درس خارج فقه استاد اشرفی

94/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تراشیدن ریش/نوع چهارم از مکاسب محرّمه/مکاسب محرّمه[1]

یکی از مسائل بسیار مورد ابتلا مسئله حلق لحيه «تراشیيدن ریش» می باشد، شکی نیست که سیره مسلمین بر نتراشیدن و نگه داشتن ریش بوده، امّا سخن در آن است که آیا تراشیدن ریش جائز است یا خیر؟[2]

بر حرمت حلق لحیه أدلّه ای قائم شده[3] ، بلکه برخی ادعای إجماع بر حرمت حلق لحیه مطرح کرده اند.

دليل اوّل بر حرمت حلق لحيه: «آيه امر شيطان به تغيير خلق الله»:

خدای متعال به نقل از شیطان لعین می فرماید: «وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّٰهِ»[4] ، طبق آیه شریفه امر به تغییر در خلق خدای متعال از فرامین شیطان دانسته شده، و خدای متعال شدیداً از اطاعت شیطان ما را نهی کرده است.

کیفیّت إستدلال روشن است چه آن که خدای متعال، خلقت مرد و زن را به اموری متفاوت قرار داده، و من جمله داشتن ریش و سبیل برای نوع مردمان در مقابل زنان، حال اگر مردی ریش خود را بتراشد وخودش را شبیه زن قرار بدهد، این عملش نوعی تغییر دادن در خلقت خدای متعال است.

در جواب این استلال گفته شده که تمسّک به إطلاق آیه و شمول آن برای ما نحن فیه، فرع اراده إطلاق در معنای «تغییر» حتی در عوارض مخلوقات الهی است، در صورتی که تغییر خلق الله به معنی بسیار وسیعش شامل حرس کردن درخت و مرتب کردن ریش هم می شود، که البتّه قطعاً مراد نیست؛ چه آن که این امور بلا ریب جائز است، و اخراج این موارد موجب تخصیص اکثر مستهجن خواهد بود، لذا برخی مثل شیخ طوسی در تفسیر شریف تبیان، تغییر خلق الله به قرینه آیه شریفه «فِطْرَتَ اللّٰهِ الَّتِي فَطَرَ النّٰاسَ عَلَيْهٰا لٰا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللّٰهِ ذٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ»[5] به معنی نهی از تغییر در دین خدا تفسیر کرده است، که همان فطرت الهی است، یعنی: نباید در دین خدا، تغییری

ایجاد نکنید.[6]

بیان أستاد اشرفی: در بحث «تغییر جنسیت» گفته شد که تغییر جنسیت «این که مردی با عمل جراحی خودش را زن کند و زنی خودش را مرد کند» مصداق «تغییر خلق الله» می باشد. که تفصیل آن را در همان درسهای سالهای گذشته مطرح کردیم وگفتیم منافاتی بین تفسیر به دین و وبین تغییر در خلق الله به صورت تبدّل در جنسیت نیست، زیرا همه در تغییر خلق الله داخلند.

دليل دوّم: روايت ابی نصر بزنطی

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْجَامِعِ لِأَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ صَاحِبِ الرِّضَا  قَالَ: وسَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَأْخُذَ مِنْ لِحْيَتِهِ، قَالَ: «أَمَّا مِنْ عَارِضَيْهِ فَلَا بَأْسَ وَ أَمَّا مِنْ مُقَدَّمِهَا فَلَا».[7]

مرحوم آية الله خوئی می فرمایند: مفاد روایت آن است که موی جلوی صورت را برنچیند، اما مانعی ندارد که موی دو طرف صورت را برچیند. ایشان معتقدند که روایت دلالت بر حرمت تراشیدن و کندن موی جلوی صورت «ریش» می کند.[8]

این روایت را مرحوم ابن ادریس حلی در «مستطرفات السرائر» نقل کرده، ایشان در مستطرفات روایات متعدّدی را از کتب قدماء ذکر می کنند، وی در ضمن احادیثی که از کتاب جامع بزنطی نقل کرده اند، این روایت نیز می باشد. اما طریق ابن ادریس به جامع بزنطی برای ما شناخته شده نیست. البتّه همین روایت را علی بن جعفر در کتابش نقل کرده است.[9]

بیان أستاد اشرفی: ممکن است گفته شود روایت دلالت بر حرمت حلق لحیه نمی کند، شاید این راویت می خواهد بگوید که موی اطراف صورتش را کوتاه کند اشکالی ندارد، امّا موی جلوی صورتش را نگه دارد، که به اصطلاح از آن تعبیر به «ریش پرفسوری» می شود. باری به این حدیث تمسّک به حرمت تراشیدن لحیه می توان کرد، چرا که از حدیث إستفاده می شود که موهای کنار صورت را نباید بتراشید، بلکه فقط می توانید کوتاه کنید؛ چه آن که معنای «أخذ لحیه» که در روایت جائز دانسته شده، کوتاه کردن ریش است نه به معنی تراشیدن آن.[10]

بنابراین، این راویت در صدد آن است که کوتاه کردن ریش از دو طرف در مقابل إطلاق «عفّ اللحی» مانعی ندارد، امّا نمی توان از آن إستفاده کرد جائز است موی دو طرف صورت را بتراشد. در هر صورت باید نسبت به اطراف هم صدق ریش بکند، وتراشیدن ریش دو طرف از حدیث إستفاده نمی شود. تفصیل بحث إن شاء الله خواهد آمد.

 


[1] أستاد در ابتدای درس چند نکته پیرامون مجسمه سازی مطرح کردند، که در جلسه قبلی ذکر می شود.
[2] مرحوم آية الله بروجردی در مبارره با بهاییت به عدّه ای اجازه داده که ریشهایشان را بتراشند.
[3] مرحوم سید نعمة الله جزائری در زهر الربیع، ادله ای را بر حرمت ريش تراشی ذکر کرده اند.
[4] سوره نساء، آیه 119.
[5] سوره رم، آیه 30.
[6] تفسیر التبیان، طوسی، ج3، ص334.
[7] . وسائل الشیعة، حر عاملی، ج2، ص111-112، ابواب آدام الحمام والتنظیق والزینة، باب63، ح5.
[8] مصباح الفقاهة، خوئی، ج1، ص412.
[9] السرائر الحاوي لتحریر الفتاوی «مستطرفات»، ابن ادریس حلی، ج3، ص574.
[10] مناسب است اینجا برخی از فتوای درباره ریش پرفسوری ذکر شود:«كسانى هستند ريش را تمام نمى‌گذارند به قول غربيها پرفسورى است. آيا مقدار تراشيده شده فعل حرام است يا خير و آيا مقدار باقيمانده صدق بر تمام ريش را دارد يا نه؟ ج‌- تراشيدن بعض ريش حكم تراشيدن تمام آن را دارد» «استفتاءات امام خمینی، ج2، ص32، سوال84‌».حكم افرادى كه قسمتى از ريش خود را تراشيده و قسمتى را باقى مى‌گذارند «ريش پرفسورى» چيست؟ بسمه تعالى‌: - بنابر احتياط واجب بايد چانه و اطراف آن را نتراشند- واز ته نزنند- بطورى كه صدق كند ريش دارد، و تراشيدن بقیه صورت مانعى ندارد، و اللّه العالم. «استفتاءات جدید، تبریزی، ج2، ص504».آيا ريش پرفسورى كافى است؟ ج. كافى نيست. «استفتاءات، بهجت، ج3، ص152، سئوال3883».حدّ ريش چه اندازه است؟ و تراشيدن قسمتى از ريش جهت زيبا كردن صورت چه حكمى دارد؟ ريشهاى به اصطلاح پرفسورى نيز حرام است؟ جواب: حدّ ريش آن است كه در عرف بگويند او داراى ريش است و تراشيدن دو طرف صورت، در صورتى كه چانه و اطراف آن محفوظ باشد «ريشهاى پرفسورى» اشكالى ندارد. «استفتاءات جدید، مکارم، ج2، ص244، سؤال 751».