بحث ما در بیان ثمرات مترتب بر بحث وجوب مقدمی بود. در ادامه
با ذکر نکاتی، بحث را در این بخش کامل کرده و به آن پایان
میدهیم
نکته اول: اشکال به ثمرهی چهارم
اشکال: ثمرهی چهارم مترتب
بر بحث تزاحم است نه بحث وجوب مقدمی
در ثمرهی چهارم بیان کردیم که یکی از
ثمرات بحث مقدمهی واجب آن است که بنابر وجوب مقدمی و ثبوت مقدمه واجب،
قواعد باب تزاحم بر مقدمه واجب جاری میشود
حال اگر کسی اشکال کند که ترتب قواعد باب تزاحم در حقیقت
ثمرهی بحث تزاحم است. یعنی یکی از ثمرات بحث تزاحم
این است که اگر بین مقدمه واجب و بین حرام و واجب و مقدمهی
حرام و مقدمهی واجب(صور چهارگانهی مذکور) تزاحم پیش آید
قواعد باب تزاحم تطبیق میشود.
جواب:در جواب به دو وجه اشاره میکنیم:
وجه اول: ترتب قواعد باب
تزاحم، ثمرهی هر دو بحث تزاحم و وجوب مقدمی است
در بحث وجوب مقدمی دنبال اثبات وجوب یا عدم وجوب مقدمه
نیستیم، بلکه بحث در این است که آیا مقدّمیت، سبب
وجوب مقدمه میشود یا خیر؟ چرا که سببیت مقدمیت
برای وجوب، یکی از قواعد استدلال بر حکم فقهی است،
زیرا سببیت مقدمیت، موجب وجوب مقدمه واجب میشود.
به بیان دیگر و طبق تعریف ما از علم اصول -قواعد
استدلال بر حکم فقهی-، آیا مقدمیت، دلیلیت یا
دلالت بر حکم فقهی دارد یا خیر؟ همان چیزی که ملاک
اصولیت هر قاعدهای است.
با توجه به این نکته روشن میشود که هر دو بحث در ترتب
ثمرهی چهارم دخیلاند نه صرف بحث تزاحم. یعنی سببیت
مقدمیت، اثبات وجوب مقدمه کرده و پس از اثبات وجوب مقدمه، قواعد باب تزاحم
بر مقدمه بار میشود.
به بیان واضحتر ثمرهی بحث از مقدمیت، وجوب مقدمه
است و با اثبات وجوب مقدمه، صغرای قواعد باب تزاحم، محقق میگردد، لذا
این دو مساله با هم این ثمره را میدهند.
وجه دوم: ذکر خصوصیات قواعد باب تزاحم در بحث وجوب مقدمی
باید توجه داشت که یکی از ثمرات بحث وجوب
مقدمی، روشن شدن خصوصیات تطبیق قواعد باب تزاحم است. اگر کبرَیات
و قواعد باب تزاحم را به عنوان ثمره بیان میکردیم مجال
برای این اشکال بود که این همان ثمرات باب تزاحم است ولی
در بحث وجوب مقدمی علاوه بر ذکر کبریات باب تزاحم، تفصیل
خصوصیات قواعد باب تزاحم بیان گردید، از جمله این که
آیا در بین ملاکات ترجیح یکی از متزاحمین در باب
تزاحم، تلازم و تبعیت میان مقدمه و ذیالمقدمه وجود دارد
یا خیر؟ در ضمن مباحث وجوب مقدمی بود که تبعیت و تلازم
میان ذیالمقدمه و مقدمه در ملاک اهمیت بیان شد و روشن
گردید که در ملاک تضیق زمانی و بدل نداشتن این تبعیت
و ملازمه وجود ندارد. روشن است که این خصوصیات در باب تزاحم بیان
نمیگردد، بلکه ذکر این خصوصیات از ثمرات بحث وجوب مقدمی
است، چرا که در باب تزاحم از تبعیت میان ذیالمقدمه و مقدمه در
ملاکات بحث نمیگردد.
نکتهی دوم: نقد
بیان استاد آیةالله خویی –رضوان الله علیه- :
ایشان منکر ترتب ثمره بر بحث وجوب مقدمی بوده برای
اثبات مدعای خود، دو بیان اجمالی و تفصیلی دارند که
پس از ذکر هر دو بیان به نقد آن میپردازیم:
البته باید توجه داشت که هم در کلمات ایشان و هم در کلمات
دیگر بزرگان، بین بحث وجوب مقدمی و بحث وجوب غیری،
خلطی صورت گرفته که سبب وجود تصورات ناصحیحی شده است، ولی
چون ایشان در اینجا از لفظ واجب مقدمی استفاده کردهاند، بر
اساس اینکه مراد ایشان از اصطلاح واجب مقدمی، همان چیزی
است که ما اراده میکنیم بر بیان ایشان اشکال میکنیم
بیان اجمالی آیةالله خویی –رضوان الله علیه- :
أمّا
الكلام في تحقّق الثمرة و عدمها، الظاهر أنّا لو قلنا بوجوب المقدّمة فلا ثمرة ذلك
أصلا؛ إذ الوجوب العقلي التكويني كاف عن الشرعيّ.[1]
یعنی چه وجوب شرعی مقدمه ثابت شود یا ثابت نشود،
برای امتثال ذیالمقدمه عقلا لازم است که مقدمه آورده شود لذا اثبات
وجوب مقدمه ثمرهای ندارد
اشکال اول:قطعا مراد از وجوب عقلی تکوینی، اضطرار به انجام
مقدمه نیست -چرا که مکلف مضطر به انجام مقدمه نبوده و اختیار فعل
یا ترک آن را دارد- بلکه مقصود وجوبی است که توسط عقل عملی درک
میگردد.
حال که مراد از وجوب عقلی تکوینی، وجوبی است
که مدرَک عقل عملی است، این بحث دارای ثمره است، چرا که
باید ثابت کنیم که آیا مکلف عقلا الزام به انجام مقدمه دارد
یا خیر.
پس این وجوب، وجوب اضطراری نیست که مقدمه خود بخود
حاصل شود، بلکه بر مکلف لازم است که آن را انجام دهد. حال در پاسخ به این
سوال که چرا اتیان مقدمه، واجب است، بحث وجوب مقدمی مطرح میگردد
نتیجهی وجه اول آن است که لازم است وجوب عقلی
یا شرعی مقدمه ثابت شود و خود این وجوب، ثمره است –وجوب
شرعی از باب تلازم میان وجوب شرعی ذی المقدمه و مقدمه و
وجوب عقلی از باب سببت مقدمیت برای وجوب عقلی-
اشکال دوم: خود مرحوم خویی –رضوان
الله علیه- اصرار دارند که در بحث
وجوب مقدمی از تلازم میان دو حکم شرعی بحث میکنیم.
وجود یا عدم وجود تلازم میان حکم شرعی ذیالمقدمه و حکم
شرعی مقدمه، ثمرات زیادی دارد و ترتب ثمره بنابر برخی
مبانی نیز در ثمره داشتن آن بحث کفایت میکند و لازم
نیست که بر تمام مبانی، ثمره مترتب شود. حال اگر کسی ادعا کند
که چون وجوب عقلی ثابت است ثمرهای بر این بحث بار نمیشود،
به او میگوییم که طبق برخی مبانی، وجوب شرعیِ
مقدمه ثابت میشود و وجوب شرعی مقدمه دارای ثمره است. لذا
باید بحث شود که آیا این مبنا درست است تا این ثمره بار
شود یا خیر؟ همان طور که مرحوم خویی از تلازم بحث
میکنند و نتیجهی قبول تلازم، اثبات وجوب شرعی مقدمه است.