درس خارج فقه استاد شیخ محسن اراکی

99/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /حجیت خبر عدل در موضوعات

حجیت خبر در اخبار عن الحکم متوقف است بر حجیت خبر در اخبار عن الموضوع

بحث ما پیرامون کلام شهید صدر رضوان الله علیه در تقریب دوم از تقریبات اثبات حجیت خبر در موضوع به همان دلیل اثبات حجیت خبر در حکم بود که فرمودند: دلیل حجیت خبر در حکم متوقف است بر حجیت خبر در موضوع و لذا خود دلیل حجیت خبر در حکم اثبات می‌کند حجیت خبر در موضوع را؛ چون همه اخبارات عن الحکم همیشه اخبار عن الموضوع می‌باشند.

اخبار عن الحکم مثل جایی که زراره می‌گوید: «قال الصادق علیه السلام » در واقع خبر از «قول الصادق» است که یک موضوع خارجی است و با واسطه حجیت ظهور تبدیل می‌شود به حکم شرعی.

بنابراین اگر اصل حجیت خبر از اثبات القول _ یعنی اینکه «انّ هذا قول الصادق» _ ثابت نشود، حکم هم ثابت نمی‌شود. حکم به وسیله اخبار مخبر بالدلالة الالتزامیة ثابت می‌شود. بنابراین اینگونه باید گفت که هر اخبار مخبری در حقیقت، اخبار عن الموضوع بوده و بالدلالة‌الالترامیة اخبار عن الحکم است. پس اگر گفته شود اخبار عدل از حکم حجت است، فهمیده می شود که تا در اخبار عن الموضوع حجت نشود نمی‌تواند در اخبار عن الحکم حجت شود. لذا همیشه هر خبری که از حکم کشف می‌کند یا خبری که اخبار عن الحکم است، همیشه اخبار عن الموضوع هم هست. و چون اخبار عن الموضوع هست، اخبار عن الحکم هم هست.

پس باید گفت: ادله داله بر حجیت خبر در حکم و حجیت اخبار عن الحکم اینها نمی‌توانند دلالت بر حجیت اخبار عن الحکم کنند مگر اینکه دلالت بر حجیت خبر در اخبار عن الموضوع داشته باشند. اگر دلالت نکند بر حجیت خبر در اخبار عن الموضوع نمی‌توانند اثبات کنند حجیت خبر را در اخبار عن الحکم؛ زیرا اخبار عن الحکم متوقف است بر حجیت خبر در اخبار عن الموضوع[1] .

بیان مرحوم شهید صدر قدس سره عکس بیان مرحوم آقای حکیم قدس سره است. آقای حکیم می‌فرمود: اخبار عن الحکم به دلالت التزامی حجیت اخبار عن الموضوع را می‌رساند؛ درحالیکه بیان مرحوم صدر کاملاً عکس این بیان است و ایشان می‌فرمود: اصلاً در اینجا [مثلاً قول زراره عن الصادق علیه السلام] اخبار عن الموضوع است و حجیت اخبار عن الموضوع، لازمه‌اش حجیت اخبار عن الحکم است.

اشکال شهید صدر قدس سره بر تقریب دوم (تقریبی که خودشان بیان نمودند)

استاد شهید صدر بر تقریب خودشان اشکالی مطرح می‌کنند به این بیان: ما نمی‌توانیم به واسطه این تقریب اثبات کنیم حجیت خبر عن الموضوع را، مثل حجیت اخبار از نجاست هذا الشئ. مثلاً اگر خبر عدل آمد و گفت: «هذا نجسٌ» و یا اینکه خبر عدل واحد آمد و گفت: «هذا عادل» یا اینکه اخبار از عدالت امام جماعت یا شخص شاهد کرد، ایشان می‌گوید با این تقریب نمی‌توانیم حجیت خبر عدل در موضوع را اثبات کنیم؛ زیرا شما می‌خواهید از حجیت اخبار عن الحکم _ به این ترتیبی که گفته شد _ تعدّی نموده و اثبات کنید، حجیت خبر در هر موضوعی را درحالیکه این تعدّی درست نبوده و نمی‌توان این امر را اثبات کرد.

[اثبات حجیت اخبار عن الموضوع بواسطه ]حجیت اخبار عن الحکم به این طریق که حجیت اخبار عن الحکم در حقیقت حجیت اخبار از موضوعی است که این موضوع یستلزم اخبار عن الحکم درجایی است که موضوع خاص باشد که آن موضوع خاص عبارت از «کلام» است و «کلام لا یراد بما هو هو بل یراد بما هو کاشف عن المضمون»

بنابراین اگر دلیل حجیت خبر اثبات کرد حجیت اخبار از کلام معصوم را، در اینجا دو حیثیت وجود دارد: یک حیثیت این است که اخبار، اخبار عن الموضوع است و حیثیت دیگر این است که اخبار، اخبار از موضوعی خاص است و آن همان «کاشفٌ عن حکم الامام» بودن است. در اینجا اگر دلیل حجیت خبر این گونه خبر را حجت کند، معنایش این نیست که اگر خبری در جایی دیگر اخبار از موضوع بود، پس او هم باید حجت باشد.

این موضوع که اینجا بحث می‌شود که عبارت از کلام است، موضوعی است که ذاتاً کاشف از حکم امام است و دلیل حجیت خبر می‌گوید: این خبری که کاشف از حکم امام است، حجت است. حال اگر خبر از موضوعی بود که آن خبر کاشف از حکم امام نبود، در این صورت این خبر مشمول حکم بالا نمی‌شود و نمی‌توان گفت حجت است.

بنابراین از این دلیل که «اخبار العدل حجة» یا روایاتی که در گذشته با این مضمون بیان شد که اخبار زراره و یونس بن عبدالرحمان... در نزد ما حجت است _ یعنی اگر اینها خبری از حکم دادند در نزد ما اخبار آنها حجت است _ مقصود این است که اولاً موضوع یعنی قول ما به وسیله خبر اینها ثابت می‌شود و ثانیاً حکمی را که ما می‌گوییم در ضمن آن کلام ثابت می‌شود؛ اما اینکه موضوع را به وسیله این خبر ثابت می‌کنیم به لحاظ این است که این موضوع، موضوع کاشف از حکم خداست و به این لحاظ این موضوع را حجت می‌کنیم اما اگر یک موضوع دیگری بود که کاشفیت نداشت، نمی‌توانیم حکم حجیت را به آن سرایت دهیم.

بنابراین تعدّی از یک مورد به مورد دیگر مع وجود الفارق جایز نیست. بله در صورتی که احراز کردیم عدم الفارق را و اینکه بین این موضوع و سایر موضوعات فرقی نیست، در این صورت اگر خبر در اخبار از این موضوع حجت شد، می‌توان گفت در هر موضوع دیگر نیز حجت است. به عبارتی دیگر: اگر فرقی بین آن موضوعی که دلیل برای اثبات حجیتش آمده است با سایر موضوعات وجود نداشت، در این صورت می‌گوییم: دلیل حجیت خبر عدل عن الاحکام چون دلالت بر حجیت اخبار عن الموضوع نیز دارد پس بنابراین در سایر موارد هم هرجا اخبار عن الموضوع باشد خبر عادل حجیت دارد.

این بیان در جایی است که آن موضوعی که دلیل بر حجیت اخبار از آن آمده است با آن موضوع دیگر در همه شرایط و خصوصیات یکسان باشد؛ ولکن در مانحن فیه اینگونه نیست. این موضوع خاصی که دلیل حجیت خبر در اخبار از آن، اثبات حجیت خبر می‌کند، یک موضوعی است که ذاتا کاشف عن الحکم است و به لحاظ کاشفیت از حکم، حجیت او ثابت شده است. اما اگر در جایی اخبار، اخبار از موضوعی دیگر باشد مثل اینکه خبر عادل، اخبار کند به اینکه «هذا دم» یا بگوید «هذه میتة» در این موارد دیگر «میته» بودن یا «دم» بودن کاشف از حکم شارع نیست؛ لذا نمی‌توانیم تعدّی کنیم از ادله داله بر حجیت خبر عدل در احکام به این موارد.

تقویت تقریب شهید صدر قدس سره و دفع اشکال ایشان

وجه اول تقویت این است که در اخبار عن الحکم مشکل دیگری هم وجود دارد یعنی یک اخبار عن الموضوع دیگری هم مقدمه اخبار عن الحکم هست. این تقریبی که شما در اخبار عن الحکم بیان داشتید و اخبار عن کلام الامام را مقدمه اخبار عن الحکم قرار داده‌اید در اخبارات مباشر جاری می‌شود؛ مثل جایی که زراره بگوید: «قال الصادق علیه السلام » و از آن طرف دلیل حجیت خبر عدل می‌گوید: «یثبت قول الصادق علیه السلام بکلام الزرارة» سپس چون کلام زراره ثابت می‌شود پس در مرحله بعد «یثبت حکم الذی یتضمنه کلام الصادق علیه السلام ».

اما اغلب روایات ما اخبار مع الواسطه هستند و بین ما و امام و حتی بین خود اصحاب در بسیاری از عصور متقدمه با راوی مباشر واسطه‌های متعددی وجود داشته است که در این صورت هم اخبار آنها را با وجود واسطه‌های متعدد قبول دارید و حجیت چنین خبری را می‌پذیرید و می‌گوید مثلاً اخبار علی بن ابراهیم عن فلان عن فلان عن الزراره عن الصادق علیه السلام حجت است. حال باید گفت: اگر این اخبار را می‌پذیرید و معتقدید که دلیل حجیت خبر اثبات می‌کند اینگونه اخبارها را، باید توجه داشته باشید که اینگونه اخبارها یک اثبات موضوع دیگری در آنها وجود دارد که تا آن موضوع دیگر اثبات نشود، اثبات حکمی صورت نمی‌پذیرد و آن موضوع دیگر این است که روای واسطه «قال هذا» و همچنین آن روای واسطه هم از روای قبل از خودش بیان می‌کند لذا موضوع دیگری نیز دوباره وجود می‌یابد.

اغلب اخبارات ما اخبارات مع الواسطه است. حال سؤال این است که شما در اخبار مع الواسطه چه می‌فرمایید. در اخبارات مع الواسطه شما اینجا یک اثبات موضوع دیگری دارید و حجیت دیگری را باید به لحاظ موضوع اثبات کنید غیر از موضوعی که عبارت است از «کلام الامام» که _ به تعبیر مرحوم شهید صدر _ صغرای حجیت ظهور است.

ما یک موضوعی داریم که صغرای حجیت ظهور است که آن در جایی است که راوی، راوی مباشر امام باشد؛ ولکن الآن در این اخبارات مع الواسطه که داریم اول باید دلیل حجیت خبر عدل اثبات کند روایت راوی قبل از راوی مباشر را؛ و همچنین اثبات کند روایت هر تعداد راوی واسطه را که وجود دارد و هر تعداد راوی که وجود دارد باید حجیتشان ثابت شود؛ سپس وقتی ثابت شد که اینها روایت کرده‌اند، آنگاه کلام امام ثابت می‌شود. سپس بحث حجیت ظهور می‌آید که او نیز خودش موضوع دیگری است که اول باید صدور کلام از امام ثابت شود که این نیز خودش یک موضوعی است که مورد بحث ماست. بنابراین اثبات روایت روّات وسایط هم خودش یک موضوع است.

حال باید دید که دلیل حجیت خبر عدل در این موضوع نیز اثبات حجیت می‌کند یا نمی‌کند؟ شما قبول دارید که در این موضوع نیز اثبات حجیت می‌کند. پس سؤال این است که چرا از این موضوع به سایر موضوعات تعدّی نکند.

در صغرای حجیت ظهور می‌گفتید: دلیل که اثبات می‌کند حجیت اخبار زراره را عن کلام الامام چون به صورت مباشرة می‌باشد؛ و این نوع اثبات کلام امام به لحاظ کاشفیتش از کلام امام مباشرةً، دلیل حجیت خبر شامل او شده است؛ ولکن در وسایط چه می‌گویید؟ اینها هم جزء موضوعات هستند در مورد اینها چه می‌گویید؟

ان قلت: این وسائط هم چون کاشف از قول امام هستند، دلیل حجیت خبر شامل آنها نیز می‌شود.

قلت: در همه موضوعات همین‌گونه است. مثلاً در بحث ثبوت هلال، به این علت بحث ثبوت هلال مطرح می‌گردد تا حکم ثبوت صوم از آن فهمیده شود. یا اینکه در بحث اثبات عدالت شاهد، اثبات عدالت او برای رسیدن به حکم است که اگر عدالتش ثابت شد مثلاً «یأخذ بقوله» یا امام جماعت اگر عادل شد، حکم «یجوز الصلاة خلفه» بار می‌شود.

حال می‌گوییم اگر دلیل حجیت خبر، حجیت اخبار از راوی واسطه را نیز به لحاظ اینکه ثبوت خبر راوی موجب ثبوت حکم امام می‌شود ثابت می‌کند، در این صورت این لحاظ در همه موضوعاتی که مورد بحث ما می‌باشد، جاری و ساری است. مثلاً در موضوعی مثل نجاست ثوب که «یخبر عن نجاست هذا الثوب»، این موضوع به جهت این است که ما می‌خواهیم حکم بر او بار شود.

لذا اگر حجیت اخبار عدل را برای اثبات حکم نخواسته باشیم در این صورت دیگر نیاز به حجیت نمی‌باشد. ما حجیت در اخبار در موضوعات را برای این می‌خواهیم که حکم بر آن بار شود.

ان قلت: فرق است بین اخبار راوی از واسطه و بین اخبار مخبر از «نجاست هذا الثوب» به این بیان که اخبار راوی عن الواسطه یکشف عن الحکم الکلی یعنی ملازمت با حکم کلی که در بیانات ائمه معصومین علیهم السلام آمده است دارد مثل «تجب الصوم» یا «تجب الصلاة»؛ اما اخبار عدل از نجاست هذا یا عدالت هذا الرجل این اثبات حکم خاص می‌کند یعنی مثلاً اثبات نجاست هذا الشئ، وجوب اجتناب از این شئ را اثبات می‌کند نه وجوب اجتناب کلی را. همچنین اخبار عدل از عدالت این امام جماعت، ثابت می‌کند جواز صلاة خلف این امام جماعت را که حکم خاص است. همچنین اخبار عدل از میتة بودن این گوشت خارجی، اثبات می‌کند عدم جواز اکل این گوشت خارجی را؛ درحالیکه ما که می‌گوییم خبر واحد در احکام حجت است، منظور حجیت در اثبات احکام کلی است نه احکام خاص.

اخبار عن الواسطه هم، اخبار از احکام کلی است ولو بالالتزام؛ کما اینکه اخبار عن قول الصادق علیه السلام اخبار عن الحکم الکلی ولو بالالتزام است؛ اما اخبار از نجاست هذا الشئ علی الخصوص اخبار از حکم کلی نیست.

قلنا: دلیل حجیت اخبار عدل از حکم، اعم از حکم کلی و حکم جزئی است. ما دلیلی نداریم که دلالت کند بر اینکه حجیت خبر عادل از حکم، مخصوص به احکام کلی است. وقتی می‌گوید: «فممن آخذ معالم ديني؟ فقال: خذ من يونس بن عبد الرحمن» شامل احکام جزئیه هم می‌شود. در اینجا دلیلی بر اختصاص واژه «معالم الدین» بر احکام کلی وجود ندارد.

و صل الله علی محمد و آله الطاهرین


[1] البته عبارت استاد شهید صدر در اینجا بسیار مجمل است.