94/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الملازمات العقلیة/اجزاء /مباحث اجزاء
1. مباحث تشکیل دهنده بحث اجزاء
2. با پایان بحث مقدمه واجب و اثبات قول وجوب مقدمه موصله، وارد بحث دیگری از مباحث دلیل عقلی غیرمستقل یعنی اجزاء میشویم. این بحث مانند دیگر مباحث غیرمستقلات عقلیه تشکیل شده از یک مقدمه شرعی و یک مقدمه عقلی است.
3. مقدمه شرعی عبارت از دلیل دال بر امر ظاهری یا اضطراری است که یک امر شرعی است. مقدمه دوم عبارت است از اینکه آیا در مواردی که امر ظاهری یا اضطراری داشته باشیم، اتیان ماموربه امر ظاهری یا امر اضطراری مجزی از امر واقعی یا اختیاری هست یا خیر؟ مثلا اگر کسی به مقتضای آیهی ﴿فان لم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا﴾[1] نماز با تیمم خوانده و سپس قدرت بر طهارت مائیه پیدا کرده است، مأتیبه وی مجزی از امر اختیاری میباشد؟ یا به عبارت دیگر اقتضای اجزاء دارد؟
4. با توجه به اینکه اقتضای اجزاء یک امر عقلی است، طرح این مسأله در مباحث دلیل عقلی غیرمستقل با جایگاه درست و حقیقی این بحث تناسب دارد. قابل ذکر است که در بیشتر آثار اصولیین رضواناللهعلیهم به چینش دقیق مباحث علم اصول توجه کافی نشده است.
فهرست مباحث مطروحه در مسأله اجزاء
5. با طرح پنج مبحث، مسائل بحث اجزاء را به پایان خواهیم برد:
6. مبحث اول: مقدمات بحث اجزاء؛
7. مبحث دوم: قواعد کلی بحث اجزاء؛
8. مبحث سوم: بررسی نظریات اصولیین در بحث اجزاء؛
9. مبحث چهارم: بررسی و اثبات نظریه مختار؛
10. مبحث پنجم: نتیجه گیری و تطبیقاتی از بحث اجزاء.
مبحث اول: مقدمات بحث اجزاء
مقدمه اول: اصولی بودن مسأله اجزاء
11. اولین مقدمه آن است که مبحث اجزاء از مباحث اصولی است زیرا تعریف مسأله اصولی –طبق همه مبانی- بر مبحث اجزاء منطبق میباشد. مثلا تعریف مشهور که معیار مسأله اصولی را قرار گرفتن در طریق استنباط حکم شرعی یا تعریف مرحوم میرزای نائینی و محقق خویی که ملاک مسأله اصولی را قرار گرفتن در کبرای قیاس استنباط میدانند بر بحث اجزاء منطبق میباشد. طبق مسلک ما نیز که علم اصول را به «العلم الباحث عن قواعد الاستدلال علی الحکم الفقهی اثباتاً ودلالة» تعریف کردیم، مسأله اجزاء از مسائل اصولی خواهد بود. زیرا مسأله اجزاء از مباحث مربوط به قواعد دلالت دلیل است، چرا که در آن از دلالت دلیل عقلی بر حکم فقهی بحث میکنیم.
12. به عبارت دیگر سوال اصلی در این مسأله آن است که آیا دلیل دال بر امر ظاهری یا اضطراری دلالت بر اجزای مأتیبه از امر واقعی و اختیاری دارد یا خیر؟
مقدمه دوم: لفظی یا عقلی بودن دلالت دلیل بر اجزاء
13. مقدمه دوم آن است که دلالت دلیل بر اجزاء دلالت لفظی است یا عقلی؟ و به تبع آن مسأله اجزاء از مسائل عقلی اصول است یا از مسائل لفظی؟
14. برخی گفتهاند که پاسخ به این سوال بستگی به نوع طرح این مسأله دارد. یعنی اگر مسأله را به این صورت مطرح کرده و بگوییم:
«الأمر بالشيء هل يقتضي الإجزاء إذا أتى به المأمور على وجهه؟ أو لا؟».[2]
15. همانطور که در عبارت صاحب فصول رضواناللهعلیه آمده است این مسأله از مسائل باب الفاظ خواهد بود و اگر مثل صاحب کفایه بگوییم:
«الإتيان بالمأمور به على وجهه هل يقتضي الإجزاء؟».[3]
16. این بحث از مسائل عقلی علم اصول خواهد بود، زیرا در این صورت سخن از تلازم عقلی میان اتیان ماموربه و اجزاء است.
نظر مختار
17. ما گرچه بیان مرحوم آخوند را اقرب و ادق میدانیم ولی معتقدیم که طبق بیان صاحب فصول نیز بحث عقلی خواهد بود، زیرا مراد از اقتضاء، اقتضای عقلی است. پس به هرحال این بحث از مسائل عقلی علم اصول است؛ هرچند مراد مرحوم صاحب فصول، امر لفظی باشد.
18. نکته قابل توجه آن است که لازم نیست که امر دال بر امر اضطراری یا ظاهری، امر لفظی باشد بلکه ممکن است که این امر، یک امر عقلی باشد مثل کسی که عاجز از انجام یک سجده بوده و نماز بدون این جزء را از باب حکم عقل به «ما لا یدرك كله لا یترك كلّه» یا «المیسور لا یسقط بالمعسور» خواند و سپس عجز وی برطرف شد. در اینجا نیز این سوال مطرح است که آیا امر عقلی دال بر امر اضطراری یا ظاهری، مجزی از امر واقعی یا اختیاری هست یا خیر؟
نظریه مرحوم امام
19. ما معتقدیم که بحث اجزاء بحثی عقلی بوده و در آن از دلالت دلیل لفظی و صیغه امر بحث نمیشود بلکه اقتضای اجزای اتیان به امر ظاهری یا اضطراری مورد بررسی قرار میگیرد. ولی مرحوم امام فرمودهاند که اگر دربارهی اینکه اتیان امر به شیء مقتضی اجزای از خود این امر هست یا خیر، بحث شود در این صورت بحث عقلی خواهد بود.
20. ولی اگر بحث در اجزای اتیان ماموربه از امر دیگر باشد این بحث عقلی نخواهد بود زیرا در این صورت بحث از این است که آیا امر ظاهری یا اضطراری حکومت بر امر واقعی و اختیاری دارد تا نتیجهی آن اجزاء باشد و روشن است که حکومت از مصادیق بحث لفظی است.
21. به عبارت دیگر مراد از اجزاء آن است که آیهی: ﴿فتیمّموا صعیداً طیباً﴾[4] مصداق دیگری از شرط طهارت را برای نماز درست میکند یعنی دلیل ﴿فاغسلوا وجوهکم وأیدیکم﴾[5] را تفسیر و توسعه در شرط طهارت ایجاد کرده و بیان میکند که تیمم نیز از مصادیق غسل است و حکومت نیز از مصادیق بحث لفظی است زیرا حکومت، بیان تفسیری و به عبارت دیگر نظارت یک دلیل بر دلیل دیگر است و نیاز به لفظ دارد. لذا بحث اجزاء از مسائل لفظی علم اصول خواهد بود.
22. نقد و بررسی این نظریه در جلسه آینده خواهد آمد.