درس خارج فقه استاد اشرفی

94/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمت نقاشی و مجسّمه سازی/نوع چهارم از مکاسب محرّمه/مکاسب محرّمه

بررسی طوائف روايات تصوير و تجسيم:

روایات مختلفی که در مسئله تصویر و تجسیم آمده، به طوائفی تقسیم می شود، مرحوم إمام نیز برخی از این طوائف را مطرح کرده اند.

طائفه اوّل: حرمت تصویر وتجسیم مطلقاً

در جلسه قبل برخی از روایاتی که هر نوع تصویر و تجسیم «چه در ذوات الارواح و چه در غیر ذوات الارواح» را حرام کرده اند، مطرح شد، و اشکالات آن ذکر شد.

طائفه دوّم: حرمت تصویر و تجسیم در صورتی که احیاء سنن جاهلیت و شرک باشد

مرحوم إمام خمینی روایاتی را مطرح می کنند که دلالت می کند که حرمت منع از تصویر و تجسیم مربوط به صورتی است که موجب احیاء سنن جاهلیت و یادآوری شرک و کفر باشد، می باشد، در اینجا برخی از این روایات را که ایشان به این معنی حمل کرده اند را، ذکر می کنیم.[1]

روايت اوّل: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِين  بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ  فِي هَدْمِ الْقُبُورِ وَكَسْرِ الصُّوَرِ[2] .[3]

روايت دوّم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِين  بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ  إِلَى الْمَدِينَةِ فَقَالَ: لَا تَدَعْ صُورَةً إِلَّا مَحَوْتَهَا، وَلا قَبْراً إِلَّا سَوَّيْتَهُ وَلاكَلْباً إِلَّا قَتَلْتَهُ. وَرَوَاهُ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ مِثْلَهُ»[4] .[5] [6]

مرحوم إمام در توضیح روایت می فرمایند: امّا نسبت به امر به قتل «کلب» ممکن است گفته شود، ضبط کلمه «کَلِب» می باشد که به معنای بیماری هاری در کلب است، که در سگهای هاری وجود دارد.[7] [8] [9] [10] [11] [12]

امّا علت امر به از بین بردن قبور شاید به خاطر آن بوده که برخی به تقدیس و تکریم اهتمام داشتند، لذا این یک نوع شرک خفی بوده، همچنان که در روایت آمده: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَلامَسْجِداً؛ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَعَنَ الْيَهُودَ حَيْثُ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِد»َ.[13]

امّا مراد از امر به «هدم تماثیل» ـ که محل بحث و سخن می باشد ـ ظاهراً ناظر به از بین بردن صورتهایی است که به عنوان یادبود شرک وکفر وجود داشته، وبرای اباده شرک و کفر امر به از بین بردن ان شده است.[14] [15]

أستاد: بعید است که این روایت را مربوط به مطلق تصاویر بدانیم، و معتقد شویم که حرمت تصویر آن قدر مهم می باشد که پیامبر  امیرالمؤمنین علی  را مبعوث به هدم آنها بکنند. چرا که ظاهراً نسبت به معاصی دیگر نقل نشده است که پیامبر  امیرالمؤمنین را برای از بین بردن آن گناه مبعوث کرده باشند.

مؤيّدات طائفه دوّم: برخی از روایات دیگر مؤيّد این معنی می باشد، از جمله روایات ذیل:

الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا  يَقُولُ قَالَ قَائِلٌ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام: يَجْلِسُ الرَّجُلُ عَلَى بِسَاطٍ فِيهِ تَمَاثِيلُ فَقَالَ الْأَعَاجِمُ تُعَظِّمُهُ وَإِنَّا لَنَمْتَهِنُهُ».[16]

از این روایات إستفاده می شود که استعمال بساطی که در آن تماثیلی باشد، اگر به صورت تحقیر باشد، اشکالی ندارد.[17] [18]

ب. عَنْ أَبِي الْحَسَنِ  قَالَ: «دَخَلَ قَوْمٌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ  وَ هُوَ عَلَى بِسَاطٍ فِيهِ تَمَاثِيلُ فَسَأَلُوهُ فَقَالَ أَرَدْتُ أَنْ أُهِينَهُ».[19]

ج. «عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى الْكِنْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ وَكَانَ صَاحِبَ مِطْهَرَةِ[20] أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ  قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  قَالَ جَبْرَئِيلُ إِنَّا لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ تِمْثَالٌ لَا يُوطَأُ، الْحَدِيثُ مُخْتَصَرٌ».[21]

اگرچه نماز خواندن در صورتی که تصویری در برابر انسان باشد مکروه هست، وممکن است این روایات را مربوط به هر هر نوع تصویری دانست، امّا روایاتی که امر به بی احترامی و توهین به تصاویر را دارد اختصاص به مواردی دارد که تصاویر به نوعی یاد آوری شرک و کفر و احیاء رسوم جاهلیت باشد، چرا که بعید است مراد از این روایات، اهانت به هر نوع عکس و تصویر بوده باشد.[22]

نظر أستاد اشرفی: این إستظهار مرحوم إمام بعید نیست، و می توان آن را پذیرفت. البتّه إحتمال دارد اختلاف در مضامین این روایات که در برخی از آنها امر به هدم تصاویر شده و در برخی از آنها سخن از بی احترامی و اهانت به آنها است، به جهت اختلاف ازمنه و زمان صدور روایات بوده، و بعید نیست که این حکم را از أحکام حکومتی بدانیم ومعتقد شویم که در اوائل إسلام که شرک و کفر هنوز از دلهای مردم بیرون نشده بود، پیامبر امیرالمؤمنین  را امر به از بین بردن و شکستن تصاویر کرده اند ولی در زمان ائمه معصومین  سخن از بی احترامی و اهانت به آنها مطرح می باشد.

طائفه سوّم: روایاتی که اختصاص به حرمت مجسّمه دارد

مرحوم إمام معتقدند که آنچه که در أدلّه حرام است فقط مجسّمه سازی حیوانات دارای روح می باشد، امّا سائر صور حرام نیست، ایشان برای إثبات ادعایشان به دو دلیل إستدلال می کنند.

الف. همچنان که قبلاً ذکر شد، مرحوم إمام[23] و مرحوم ایروانی[24] معتقدند که «تمثیل» و«تصویر» به معنای مجسّمه می باشد؛ چرا که مثال و تصویر چیزی است که در همه جهات همانند ممثّل باشد، ولذا باید دارای ابعاد سه گانه و جهات شش گانه باشد.

ب. در برخی از روایات به مصوّر امر به نفخ روح در تصویرش می کنند، ظاهر این روایات آن است که مصوّر با عملش خودش را همانند خداوند قرار داده است، در قیامت امر به نفخ روح در آن می کنند، در حالی که چنین قدرتی ندارد.

 


[1] . المکاسب المحرمة، امام خمینی، ج1، ص170، ط. اسماعیلیان.
[2] مرآة العقول، علامه مجلسی، ج22، ص440«والأظهر أن المراد بالصور: المجسمة بقرينة الكسر.
[3] . . وسائل الشیعة، ج3، ص211، ح6، باب44، بَابُ كَرَاهَةِ الْبِنَاءِ عَلَى الْقَبْرِ فِي غَيْرِ قَبْرِ النَّبِيِّ وَ الْأَئِمَّة وَ الْجُلُوسِ عَلَيْهِ وَتَجْصِيصِهِ وَ تَطْيِينِهِ‌.
[4] ریاض المسائل، ج8، ص155« این روایت را برخی به خاطر نوفلی وسکونی ضعیف دانسته اند، رجوع کنید.
[5] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص306، باب3، باب عدم جواز نقش البیوت بالتماثیل والصور ذوات الأرواح خاصّة، وکراهة غیرها وعدم جواز اللعب بها، ح8، ط. آل البیت .
[6] موسوعة الإمام الخوئي، ج9، ص329.
[7] در عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور، ج3، ص660، ح145 آمده:«وَرُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ ع بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَقَالَ لَا تَدَعْ صُورَةً إِلَّا مَحَوْتَهَا وَ لَا قَبْراً إِلَّا سَوَّيْتَهُ وَ لَا كَلْباً إِلَّا قَتَلْتَهُ فأنهيت [فَانْتَهَيْتُ إِلَى أَقْصَى الْمَدِينَةِ إِلَى امْرَأَةٍ لَهَا كَلْبٌ فَنَاشَدَتْنِي اللَّهَ فِيهِ فَرَحِمْتُهَا وَ تَرَكْتُهُ وَ خَبَّرْتُ النَّبِيَّ ص فَقَالَ انْطَلِقْ فَاقْتُلْهُ فَفَعَلْتُ وَ أَتَيْتُهُ وَخَبَّرْتُهُ فَبَسَطَ وَجْهَهُ وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْآنَ اسْتَرَحْتُ وَدَارَتْ فِي الْمَدِينَةِ الْمَلَائِكَةُ‌».ظاهر روایات آن است که امر به قتل کلب به خاطر نجاست آن یا به خاطر آن است که برخی از آنها طائفه ای از اجنه بوده اند، یا اختصاص به قتل کلب موذی می باشد، وظاهراً کسی قائل به وجوب قتل مطلقا نباشد، به خصوص که احتمال دارد کلاب مملوک و دارای مالیت برای غیر باشند، ولذا اعدام آنها جائز نمی باشد. برای بررسی بیشتر رجوع کنید .
[8] المهذب البارع، حلی، ج5، ص397-399.
[9] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج62، ص62، ذیل ح18.
[10] کتاب المکاسب، شیخ انصاری، ج1، ص192.
[11] . المکاسب المحرمة، امام خمینی، ج1، ص259.
[12] الرسائل الفقهیة، نجومی، ص54.
[13] . وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج5، ص161، 26 بَابُ أَنَّهُ يَجُوزُ لِزَائِرِ الْإِمَامِ أَنْ يُصَلِّيَ خَلْفَ قَبْرِهِ أَوْ إِلَى جَانِبِهِ وَ لَا يَسْتَدْبِرَهُ وَ لَا يُسَاوِيَهُ وَ لَا تُبْنَى الْمَسَاجِدُ عِنْدَ الْقُبُورِ أَوْ بَيْنَهَا‌، ح3.
[14] همچنین ملاحظه کنید: حاشية المکاسب، ایروانی، ج1، ص22؛ فقه الصادق، روحانی، ج14، ص240.
[15] المواهب، سبحانی، ص405.
[16] . . وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج5، ص308، باب4 بَابُ جَوَازِ إِبْقَاءِ التَّمَاثِيلِ الَّتِي تُوطَأُ أَوْ تُغَيَّرُ أَوْ تُغَطَّى أَوْ تَكُونُ لِلنِّسَاءِ‌، ح1.
[17] رجوع کنید: الوافی، فیض کاشانی، ج20، ص805 .
[18] مرآة العقول، علامه مجلسی، ج22، ص369.
[19] . وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج5، ص310، باب4 بَابُ جَوَازِ إِبْقَاءِ التَّمَاثِيلِ الَّتِي تُوطَأُ أَوْ تُغَيَّرُ أَوْ تُغَطَّى أَوْ تَكُونُ لِلنِّسَاءِ‌، ح8.
[20] . مرآة العقول، علامه مجلسی، ج22، ص441 «قوله:" و كان صاحب مطهرة" أي كان يأتي بالماء و يخدمه عليه السلام عند الوضوء في الغسل .
[21] . وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج5، ص309، باب4 بَابُ جَوَازِ إِبْقَاءِ التَّمَاثِيلِ الَّتِي تُوطَأُ أَوْ تُغَيَّرُ أَوْ تُغَطَّى أَوْ تَكُونُ لِلنِّسَاءِ‌، ح5.
[22] المواهب في تحریر المکاسب، سبحانی، ص391-392: «وأمّا ما تقدّم منّا من جواز بيع الأصنام التي هلكت عبدتها فلا يضر بالمقام، لأنّ الحفظ هناك لأجل التحفّظ على الآثار العتيقة وتبيين تاريخها وليس لحفظ شعار عبدتهم و دينهم. نعم، يظهر من بعض الروايات جواز إبقاء تلك الصور، وإليك نصوصها:... ولعلّ الجواز لأجل الحط من مقامهم، والاستدلال على بطلان مذاهبهم، و إلّا فالاقتناء لأجل التحفّظ على شعار المشركين حرام مطلقاً بأيِّ وجه كان».
[23] . المکاسب المحرمة، للإمام الخمیني، ج1، ص168 ط. اسماعیلیان.
[24] حاشية المکاسب، للإیرواني، ج1، ص20.