درس خارج فقه استاد اشرفی

94/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تراشیدن ریش/نوع چهارم از مکاسب محرّمه/مکاسب محرّمه

در کتاب بحوث فقهیه تالیف علامه گرامی آقای سید محمد رضا سیستانی به تفصیل پیرامون مسئله حلق لحیه بحث کرده، ایشان مسئله را از جهت تاریخی بررسی کرده، و به این نتیجه رسیده اند که بنا بر کتب فقهی موجوده تا قرن هشتم هجری در بین فقهاء إمامی ـ به غیر از مرحوم صدوق در معانی الاخبار ومن لایحضره الفقیه همچنان که می آید ـ در بحث حلق لحیه را کسی مطرح نکرده است.[1]

بیان أستاد اشرفی: برخی از مباحث فقهی به خاطر عدم ابتلا کمتر در فقه مطرح می شود، مثل قضیه ولایت فقهاء بر جامعه، ظاهراً تراشیدن ریش نیز اینگونه بوده؛ چه آن که تراشیدن ریش مرسوم نبوده، لذا قدماء پیرامون آن بحث مطرح نکرده اند.

ابتدا مناسب است پیرامون «اعفوا اللحی» رها کردن ریش و بلند نمودن آن کمی بحث شود.

بحثی پيرامون روایات «حفّوا الشوارب وأعفوا اللحی»

«عفوا اللحی» در نزد اهل سنت: کلمات مختلفی از اهل سنت در مسئله ذکر شده است، که به بررسی برخی از آنها می پردازیم.

أ. برخی معتقدند که دستور پیامبر بر رها کردن ریش و بلند کردن ریش، نوعی دستورهای اجتماعی و شعار دینی بوده، پیامبر  برای مشخص شدن مسلمانان از کفار برخی از دستورات را بیان می کنند، مثل رنگ کردن ریشها، که إحتمالا به خاطر آن بوده که مسلمانان جوانتر دیده شوند. بنابراین، این مسئله حکم شرعی و الهی تعبّدی نیست، بلکه نوعی شعار إسلام و مسلمین بوده.[2]

أستاد: این إحتمال نا تمام است، چرا که همانطور که خواهد آمد این حکم الهی در برابر امر به کوتاه کردن شارب و کندن موی بینی و نظائر آن می باشد.

ب. برخی دیگر گفته اند که این مسئله جزو سنن إسلام است، چرا که در قرآن نیامده، و هرچه در قرآن نیامده واجب نبوده، بنابراین، رها کردن ریش از سنن پیامبر بوده و جزو مستحبّات به شمار می آید.[3]

بیان أستاد اشرفی: روشن است که این ادّعا نا تمام است، چه آن که بسیاری از واجبات دین در قرآن ذکر نشده است.

ج. برخی دیگر معتقدند که امر دال بر وجوب نیست.[4]

أستاد: اصولیین اهل سنت امر را دال بر وجوب می دانند، به خصوص در ماده امر که در برخی از رویاتشان آمده که «امرنا رسول الله»، وروشن است که ظاهر امر در وجوب می باشد.

د. برخی از اهل سنت گفته اند مراد رها کردن ریش تا هر جایی که می شود.[5]

أستاد: این سخن بسی باطل است. جهت مزید اطلاع به کتاب «بحوث فقهیة» تالیف جناب آقای حاج سیّد محمّد رضا سیستانی مراجعه شود.

بررسی روایات در شیعه در «حفّوا الشوارب وأعفوا اللحی»:

مرحوم شیخ صدوق حدیث را در معانی الأخبار به صورت مسند و در من لایحضره الفقیه به صورت مرسل ذکر کرده اند.

من لايحضره الفقيه: وَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ «حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ‌... وَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ «إِنَّ الْمَجُوسَ جَزُّوا لِحَاهُمْ وَ وَفَّرُوا شَوَارِبَهُمْ وَ إِنَّا نَجُزُّ الشَّوَارِبَ وَ نُعْفِي اللِّحَى وَ هِيَ الْفِطْرَةُ‌».[6]

معانی الأخبار: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ غُرَابٍ قَالَ: حَدَّثَنِي خَيْرُ الْجَعَافِرِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِيهِ علیه السلام، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ «حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَلاتَتَشَبَّهُوا بِالْمَجُوسِ‌».[7]

روایت اوّل مرسل است، و روایت دوّم اگرچه سائر روات حدیث قابل توثیق هستند[8] ، ولی به خاطر وجود «علی بن غراب» روایت ضعیف السند[9] دانسته شده.

بیان أستاد اشرفی: اگرچه روایت امر به ارسال لحیه و رها کردن آن در روایات شیعه با سند معتبری نقل نشده است، امّا با توجّه به آن که این مضمون در حدود 1012 روایت از روایات اهل سنت ذکر شده است، می توان قطع به صدور مضمون این راویت از پیامبر  ـ و لا اقل من الاطمئنان ـ پیدا کرد.

امّا أستادنا الخوئی ـ و به تبع ایشان برخی از شاگردان ایشان ـ چون وثاقت مخبری را شرط می دانند، به خاطر ضعف سندی روایت را طرح کرده اند. ولی ما در جای خود توضیح داده ایم که نظریه «وثاقت مخبری» معتبر نیست، بلکه صحیح «وثاقت خبری» است، لذا اگر به مضمون روایتی با توجّه به قرائنی ـ از جمله نقل متعدّد در کتب شیعه یا گاهاً در اهل سنت ـ اطمینان به صدور روایتی پیدا کردیم، به آن روایت باید عمل کنیم.

از جمله روایات اهل سنت که موید نقل مرحوم صدوق می باشند، روایات زیر می باشد:

1. روی جابر: کنّا نؤمر أن نوفی السبال ونأخذ من الشوارب».[10]

2. روی ابن عباس عن النبي  أنّه قال: «قصّوا الشوارب واعفوا اللحی».[11]

3. روی أبوهریرة عن النبي  أنّه قال: «جزّوا الشوارب وأرخوا اللحی وخالفوا المجوس».[12]

4. روی أبوسعید الخدری أنّ رسول الله  أمر بإحفاء الشارب وإعفاء اللحی.[13]

5. روی عن أنس، أنّ النبي  قال: «إحفوا الشوارب وعفّوا اللحی ولاتشبّهوا بالیهود».[14]

روایات دیگری در کتب اهل سنت به این مضمون وارد شده است.[15]

مراد از «إعفاء اللحية»: ظاهراً مراد از «اعفوا اللحی» نه به معنای ترک آن و کوتاه نکردن آن است، بلکه به معنای تکثیر و توفیر و پر کردن آن است. و این که برخی «اعفاء اللحیه» را به معنی ترک تعرض به محاسن و رها کردن آن حتی اگر به ناف برسد، صحیح نمی باشد. چرا که در برخی از روایات آمده که محاسن خود را تدویر کنید و مثل دایره کنید. در روایت دیگر آمده: «ما زاد من اللحية عن القبضة فهو في النار»[16] . که دلالت می کند که رها کردن ریش مطلوب شارع نبوده.

در لغت «عفو اللحیه» به معنای زیاد شدن آمده[17] ؛ بنابراین معنی حدیث آن است که: پیامبر  فرموده اند: محاسن را قطع نکنید.

پس، مراد از روایت آن است که بگذارید ریش پر بشود. به نظر می رسد که امر به تکثیر لحیه در برابر تراشیدن و کوتاه کردن و یا کندن آن مثل کندن موی بینی است. چه آن که در شریعت دستور داده شده که موهای شارب «سبیل» را کوتاه کنید، و موهای بینی را بکنید، امّا ریشها «لحیه» را بلند کنید.


[1] بحوث فقهیه، سیستانی، محمد رضا، ص201.
[2] فتاوی محمد رشید رضا، ج4، ص1509؛ الفتاوی، شیخ شلتوت، ص227.
[3] دفاع عن الرسول ضدّ الفقهاء والمحدثین، صالح الوردانی، ص162-164.
[4] یسألونک في الدین والحیاة، شنقیطی، ج2، ص25.
[5] نگاه کنید: بحوث فقهیه، محمد رضا سیستانی، ص227.
[6] من لایحضره الفقیه، صدوق، ج1، ص130، ح329.
[7] معانی الأخبار، صدوق، ص291، باب معنى قول النبي ص حفوا الشوارب و أعفوا اللحى و لا تتشبهوا بالمجوس‌، ح1.
[8] نگاه کنید: بحوث فقهیه، محمد رضا سیستانی، ص220-221.
[9] معجم رجال الحدیث، خوئی، ج12، ص79-80، رقم8263.
[10] المصنف، ابن أبي شیبة، ج6، ص110.
[11] مجمع الزوائد، هیثمی، ج4، ص91.
[12] صحیح مسلم، ج1، ص222.
[13] مسند الربیع، ج1، ص276.
[14] البیان والتعریف، ج1، ص37.
[15] بحوث فقهیة، ممد رضا سیستانی، ص223-226.
[16] . وسائل الشیعة، حر عاملی، ج2، ص113، ابواب آداب الحمام، باب65، ح2.
[17] لسان العرب، ابن منظور، ج15، ص75.