درس خارج فقه استاد اشرفی

92/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تغییر هیئت معدن و ارتفاع قیمت آن

« مسألة12: إذا عمل فيما أخرجه قبل إخراج خمسه عملا يوجب زيادة قيمته‌ كما إذا ضربه دراهم أو دنانير أو جعله حليا أو كان مثل الياقوت و العقيق فحكه فصا مثلاً اعتبر في إخراج خمس مادته فيقوم حينئذ سبيكة أو غير محكوك مثلاً و يخرج خمسه...»[1]

اگر کسی در حاصل معدن، تغییری ایجاد کند که موجب افزایش مالیت ماده معدن شود مثل این که شمش طلایی بیست دینار ارزش داشته باشد و پس از ضرب و تبدیل به سکه های طلا، بیست و پنج دینار ارزش پیدا کند کند باید دید که خمس را بایستی از سکه های طلا محاسبه کرد یا دادن خمس اصل ماده طلا کفایت می کند؟

بنابر نظر سید ماتن، دادن خمس همان مقدار اولیه مستخرج از معدن کفایت می کند و ارزش افزوده معدن بعد از تغییرات، همگی متعلّق به مالک معدن بوده و مستحقّ معدن را در آن حقی نیست. علت آن که ارزش افزوده معدن، نتیجه عمل صاحب معدن یا فردی دیگرست و دخلی به مقدار مستخرج از معدن و صاحبان استحقاق خمس ندارد.

در مقابل این نظریه، مرحوم أستاد خوئی ره مسأله را از زاویه دیگری مورد بحث قرار می‌دهند. ایشان در تبیین نظریه خود إبتدا به عنوان مقدّمه بحثی را از کتاب المکاسب به پیش می‌کشند مبنی بر این که آیا هیئات که موجب افزوده شدن قیمت است حیثیت مستقل دارد یا هیات، حیثیت تعلیلیه ای دارد که فقط بر ارزش اصل ماده، می‌افزاید؟ به نظر ایشان هیئت هیچگاه دارای ارزش مستقل نیست بلکه موجب افزایش قیمت اصل ماده می شود .

مثال: کنیزی زیبا و کنیزی زشت را در نظر آورید که اولی هزار دینار و دومی پانصد دینار قیمت داشته باشد. سؤال آن است که پانصد دینار قیمت بالاتر کنیز اولی، ناشی از ارزش بیشتر جسم کنیزست یا هیئت کنیز؟ به نظر أستاد ره هیئت کنیز ارزش مستقلی ندارد بلکه هماره هیئت زیبایی در محل جسم است که ارزش پیدا می کند.شاهد آن که نمی توان دو شریک را در نظر گرفت که یکی مالک اصل کنیز و دیگری مالک زیبایی کنیز باشد.

مثالی دیگر:‌ کتابی پانصد صفحه دارد و به خاطر کلماتی که بر صفحات کاغذهای کتاب، طبع شده است ارزش افزوده ای پیدا کرده است. به نظر أستاد ره این هیئت یعنی کلمات مطبوعه بر پهنه کاغذ، دارای قیمتی مستقل نبوده و مالیت ندارد. شاهد آن که اگر دزدی آمد و بر کاغذها نقشی گران، رسم کرد، دزد نمی تواند إدّعای ملکیّت نقش بر کاغذ را داشته باشد و به خاطر افزایش قیمت کاغذ به ضمیمه نقاشی خود، خواستار ارزش افزوده کاغذ شود. همه این مثالها و شواهدی که برشمردیم علتی ندارد جز آن که هیئت مال، ارزش مستقل و بنفسه ندارد. اگر چه ما هم منکر بالا رفتن قیمت اصل مال به تبع ضمیمه شدن با هیئتی ارزشمند نیستیم.

با این مقدّمه به بررسی مسأله خودمان برمی‌گردیم: هیئات علت ارزش افزوده ماده می شود ولی خود ارزش مستقل قابل تملکی ندارد. مثلاً فیروزه ای که از دل کوه استخراج شده و بعد از تصفیه و جلا یافتگی توسّط سنگ تراشی هنرور، قیمتی دوچندان پیدا می کند، ارتفاعی در قیمت اصل ماده است نه این که در کنار قیمت ماده، هیئتی ارزشمند و مستقل در جنب ماده بوجود آورد که قابل برای تملّک و خرید و فروش باشد. با این مقدّمه اگر قائل به تعلّق خمس به عین مال مخمس باشیم و بالا رفتن قیمت در صورت تغییر هیئت را منتسب به اصل ماده بدانیم، باید اهل خمس و مالک مال را در این ارتفاع قیمت شریک بدانیم و بر مالک، دادن خمس همان مالی را که ارزش افزوده دارد لازم بدانیم.

آری اگر قائل شویم که خمس، حقی است که صاحب خمس در مال پیدا می کند به این معنا که تبدیل خمس به قیمت یا ماده دیگر برای مالک، مجاز باشد در این صورت، معادل قیمی خمس در همان ابتدای زمان تعلّق خمس –یعنی زمان استخراج معدن و قبل از تغییر در هیئت واجب بوده و اگر ارتفاع قیمتی در صورت تغییر هیئت بعدا پدید آید جملگی از آنِ مالک معدن خواهد بود.

 


[1] . عروة الوثقى، سيد محمد كاظم طباطبائی، ج4، ص243، ط جامعه مدرسین.