورشيد بيشتر و بيشتر مى‌شود. با‌رؤيت هلال، افزايش آن، دوران فراق آغاز مى‌شود. هنگامى كه فاصلۀ زاويه‌اى آنها حدود 90 درجه مى‌شود، نصف قرص ماه براى ناظر زمينى قابل رؤيت است كه اصطلاحا تربيع اوّل ناميده مى‌شود. در اين حالت تفاوت طولهاى دايرة البروجى ماه و خورشيد برابر 90 درجه است.به هنگام بيشترين فاصله فراق يعنى زمانى كه دورى آن ها به 180 درجه مى‌رسد، تمام قرص ماه براى ناظر زمينى روشن شده و پس از آن دوباره، كم كم فاصله زاويه‌اى ماه از خورشيد به طرف مشرق از 180 درجه بيشتر و يا فاصله آنها به طرف مغرب از 180 درجه كمتر مى‌شود. به هنگام فاصله 270 درجه‌اى ماه از خورشيد به طرف مشرق، نصف قرص ماه براى زمينيان روشن می شود که اين حالت ماه اصطلاحا تربيع دوم است. در تربيع دوم تفاوت طولهاى دايرة البروجى آنها برابر 270 درجه است.پس از تربيع دوم و با افزايش فاصله زاويه‌اى ماه از خورشيد به طرف مشرق و بيش از 270 درجه، دوباره ماه هلالى از خود را به چشم زمينيان پديدار مى‌كند. در اين حالت لبه محدب هلال به طرف مشرق قرار دارد. با افزايش بيشتر فاصله زاويه‌اى، ماه بار ديگر در كنار خورشيد قرار گرفته و هنگام قران نيّرين فرا مى‌رسد.ديدن هلال ماه در اواخر ماه قمرى و يا هلال صبحگاهى خود نيز پديده‌اى جالب توجه بوده و پيش از طلوع خورشيد ممكن مى‌شود و همانند رؤيت هلال ماه نو در آخرين روز ماه قمرى بعد از غروب خورشيد است.
[2] العروه الوثقی فیما یعم به البلوی (المحشی) سيد محمد كاظم طباطبايى، ‌ يزدی، ط دفتر انتشارات اسلامی ج3ص631.