درس خارج فقه استاد اشرفی

94/02/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیع میته.

سخن در جواز یا عدم جواز بیع میته بود. گفته شد قبل از بحث بیع، در مقام أوّل باید أصل جواز انتفاع از میته به اثبات برسد. دو روایت مبنی بر حرمت انتفاع در جلسه گذشته به عرض رسید.

در بحث جواز انتفاع نیز سخن در دو بخش، مطرح است یکی بحث در مورد انتفاع از اجزای غیر قابل حیات «مالا تحله الحیاة» مثل پشم و استخوان و دندان و...دیگری در مورد انتفاع از اجزای دارای حیات مثل گوشت و پوست؛ إبتدا چند روایت در جواز انتفاع در بخش أوّل یعنی اجزای غیر قابل حیات بیان می‌داریم:

«عَنْ أَبِي الْحَسَنِ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ أَسْأَلُهُ عَنْ جُلُودِ الْمَيْتَةِ الَّتِي يُؤْكَلُ لَحْمُهَا ذَكِيّاً فَكَتَبَ لَا يُنْتَفَعُ مِنَ الْمَيْتَةِ بِإِهَابٍ«پوست» وَ لَا عَصَبٍ وَ كُلُّ مَا كَانَ مِنَ السِّخَالِ الصُّوفِ وَ إِنْ جُزَّ وَ الشَّعْرِ«مو» وَ الْوَبَرِ«کرک» وَ الْإِنْفَحَةِ«شیردان» وَ الْقَرْنِ«شاخ» وَ لَا يُتَعَدَّى إِلَى غَيْرِهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ[1]

البتّه شرط جواز انتفاع از این اجزا در روایت فوق در حیوانی که قابل برای تذکیه شرعی باشد بیان شده است نه در حیوانات حرام گوشت.

«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ عَشَرَةُ أَشْيَاءَ مِنَ الْمَيْتَةِ ذَكِيَّةٌ الْقَرْنُ وَ الْحَافِرُ«به معنای سم» وَ الْعَظْمُ«به معنای استخوان» وَ السِّنُّ وَ الْإِنْفَحَةُ«شیردان که از آن مایه شیر، گرفته می شود » وَ اللَّبَنُ وَ الشَّعْرُ وَ الصُّوفُ وَ الرِّيشُ«پر» وَ الْبَيْضُ«تخم مرغ»»[2]

«عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَنِ الْجِصِّ يُوقَدُ عَلَيْهِ بِالْعَذِرَةِ وَ عِظَامِ الْمَوْتَى ثُمَّ يُجَصَّصُ بِهِ الْمَسْجِدُ أَ يُسْجَدُ عَلَيْهِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ بِخَطِّهِ أَنَّ الْمَاءَ وَ النَّارَ قَدْ طَهَّرَاهُ[3]

این روایت نیز تصریح دارد که إستفاده از استخوان میته در پختن گچ و کاربرد آن در مصالح مسجد، اشکالی ندارد و البتّه آب و آتش در فرآیند درست کردن گچ، موجب تطهیر آن می شود .

باری بعد از اثبات جواز اجزای غیر قابل حیات، سخن در غیر این اجزا از اجزای قابل حیات می باشد. باید دید که انتفاع از این اجزا جایز می باشد؟ دو دسته روایات، یکی دالّ بر منع و دیگری دالّ بر جواز انتفاع این دسته از اجزا وجود دارد.

إبتدا روایات مانعه: با تتبع فراوان، روایات این مقام را در سه جلد نجاسات، مکاسب محرمه و اطعمه محرمه از کتاب وسائل الشیعه با برّرسی مفصل یافتیم که به حدود یازده مورد منتهی می شود از جمله مکاتبه قاسم صیقل که درجلسه گذشته درمورد دلالت وسند آن سخن به تفصیل گذشت«فلیراجع الطالب»فقط متن روایت:

« عَنْ قَاسِمٍ الصَّيْقَلِ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرِّضَا أَنِّي أَعْمَلُ أَغْمَادَ السُّيُوفِ مِنْ جُلُودِ الْحُمُرِ الْمَيْتَةِ فَتُصِيبُ ثِيَابِي فَأُصَلِّي فِيهَا فَكَتَبَ إِلَيَّ اتَّخِذْ ثَوْباً لِصَلَاتِكَ فَكَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي كُنْتُ كَتَبْتُ إِلَى أَبِيكَ بِكَذَا وَ كَذَا فَصَعُبَ عَلَيَّ ذَلِكَ فَصِرْتُ أَعْمَلُهَا مِنْ جُلُودِ الْحُمُرِ الْوَحْشِيَّةِ الذَّكِيَّةِ فَكَتَبَ إِلَيَّ كُلُّ أَعْمَالِ الْبِرِّ بِالصَّبْرِ يَرْحَمُكَ اللَّهُ فَإِنْ كَانَ مَا تَعْمَلُ وَحْشِيّاً ذَكِيّاً فَلَا بَأْسَ[4]

اشکال: با توجّه به جواب إمام رضا  «إتخذ ثوبا لصلاتک...» باید سؤال را دارای دو جهت دانست، یکی سؤال از بکار بردن پوست میته در غلاف شمشیر، دوّم سؤال از همراه بودن پوست میته در نماز و تلویث لباس به میته؛ إمام  در پاسخ خود حکم سؤال دوّم را بیان کرده اند و همراه داشتن پوست میته در نماز را مانع صحت نماز دانسته اند، سکوت إمام  نسبت به سؤال أوّل و تاکید بر منع در سؤال دوّم، حاکی از حکم به تقریر إمام در عمل راوی در سؤال أوّل و تجویز انتفاع از أصل میته می باشد. لذاست که جواب إمام جواد  را باید مویدی بر سکوت إمام رضا  نسبت به أصل انتفاع از میته دانست که با عبارت «لا باس» شاید إشاره به جواز انتفاع از جلود میته در غیر نماز شده است.

روایت حسن وشاء:« قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ أَهْلَ الْجَبَلِ تَثْقُلُ عِنْدَهُمْ أَلَيَاتُ الْغَنَمِ فَيَقْطَعُونَهَا قَالَ هِيَ حَرَامٌ قُلْتُ فَنَصْطَبِحُ بِهَا قَالَ أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّهُ يُصِيبُ الْيَدَ وَ الثَّوْبَ وَ هُوَ حَرَامٌ[5]

تقریر این روایت در جلسه گذشته بیان شد. اما إشکال بدان: حضرت  در این روایت، منع استصباح به پیه و چربی میته را بیان نکرده اند بلکه اصابت کردن چربی میته به دست و لباس را تحریم کرده اند. سؤال این است که بکار بردن عبارت«هو حرام» بر اصابه میته به دست و لباس چیست حال آن که ضرورت فقهی قائم است که تلویث بدن یا لباس به نجاسات قطعا حرام نمی باشد؟ صاحب حدائق می فرماید مقصود از حرمت در این روایت، ارشاد به مانعیت چربی میته در بدن یا لباس برای نماز می باشد و دخلی به حرمت انتفاع از آن در استصباح و...ندارد. لذا انصافا این روایت از دلالت بر منع انتفاع قاصر است

أستاد خوئی می فرماید نه تنها دلالت بر منع ندارد بلکه این روایت، تقریر بر جواز انتفاع دارد و با توجّه به تحریم آن هم به معنای مانعیت در نماز انواع دیگر انتفاع را از جمله در استصباح، تجویز کرده است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  جُعِلْتُ فِدَاكَ الْمَيْتَةُ يُنْتَفَعُ مِنْهَا بِشَيْ‌ءٍ قَالَ لَا قُلْتُ بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  مَرَّ بِشَاةٍ مَيْتَةٍ فَقَالَ مَا كَانَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الشَّاةِ إِذْ لَمْ يَنْتَفِعُوا بِلَحْمِهَا أَنْ يَنْتَفِعُوا بِإِهَابِهَا قَالَ تِلْكَ شَاةٌ لِسَوْدَةَ بِنْتِ زَمْعَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ ص وَ كَانَتْ شَاةً مَهْزُولَةً لَا يُنْتَفَعُ بِلَحْمِهَا فَتَرَكُوهَا حَتَّى مَاتَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ  مَا كَانَ عَلَى أَهْلِهَا إِذْ لَمْ يَنْتَفِعُوا بِلَحْمِهَا أَنْ يَنْتَفِعُوا بِإِهَابِهَا أَيْ تُذَكَّى[6]

بررسی سند: در سند این روایت، علی بن أبی المغیرة قرار دارد که نجاشی در رجال خود در مورد فرزند وی یعنی محمد بن علی بن ابی المغیرة، چنین فرموده است:«ثقة هو و أبوه» مرحوم علامه به إستناد به این عبارت، پدر و پسر را جزء ثقات دانسته است اما برخی عبارت«أبوه» را مبتدا و خبر آن را عبارات بعدی آن می دانند که هیچ ربطی به توثیق پدر یعنی علی بن ابی المغیرة ندارد. باری دلالت روایت بر منع انتفاع در اجزایی چون پوست میته روشن است. البتّه در وسائل الشیعه در حدیث پنجم همان باب، روایتی از إمام صادق  آورده است که حضرت می فرمایند آن بچه گوسفند را به خاطر لاغری، ذبح شرعی کرده و به کناری افکندند و حضرت رسول  دستور به انتفاع از پوست آن دادند.

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الْكَاهِلِيِّ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ قَطْعِ أَلَيَاتِ الْغَنَمِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِقَطْعِهَا إِذَا كُنْتَ تُصْلِحُ بِهَا مَالَكَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ أَنَّ مَا قُطِعَ مِنْهَا مَيْتٌ لَا يُنْتَفَعُ بِهِ[7]

صرف نظر از وجود سهل بن زیاد در سند روایت که موجب ضعف سندی آن می شود اما دلالت آن بر حرمت انتفاع از اجزای حیات دار میته چون پیه میته جایی برای تردید ندارد.

«عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ لُحُومِ السِّبَاعِ وَ جُلُودِهَا فَقَالَ أَمَّا لُحُومُ السِّبَاعِ فَمِنَ الطَّيْرِ وَ الدَّوَابِّ فَإِنَّا نَكْرَهُهُ وَ أَمَّا الْجُلُودُ فَارْكَبُوا عَلَيْهَا وَ لَا تَلْبَسُوا مِنْهَا شَيْئاً تُصَلُّونَ فِيهِ[8]

البتّه این روایت فقط دلالت بر منع در نماز دارد و انتفاع از پوست میته را به صورت مطلق نفی نمی‌کند بلکه انتفاع در مواردی چون زین اسب را جایز می‌شمارد.

«عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ أَسْأَلُهُ عَنْ جُلُودِ الْمَيْتَةِ الَّتِي يُؤْكَلُ لَحْمُهَا ذَكِيّاً فَكَتَبَ لَا يُنْتَفَعُ مِنَ الْمَيْتَةِ بِإِهَابٍ وَ لَا عَصَبٍ وَ كُلُّ مَا كَانَ مِنَ السِّخَالِ الصُّوفِ وَ إِنْ جُزَّ وَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ وَ الْإِنْفَحَةِ وَ الْقَرْنِ وَ لَا يُتَعَدَّى إِلَى غَيْرِهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ[9]

این روایت، انتفاع از پوست و عصب میته حلال گوشتان را به صورت مطلق تحریم کرده است.

مرسله صدوق در روایات داله بر جواز انتفاع از اجزای غیر قابل حیات که در سطور فوق گذشت با مفهوم خود، دلالت بر حرمت انتفاع از اجزای قابل حیات دارد.

« عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ جُلُودِ السِّبَاعِ أَ يُنْتَفَعُ بِهَا فَقَالَ إِذَا رَمَيْتَ وَ سَمَّيْتَ فَانْتَفِعْ بِجِلْدِهِ وَ أَمَّا الْمَيْتَةُ فَلَا[10]

بنابر این روایت تذکیه در حیوانات درنده موجب تطهیر پوست آن ها و جواز انتفاع از آن می شود اما در مورد میته، انتفاع از آن حرام می باشد.

«عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ أَكْلِ الْجُبُنِّ «پنیری که مایه آن را از حیوان گرفته اند» وَ تَقْلِيدِ السَّيْفِ وَ فِيهِ الْكَيْمُخْتُ «مقصود درست کردن غلاف شمشیر از پوستی است که با نمک، اصلاح شده است...» وَ الْغَرَا فَقَالَ لَا بَأْسَ مَا‌لَمْ يُعْلَمْ أَنَّهُ مَيْتَةٌ.» [11]

سائل حکم خوردن پنیری که مایه آن را از حیوان گرفته اند یا درست کردن غلاف شمشیر از پوست آن حیوان می‌پرسد که جواز در جواب، منوط به عدم علم به میته بودن آن حیوان دارد و در صورت علم به میته بودن حیوان، انتفاعات آن چنانی تحریم شده است.

«مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَاشِيَةِ تَكُونُ لِرَجُلٍ فَيَمُوتُ بَعْضُهَا أَ يَصْلُحُ لَهُ بَيْعُ جُلُودِهَا وَ دِبَاغُهَا وَ يَلْبَسَهَا قَالَ لَا وَ إِنْ لَبِسَهَا فَلَا يُصَلِّي فِيهَا[12]

دلالت روایت فوق بر عدم انتفاع از جلد میته روشن است که البتّه در مورد نماز خواندن به آن تاکید بیشتری شده است. و للکلام تتمة و الحمدلله...

 


[1] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج24، ص181، ابواب اطعمه محرمه، باب33، ح7، ط آل البیت.
[2] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج24، ص182، ابواب اطعمه محرمه، باب33، ح9، ط آل البیت.
[3] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج3، ص527، ابواب نجاسات، باب81، ح1، ط آل البیت.
[4] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج3، ص462، ابواب نجاسات، باب34، ح4، ط آل البیت.
[5] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج24، ص71، ابواب ذبایح، باب30، ح2، ط آل البیت.
[6] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج3، ص502، ابواب نجاسات، باب61، ح2، ط آل البیت.
[7] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج24، ص71، ابواب الذبائح، باب30، ح1، ط آل البیت.
[8] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج4، ص353، ابواب لباس مصلی، باب5، ح3، ط آل البیت.
[9] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج24، ص181، ابواب اطعمه محرمه، باب33، ح7، ط آل البیت.
[10] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج24، ص185، ابواب اطعمه محرمه، باب34، ح4، ط آل البیت.
[11] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج24، ص185، ابواب اطعمه محرمه، باب34، ح5، ط آل البیت.
[12] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج24، ص186، ابواب اطعمه محرمه، باب34، ح6، ط آل البیت.