درس خارج فقه استاد اشرفی

94/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمت نقاشی و مجسّمه سازی/نوع چهارم از مکاسب محرّمه/مکاسب محرّمه

مقدمه: اینک به بررسی نوع چهارم از مکاسب محرّمه «ما یحرم الاکتساب به» می پردازیم، مرحوم شیخ انصاری در نوع چهارم از مکاسب محرمه به بررسی برخی از مسائل پرداخته اند، که به خاطر آن که برخی از آنها چندان محلّ ابتلاء نیستند، از ذکر آنها خود داری می کنیم، و به بررسی مسائل مهم و مبتلا به در جامعه می پردازیم.

یکی از مسائلی که بسیار محل ابتلاء است مسئله نقاشی و مجسّمه سازی است، چه آن که حتّی برای تعلیم وآموزش کودک از نقاشی و تصویر إستفاده می شود.

فقهاء بسیار فراوان از حکم این مسئله و مسائل پیرامون آن مورد سئوال قرار می گیرند.

آیا نقاشی و مجسّمه سازی حیوانات دارای روح حرام است؟ آیا نقاشی و مجسّمه سازی اشیاء بدون روح نیز حرام است؟ بنا بر حرمت، آیا عکاسی های متعارف حرام است؟ آیا تصاویر کاریکاتوری که تصویر حقیقی انسان نمی باشد حرام می باشد؟ آیا حرمت مجسّمه سازی اختصاص به صورتی دارد که مجسّمه به عنوان بت پرستی و ترویج و یادمان کفر و شرک باشد، یا آن که حرمت آن مطلق و عامّ می باشد؟ آیا نگاه داشتن مجسّمه ـ بنا بر حرمت ساخت آن ـ حرام می باشد و هدم و از بین بردن آن واجب است؟ آیا خرید و فروش مجسّمه ها جائز است؟

صور مسئله

مرحوم شیخ انصاری می فرمایند: «المسألة الرابعة: تصوير صور ذوات الأرواح‌ حرام إذا كانت الصورة مجسَّمة بلا خلافٍ فتوًى ونصاً».[1]

مسئله نقاشی و مجسّمه سازی بر چهار قسم می باشد. 1. مجسّمه سازی حیوانات دارای روح. 2. نقاشی حیوانات دارای روح. 3. مجسّمه سازی حیوانات دارای روح. 4. نقاشی اشیاء بدون روح.

إجماع کلمات شیعه وأهل سنت بر حرمت قسم اوّل و جواز قسم چهارم می باشد، امّا در حکم قسم دوّم و سوّم اختلاف شده است.

مقدمات بحث:

قبل از ورود در بحث چند نکته که در تنقیح و تهذیب بحث مفید است را متذکر می شویم.

مقدّمة اوّل: بحث از تصوير و تجسيم در ابواب مختلف مطرح شده است

بحث از تصویر و تمثیل در ابواب مختلف روایی مطرح شده است که به تبع آن فقها پیرامون آن بحث کرده اند، این مسئله علاوه بر مکاسب محرّمة[2] ، در ابواب وضوء[3] ، لباس مصلّي[4] [5] ، مکان مصلی[6] [7] ، أحکام مساجد[8] ، أحکام مساکن[9] [10] در روایات شیعه، و همچنین در باب زيّ و تجمّل[11] و ولیمه نکاح[12] در کتب عامّه مطرح شده است.

مقدّمه دوّم

بحث تجسیم و تصویر از امور حادثه نبوده، و بشر از ابتدای خلقت با آن در ارتباط بوده، همچنان که حفریات واکتشافاتی که از آثار پیشینیان انجام می شود به خوبی بر این مطلب گواه است.

از جمله عادات بشر آن است که امور ما وراء طبیعت و قوای غیر عادی را تمثیل و تجسیم می کند، هر چند که آن قوی الهی نباشند وحقیقتی نداشته باشند وقدرت تصرّف در عالم را نداشته باشند، از همین جا بود که در بین بشر، عبادت بتها که آن را مثال و مظهر پروردگار می دانستند، رواج پیدا کرد، و از بتها برای رفع مشکلاتشان استمداد می جستند.

این مطلب «وجود أصل تجسیم وتصویر در قبل از إسلام» از برخی آیات شریفه و روایات نیز إستفاده می شود، مثل آیه شریفه: «وَقَالُوا لاَتَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلاَتَذَرُنَّ وَدّاً وَلاَ سُوَاعاً وَلاَيَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْراً»[13] ، که دلالت می کند که آنها بتهایشان که به نام های مختلفی بوده را می پرستیدند.

وهمچنین آیه شریفه: «فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هٰذَا إِلٰهُكُمْ وَإِلٰهُ مُوسَى فَنَسِيَ»[14] ، که حاکی از عمل سامری می کند که برای انحراف مردم زمانه اش، مجسّمه ای را به صورت گوساله ساخت و با در آوردن صدای آن مردم را گمراه می کرد.

یا در حکایت از کلام حضرت ابراهیم که پس از شکستن بتها به پدر وقومش گفت: «مَا هٰذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ».[15]

وهمچنین از روايت جالب برید بن معاویة إستفاده می شود که شیطان برای گمراهی مردم تمثال آدم و فرزندانش را تصویر وتمثیل می کرد.[16]

بلکه گفته شده که در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام، برخی مردم که به عبادت خورشید وسيّارات می پرداختند، خانه های عبادتی درست کرده بودند و در آنجا مجسّمه های سیارات هفتگانه را قرار داده بودند، و به عبادت و تقدیس آنها می پرداختند، وآن مجسّمه ها را مظاهر سیارات آسمانی می دانستند![17]

با توجّه به مطالبی که عرض شد روشن می شود کلام مرحوم شیخ انصاری که فرموده اند که ذکر «خورشید وماه» در صحیحه ابن مسلم ـ که در آن از حکم تماثیل «درخت و خورشید و ماه» سئوال کرده ـ شاهد بر آن است که مراد نقاشی آنها است نه مجسّمه سازی[18] .. کلام صحیح نیست؛ چرا که ظاهراً علّت این که مرحوم شیخ معتقد شده اند که مراد از این امور در صحیحه ابن مسلم نقاشی آنها است، رواج نقاشی و عدم تعارف مجسّمه سازی ماه و خورشید می باشد[19] [20] [21] [22] ، در حالی که با مطالبی که ذکر شد روشن شد که مجسّمه سازی در قبل از إسلام رواج داشته، بلکه مشرکین زمان حضرت ابراهیم  صورت ماه و ستارگان را به صورت مجسّمه می ساختند، بنابراین «خورشید وماه ودرخت» در روایت ابن مسلم را می توان حمل بر فرض مجسّمه آنها کرد.[23]

کلام مرحوم إمام پيرامون روايت ناهیه از مجسّمه سازی

مرحوم إمام خمینی درباره روایاتی که نهی از مجسّمه سازی کرده اند فرمایشی دارند که حاصلش آن است که: ظاهر اخبار نهی از مجسّمه سازی به مناسبت حکم و موضوع، نهی از تمثال بتها که مورد عبادت قرار می گیرند می باشد؛ چرا که طبع افراد حتّی پس از انتخاب اعتقاد حقّ بر پیروی از آباء واجدادش است؛ لذا هر چند اساس کفر از بین رفته بود وبتها از بین رفته بود، ولی برخی از اعراب اگرچه مسلمان شده بودند، ولی علاقه به این صور وتماثیل در دلهایشان باقی بود، و مَثَل این بتها را به خاطر علاقه به پیشینیانشان می ساختند، همچنان که برخی از ایرانیان هر چند بعد از إسلام به آثار مجوسیت ملتزم هستند، رسومی چون چهارشنبه سوزی، شب یلدا از این قبیل است.

لذا بعید نیست که حکمت ورود نهی از تماثیل و تصاویر با این شدّت و وعیدهای فراوان که جز با کفر تناسب ندارد، به این جهت بوده تا آثار کفر و شرک از بین برود.

به روایات ذیل دقت کنید:

    1. اصبغ بن نباتة گوید: قال أميرالمؤمنين : «مَن جدَّد قبراً أو مثّل مثالاً، فقد خرج عن الإسلام».[24]

    2. قطب راوندي در لب اللباب گوید: رُوي أنه يخرج عنق من النار فيقول: أين مَن كذب على الله؟ وأين من ضادّ الله؟ وأين من استخفّ بالله؟ فيقولون: ومَن هذه الأصناف الثلاثة؟ فيقول: «مَن سحر فقد كذب على الله، ومَن صوّر التماثيل فقد ضادّ الله، ومَن تراءى في عمله فقد استخف بالله».[25] [26] [27] [28]

    3. شهيد ثاني في منية المريد گوید: عن النبي ، أنّه قال: «أشدّ الناس عذاباً يوم القيامة رجلٌ قتل نبياً، أو قتله نبي، ورجل يضل الناس بغير علم، أو مصوّر يصور التماثيل».[29] [30] [31]

    4. در روایت نبوي  مشهور آمده: «إنّ «مِن» أشدّ الناس عذاباً یوم القیامة المصوّرون».[32] [33] [34] [35] [36] [37]

این روایات شدید و این وعده های فراوان حتّی نسبت به بزرگترین گناهان کبیره ای مثل شرب خمر و انواع آن ذکر نشده، لذا بعید نیست که ادّعا شود که این روایات مربوط به مسئله توحید و دفع شرک و کفر می باشد.[38]

این خلاصه کلام مرحوم إمام بود، البتّه باید دقت داشت که خود ایشان نیز به اختصاص روایات به این مطلب معتقد نبوده اند و فتوی به حرمت مجسّمه سازی به صورت مطلق داده اند. البتّه کلام ایشان را فی الجمله و به عنوان حکمت نهی از مجسّمه سازی می توان مطرح کرد.

 


[1] کتاب المکاسب، شیخ انصاری، ج1، ص183، طبع مجمع الفکر.
[2] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج17، ص295-296، باب94، باب تحریم عمل الصور المجسّمة والتماثیل ذوات الأرواح خاصّة واللعب بها وجواز افتراشها، ط آل البیت.
[3] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج1، ص491، باب55، باب حکم الوضوء من إناء فیه تماثیل أو فضّة، ط آل البیت.
[4] . وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج4، ص436، باب45، باب کراهة الصلاة في التماثیل والصور وعلیها واستصحابها واستقبالها الّا أن تغیّر أو تغطّي أو تکون تحت الرجل أو یضطرّ إلیها، ط آل البیت.
[5] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج4، ص443، باب46، باب جواز لبس الخاتم الذي فیه صورة أو تمثال وردة أو هلال أو حیوان أو طیر والصلاة فیه علی کراهيّة، ح، ط آل البیت.
[6] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص170، باب32، باب کراهة استقبال المصلّي التماثیل والصور إلّا أن تغطّی أو تغیّر أو تکون بعین واحدة وجواز کونها خلفه او الی جانبه او تحت رجلیه، ط. آل البیت.
[7] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص174، باب33، باب کراهة الصلاة في بیت فیه کلب أو تمثال أو إناء یبال فیه، وفي دار فیها کلب إلّا أن یکون کلب صید ویغلق دونه الباب، ط. آل البیت.
[8] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص215-216، باب15، باب کراهة نقش المساجد بالصور وتشریفها، بل تبنی جمّا، وجواز کتابة القرآن في قبلتها وکذا ذکر الله، ح، ط آل البیت.
[9] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص303-308، باب3، باب عدم جواز نقش البیوت بالتماثیل والصور ذوات الأرواح خاصّة، وکراهة غیرها وعدم جواز اللعب بها، ط. آل البیت.
[10] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص308-310، باب4، باب جواز ابقاء التماثیل التی توطأ أو تغيّر أو تغطی أو تکون للنساء، ح، ط. آل البیت.
[11] الصحیح، بخاری، ج7، ص64، باب التصاویر؛ السنن، نسائی، ج8، ص212 باب التصاویر من کتاب الزینة.
[12] السنن الکبری، بیهقی، ج7، ص268، باب التشدید في المنع من التصویر، من أبواب الولیمة.
[13] جن/سوره72، آیه23.
[14] طه/سوره20، آیه88.
[15] انبیاء/سوره21، آیه52.
[16] بحار الأنوار، علامّه مجلسی، ج3، ص250-252.
[17] رجوع کنید:دراسات في . المکاسب المحرمة، منتظری، ج2، ص543.
[18] کتاب المکاسب، شیخ انصاری، ج1، ص185، طبع مجمع الفکر.
[19] حاشية المکاسب، شیرازی، ج1، ص64 «مطلب را برخی در توضیح کلام مرحوم شیخ ذکر کرده اند.
[20] المواهب، سبحاني، ص382-383.
[21] انوارالفقاهة، مکارم، ص166.
[22] فقه الصادق، روحاني، ج14، ص222.
[23] غاية الآمال، مامقاني، ج1، ص69.«در این ادّعا اشکال شده است که تجسیم خورشید و ماه اگرچه در ازمنه گذشته بوده، ولی آن قدر زیاد نبوده که مورد سئوال از حضرت بوده باشد، لذا حمل خورشید و ماه در روایت به تجسیم بعید به نظر می رسد. ».
[24] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج3، ص208، باب43، باب عدم جواز نبش القبور ولاتسمینها وحکم دفن میتین فی قبر، ح، ط آل البیت.
[25] مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج13، ص210، باب57، باب تحریم عمل المجسمة والتماثیل ذوات الأرواح خاصّة واللعب بها، ح3، ط آل البیت..«احتمال دارد مراد از «فقد ضادّ الله» مربوط به مسئله توحید وایجاد مقدمات شرک باشد، و مراد مضادّه در خالقیت و تصویر باشد، یا آن که مراد آن باشد که صورت به خاطر آن که در معرض عبادت قرار می گیرد، ضدّ ومعارض برای خدای متعال قرار می گیرد.»
[26] رجوع کنید: المکاسب المحرّمة.، امام خمیني، ج1، ص261-262
[27] دراسات في . المکاسب المحرمة، منتظري، ج2، ص563.
[28] أنوار الفقاهة، مکارم، ص165.
[29] مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج13، ص210، باب57، باب تحریم عمل المجسمة والتماثیل ذوات الأرواح خاصّة واللعب بها، ح4، ط آل البیت.
[30] المعجم الکبیر، طبراني، ج10، ص211، ح10497.
[31] مجمع الزوائد، بیهقي، ج1، ص181.
[32] الصحیح، بخاري، ج7، ص65 .
[33] الصحیح، مسلم، ج6، ص161.
[34] السنن، نسائي، ج8، ص216.
[35] السنن، بیهقي، ج7، ص268.
[36] المسند، احمد بن حنبل، ج1، ص375.
[37] التبیان في تفسیر القرآن، شیخ طوسی، ج1، ص227« احتمال دارد مراد از روایت مربوط به مسئله توحید باشد، مثل آن که لعن از تصویر نسبت به کسانی باشد که خدای را به خلقش تشبیه کردند یا کسانی باشد که معتقدند که خداوند صورت همچنان که این اعتقاد مذهب معروف در زمان صدور روایت است، یا مراد کسانی باشند که صور وتماثیل را عبادت می کردند.
[38] . المکاسب المحرمة، امام خمینی، ج1، ص169. ط. اسماعیلیان