درس خارج فقه استاد اشرفی

93/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: أدلّه تعلّق خمس به منصب إمامت.

در جلسات گذشته در مورد مصرف خمس دو نظر گذشت. رایی که معتقد بود باید خمس را به شش قسمت تقسیم کرد و سه سهم آن را به إمام معصوم یا در عصر غیبت به فقها به عنوان نواب عام إمام زمان  رساند و سه سهم دیگر آن را بین فقرا و ایتام و ابنای سبیل از سادات تقسیم کرد.

قول دیگر نیز آن بود که خمس، فقط ملک إمام معصوم است و با صلاحدید إمام معصوم بایستی در مصارف إمامت و امارت جامعه اسلامی و حکومت عدل مصرف شود. روایات و شواهد فراوانی بر این قول اخیر در جلسات گذشته اقامه شد. البتّه از جمله این مصارف، تأمین نیازهای فقرا و ایتام و ابنای سبیل از سادات عظام می باشد.

شاهدی دیگر: سیره متشرعه هم در زمان حضور و هم در زمان غیبت صغری که بمنزله زمان حضورست دلالت بر إیصال تمام مال خمسی، به صورت مستقیم یا از طریق وکلای ائمه  به دست ایشان دارد و در میان انبوه گزارشاتی که از لابلای تاریخ و روایات به دست ما رسیده است حتّی یک مورد سراغ نداریم که شیعیان، سهم سادات را جدا کرده و فقط سهم إمام را به معصومین ع داده باشند. از جمله این وکلا می توان از امثال احمد بن اسحاق، وکیل إمام هادی و إمام عسکری نام برد که خمس را از قم و مناطق دیگر جمع آوری می کرد و به دست آن دو إمام بزرگوار می رساند.

روایاتی هم که دلالت دارد خمس را بایستی به دست وکلای ائمه رساند هیچ تفکیکی بین سهم سادات و سهم إمام صورت نداده و از اینجهت إطلاق دارد.[1] اخبار باب تحلیل هم صرف نظر از نقد و برّرسی آن باز هیچ یک بین سهم سادات و سهم إمام، تفکیک نکرده است و فرض تحلیل خمس را بر هر دوی سهم سادات و إمام، مفروض گرفته و نه از جانب سائل و نه از جانب إمام تفکیکی بین این دو سهم یا لزوم رساندن سهم سادات بدیشان و جواز تصّرف در سهم إمام، بیانی نیامده است.

اما در مورد زمان بعد از غیبت، إبتدا بین فقها در مورد مصرف خمس إختلاف ات فراوانی درگرفت و عده ای قائل به طرح و دفن خمس تا زمان ظهور إمام زمان  و عده ای قائل به انداختن در دریا و أقوال سست دیگری از ایندست شد اما در طول زمان این أقوال کم کم طرد شده و بتدریج این نظر تحکیم شد که بایستی در عصر غیبت إمام معصوم، خمس را در مسیر رضایت إمام مصرف کرد. شاید بتوان اتخاذ این قول را مبدا تفکیک بین سهم سادات و سهم إمام برشمرد. ما نیز بعد از تفتیش و تتبع فراوان در روایات به موردی برنخوردیم که شیعیان، راسا مباشر إیصال سهم سادات به سادات باشند بلکه همه روایات، دلالت بر إیصال کل مال خمسی به إمام معصوم هر زمان دارد.

شاهدی دیگر: در روایات کتاب زکات و کتاب خمس، خواندیم که حکمت جعل خمس برای سادات، رفع شبهه ویژه خواری و رانت خواری سادات از منابع زکات و به تعبیر روایات دوری سادات و بنی هاشم از«اوساخ ما أیدی الناس» بود. چنین تعابیری در کنار روایات دیگر دلالت بر نوعی تعظیم و تجلیل از مقام سادات نیز دارد. حال اگر فرضا بنا باشد که کشاورزی که زکات مالش را خود را به فقرای عام می رساند خمس أرباح مکاسب خود را نیز راسا به دست سادات برساند پس چه تفاوتی میان این دو گروه وجود خواهد داشت و چگونه می توان عزت و سیادت سادات را محفوظ داشت؟!

نتیجه کلی: از مجموع این شواهد و أدلّه که مجموعاً در این جلسات بیان شد ظن متآخم به علم، حاصل آید که کل خمس، ملک إمام معصوم ع می باشد و در زمان حضور بایستی آن را تقدیم مقام ایشان داشت.

سؤالی برای تأمّل بیشتر: اگر در فرضی قرار گرفتیم که مثل زمانهای سابق، حکومت در دست فقها نبود و به عبارتی فقیه مبسوط الیدی وجود نداشت، از طرفی هم قائل شدیم که خمس، مختص مقام إمامت و امارت جامعه اسلامی بوده و بایستی در راستای تأمین نیازهای حکومتی مصرف شود؛ به عبارت فنی، إمامت به عنوان موضوع مصرف خمس، حیثیت تقییدی داشته و در صورت انتفای إمامت، تملّک نسبت به خمس هم نیز منتفی خواهد بود. به نظر شما آیا بسط ید فی الجمله ای که فقها یا مراجع عالی قدر صرف نظر از بحث ولایت فقیه در دورانهای مختلف داشته اند کفایت برای تملّک یا لزوم إیصال بدیشان إیجاد می‌کند؟

از جهتی هم می دانیم که قدرت اقتصادی، قدرت و موقعیت اجتماعی و سیاسی می‌آورد و اگر فرضا حوزه های علمیه و فقها را از این منبع مالی محروم داریم وابستگی به دولتها یا حکومتها یا اشخاص پیدا کرده و از جنبه حریت و استقلال ایشان نیز کاسته خواهد شد. حال باید دید در عصر غیبت، چه جهاتی برای تملّک یا أولویت مراجع و فقها نسبت به خمس وجود دارد؟ ضرورت مسأله در نگاه بدوی روشن است اما باید از جهت فقهی و فنی، دلیل مستحکم و مستندی برای آن جست«که به مقدار مقتضی خواهد آمدإنشاء الله.»

 


[1] قال المقرر: .اطلاق روایات باب بر عدم تفکیک بین سهم سادات و سهم امام، ملازمه ای با تملک امام نسبت به تمام مال خمسی ندارد چه آن که ممکنست قائل به تفکیک بین سهم امام و سهم سادات بشویم و د رعین قول به تملک سادات نسبت به نصف خمس، بنابر حکمتی، قائل به لزوم ایصال به امام معصوم و رساندن سهم سادات از طریق امام معصوم باشیم