درس خارج فقه استاد اشرفی

91/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدار صاع/زمان وجوب فطره

قال السید ره فی العروة: «مسألةٌ الواجب في القدر الصاع عن كل رأس من جميع الأجناس حتى اللبن عن الأصح‌ و إن ذهب جماعة من العلماء فيه إلى كفاية أربعة أرطال و الصاع أربعة أمداد و هي تسعة أرطال بالعراقي فهو ستمائة و أربعة عشر مثقالا و ربع مثقال بالمثقال الصيرفي فيكون بحسب حقه النجف التي هي تسعمائة مثقال و ثلاثة و ثلاثون مثقالا و ثلث مثقال نصف حقه و نصف وقية و أحد و ثلاثون مثقالا إلا مقدار حمصتين و بحسب حقه الإسلامبول وهي مائتان و ثمانون مثقالا حقتان و ثلاثة أرباع الوقية و مثقال و ثلاثة أرباع المثقال و بحسب المن الشاهي وهو ألف و مائتان وثمانون مثقالا نصف من إلا خمسة وعشرون مثقالا وثلاثة أرباع المثقال‌.

در جلسه گذشته گفتیم که مقدار لازم در زکات فطره از هریک از اجناس، یک صاع می باشد. سیّد در کتاب عروه مفصلاً گفته اند که بر حسب اوزان بلاد مختلف، یک صاع، چه مقدار می شود «فلیراجع الطالب» اما اجمالا می گوییم مقدار یک صاع از یک من تبریز، یک سیر و نیم کمتر می باشد. یک من تبریز هم برابر با سه کیلو است گرچه برخی سه کیلو را از یک من کمتر دانسته اند پس سه کیلو حدودا برابر با یک صاع می شود که در زکات فطره به تصویب رسیده است.

اما در خصوص مقدار شیر برای زکات فطره اختلاف وجود دارد. برخی گفته اند در شیر چهار رطل کافی است رطل برابر با صدوسی درهم می شود که مساوی با شصت وهشت«68» مثقال و ربع مثقال می باشد؛ که اگر چهار رطل را معیار بگیریم به مراتب کمتر از یک صاع می شود. برخی فرموده اند مراد از چهار رطل در شیر، چهار رطل مدنی است که یک برابر و نیم رطل عراقی می باشد. بنابر این به عراقی، برابر با شش رطل عراقی می شود. ألبتّه باز هم در این صورت کمتر از یک صاع می شود.

اما در یک روایت نه رطل عراقی، ذکر شده است که معادل با شش رطل مدنی می شود و در این صورت، مطابق با یک صاع خواهد شد. مکاتبه ای که نه رطل عراقی یا شش رطل مدنی گفته با یک صاع برابر است و إشکالی ندارد و لذا روایات دیگر وارده در مقام، مورد قبول نیست.«روایات مقدار صاع در باب هفتم از ابواب زکات فطره قابل مشاهده است».

اما در خصوص شیر روایات متفاوت است که به برخی روایات در جزوه اشاره شده است اگر عاجز است چهار رطل شیر دهد در برخی شش رطل و در مکاتبه نه رطل آمده است در برخی اسم لبن را برده است و در برخی دیگر از روایات اسم لبن برده نشده است شش رطل مطلقا گفته است.

نتیجه این که گرچه یک صاع را در شیر لازم ندانسته اند و چهار رطل را کافی دانسته اند«برخی گفته اند

چهار مد بوده است» کمال تفاوت و اختلاف بین این روایات وجود دارد برخی گفته اند چهار رطلی که در برخی روایات ذکر شده است حمل بر غیر فطره شده است بعضی هم به قول صاحب جواهرکم لطفی کرده اند گفته اند خرما دانه دارد واگر دانه را درآورید چهار رطل میشود.

انصافا در مورد لبن که روایات مختلف است و برخی از نظر سند خدشه دارد و صحیح یک صاع است که در بعض روایات تصریح شده است «صاع من الحنطة‌او صاع من الشعیر او صاع من اللبن» پرداختن یک صاع از شیر مطلوب است. شاهد آن که در صحیحه عبد الله بن میمون فرموده است:« صاع من اقط» اگر در کشکی که شیر خشکیده است و مقداری تبخیر شده است یک صاع از کشک، واجب است کشکی که متشکل از دو یا سه صاع از لبن است، ولی در لبنی که به مراتب از کشک، کمتر است یک صاع هم لازم نباشد؟قطعاً قابل قبول نخواهد بود.

آری مطلبی را جواهر«15/525» از شیخ طوسی نقل می کند که صاع در لبن کمتر از صاع در حنطه و شعیرست، صاع در لبن برابر با چهار رطل است. صاحب جواهر از این سخن شیخ طوسی اظهار تعجب می کند و می فرماید معنا ندارد که صاع در هر مقامی و در مورد هر جنسی، معنایی داشته باشد. صاع در همه جا وزن و پیمانه خاصی است که برابر با نه رطل عراقی است« سی و هشت سیر ما ایرانیها است» و تفاوت إستعمال در هر مقام مخدوش است.

«فصل 4: في وقت وجوبها‌ وهو دخول ليلة العيد جامعا للشرائط و يستمر إلى الزوال لمن لم يصل صلاة العيد..»

ترجمه: فصل چهارم در وقت وجوب فطره و آن مقارن غروب شب عيد است براى كسى كه داراى شرايط مذكوره باشد و وقت دادن آن موسّع است از اول غروب تا زوال ظهر روز عيد براى كسى كه نماز عيد نخواند به خلاف كسى كه نماز عيد بخواند كه أحوط آن است كه پيش از نماز بدهد و هر چند اول وقت نماز كند [بخواند]و هر گاه ندهد تا وقت آن بگذرد ولى جدا كرده باشد از مال خود به قصد فطره به مستحقّ دهد و اگر جدا هم نكرده باشد، أحوط بلكه اقوى عدم سقوط آن است بلكه بايد به قصد قربت بدون نيت قضاء و اداء به مستحقّ دهد.

مرحوم صاحب حدائق در ج12ص297 آرای مطرح بین فقهای شیعه را و قائلین آن ها را به خوبی دسته بندی می فرماید: «و قد اختلف الأصحاب «رضوان اللّه عليهم» في ذلك، فقيل آن ها تجب بغروب شمس آخر يوم من شهر رمضان، و هو المنقول عن الشيخ في الجمل و الاقتصاد و هو اختيار ابن حمزة و ابن إدريس و به صرح المحقّق في المعتبر و الشرائع و العلامة في المنتهى و المختلف و سائر كتبه و اختاره شيخنا الشهيد الثاني في المسالك، و الظاهر أنه هو المشهور بين المتأخّرين، و قيل إن أوّل وقت وجوبها طلوع الفجر من يوم الفطر، كذا قاله ابن الجنيد و اختاره المفيد في المقنعة و الرسالة الغرية و السيد المرتضى و أبو الصلاح و ابن البراج و سلار و ابن زهرة، كذا نقله عنهم في المختلف، و إلى هذا القول مال السيد السند في المدارك. و نقل في المختلف أيضا عن ابني بابويه أنهما قالا: و إن ولد لك مولود يوم الفطر قبل الزوال فادفع عنه الفطرة و إن ولد بعد الزوال فلا فطرة عليه، و كذا إذا أسلم الرجل قبل الزوال أو بعده. و هذه العبارة مشعرة بامتداد وقت الوجوب إلى الزوال كما فهمه الأصحاب منها و نسبوه إليهما..». بنابر عبارت، سه قول در مقام مطرح است:

قول مشهور: که وقت وجوب فطره را غروب روز آخر ماه رمضان می داند.

قول صاحب مدارک و سیدنا الأستاد که وقت وجوب را طلوع فجر روز أوّل فطر می داند.

قول شیخ صدوق و والد معظمش که وقت وجوب فطره را تا زوال روز أوّل عید،‌ باقی می داند.

می دانید که منشا اختلاف، اختلاف در روایات است. صاحب حدائق بر قول اول، به دو روایت از باب 11 تمسّک می کند:

«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ أللّه  فِي الْمَوْلُودِ يُولَدُ لَيْلَةَ الْفِطْرِ وَ الْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ يُسْلِمُ لَيْلَةَ الْفِطْرِ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ فِطْرَةٌ لَيْسَ الْفِطْرَةُ إِلَّا عَلَى مَنْ أَدْرَكَ الشَّهْرَ».[1]

بنابر این روایت، کسی اگر شب عید فطر، مسلمان شود یا به دنیا آید فطره برو واجب نیست بلکه فطره بر کسی واجب است که درک شهر رمضان کرده باشد مثل کسی که یکی دو دقیقه قبل از غروب به دنیا آمده باشد. بر چنین کسی، چون به درک شهر رمضان، نائل آمده است فطره واجب است.مفهوم این روایت آن است که اگر کسی، أوّل غروب در دنیای ماده یا معنا، نباشد بلکه صبح روز عید، به دنیا آمد یا مسلمان شود، زکات فطره واجب نیست.

بیان أستاد : أوّلاً صحیح در سند روایت علی ابن ابی حمزه است نه علی بن حمزه «چنان که در برخی از نسخ وسائل آمده است»و شکی در انحراف وی نداریم. بارها گفته ایم که وی، أموال موسی بن جعفر  دستش بود و بعد از شهادت امام کاظم  إدّعای حیات ایشان را داشت و أموال حضرت را به فرزندشان حضرت رضا  رد نکرد. در ذم او روایاتی در کتاب کشی وارد شده است لکن تعجب است که مرحوم کلینی زیاد از ایشان روایت نقل می کند. برخی در توجیه این کار شیخ کلینی، گفته اند کتاب و روایاتی از او که مورد إستناد قرار گرفته در زمان استقامت او صادر شده است. ضمناً او عصا کش ابی بصیر هم بوده و ورایاتی هم از وی نقل می کند.

أستاد از نظر دلالت می فرمود تنها چیزی که این روایت دلالت می کند آن است که اگر کسی شب عید فطر، به دنیا آید فطره ازو ساقط است چرا که شب به دنیا آمده و ماه رمضان را درک نکرده است،اما این که چه وقت، فطره برشخص، واجب می شود از این روایت، صراحت و ظهوری یافت نمی شود و این روایت، دلالت ندارد که أوّل غروب، زمان فعلیت وجوب زکات فطره است.

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ أللّه  عَنْ مَوْلُودٍ وُلِدَ لَيْلَةَ الْفِطْرِ عَلَيْهِ فِطْرَةٌ قَالَ لَا قَدْ خَرَجَ الشَّهْرُ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ يَهُودِيٍّ أَسْلَمَ لَيْلَةَ الْفِطْرِ عَلَيْهِ فِطْرَةٌ قَالَ لَا».[2]

مفاد روایت: اگر کسی شب عید فطر، به دنیا آمد یا مسلمان شود فطره برو واجب نیست زیرا ولادت یا إسلام،‌ تا قبل از غروب شب اول،‌ موجب وجوب فطره می شود ولی إسلام و ولادت بعد از غروب،موجب ثبوت فطره نمی شود.

أستاد و دیگران گفته اند این روایت دلالت بر مقصود ندارد، فقط روایت دلالت دارد که اگر کسی درک شهر رمضان نکند فطره ازو ساقط است. اما این چه دلیلی می شود که وقت وجوب فطره أوّل غروب است؟ ابدا دلالت بر این معنا ندارد، فقط دلالت دارد که اگر کسی شب أوّل عید، به دنیا آید چون درک شهر رمضان نکرده است وجوب ازو ساقط است، اما دلالت ندارد که زمان وجوب فطره، أوّل غروب شب أوّل عید فطر است.

در مقابل این قول صاحب مدارک بر این که وقت وجوب، ابتدای طلوع فجر عید فطر است به چند روایت ذیل تمسّک کرده اند:

عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ أللّه  الْفِطْرَةُ إِنْ أُعْطِيَتْ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ إِلَى الْعِيدِ فَهِيَ فِطْرَةٌ وَ إِنْ كَانَتْ بَعْدَ مَا يَخْرُجُ إِلَى الْعِيدِ فَهِيَ صَدَقَةٌ.[3]

این روایت دلالت دارد که وقت وجوب فطره، قبل از نماز است چرا که زمان اقامه نماز عید از أوّل آفتاب، شروع می شود و تعبیر قبل از خروج برای نماز عید در روایت، یعنی قبل از زمانی که آفتاب طلوع کند، چنین زمانی طبعا باید أوّل فجر باشد.

بیان أستاد اشرفی : ما نفهمیدیم به چه دلیل از این روایت چنین، إستفاده ای کرده اند؛ روایت فقط دلالت دارد که اگر کسی فطریه را قبل از خروج به سوی مصلی برای نماز عید بدهد، مصداق فطریه واجب می باشد و بعد از این زمان،مصداق صدقه می باشد. این کلام چه ربطی دارد به این که مبدا وجوب فطریه أوّل فجر باشد؟در واقع روایت فقط بیانگر آخرین زمان أدای فطریه می باشد اما سخنی از مبدا این زمان به میان نمی آورد.

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعِيصِ‌ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ أللّه  عَنِ الْفِطْرَةِ مَتَى هِيَ فَقَالَ قَبْلَ الصَّلَاةِ يَوْمَ الْفِطْرِ قُلْتُ فَإِنْ بَقِيَ مِنْهُ شَيْ‌ءٌ بَعْدَ الصَّلَاةِ قَالَ لَا بَأْسَ نَحْنُ نُعْطِي عِيَالَنَا مِنْهُ ثُمَّ يَبْقَى فَنَقْسِمُهُ.[4]

راوی سؤال می کند که فطره را چه وقت باید داد؟ إمام  می فرماید:قبل از نماز عید.پس زمان وجوب فطره، قبل از نماز عید، یعنی طلوع فجر روز عید فطر می باشد.

فیه: روشن است که سؤال راوی از زمان أدای فطره است نه أوّل وقت وجوب، و إمام  هم می فرماید قبل از نماز عید فطر، فطره را باید پرداخت.شاهد آن که راوی در ادامه سؤال می کند که اگر أدای تمام فطره قبل از نماز میسور نشد چه کنم؟باز إمام  می فرماید باقیمانده فطره را بعد از نماز تقسیم کنید. نتیجه آن که دانستیم از این روایت، اثبات نمی شود که وقت وجوب فطره، أوّل فجر است.

خلاصه آن که به نظر أستاد، نه دو روایت فوق دلالت می کند که أوّل وقت وجوب فطره، أوّل فجر است نه آن دو روایت ابتدایی، دلالت بر وجوب فطره در أوّل غروب دارد بعد از فقدان دلیل از روایات، باید به دنبال أصول عملیه رفت و سیاتی الکلام حوله انشاء الله تعالی.

 


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، 352، أبواب زکات، باب11، ح، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، 352، أبواب زکات، باب11، ح، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، 354، أبواب زکات، باب12، ح، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، 354، أبواب زکات، باب12، ح، ط آل البيت.