فهرست مطالب
مفهوم حصر و استثنا2
مرور گذشته2
کارکردهای حصر3
الف) تبدیل اطلاق به عموم3
ب) تولید جمله جدید در مستثنی3
نکته:3
ثمره بحث مفهوم یا منطوق بودن حصر4
الف)ثمره اول: تقدم منطوق بر مفهوم4
جواب4
ب) اطلاق منطوق و عدم اطلاق مفهوم5
اشکال به ثمره دوم5
مفهوم داشتن استثنا وحصر در جملات خبری6
موضوع: اصول/ مفاهیم/ مفهوم حصر
مفهوم حصر و استثنا
مرور گذشته
مباحثی را پیرامون مفهوم حصر و استثنا بیان کردیم. بحث به اینجا رسید که آیا دلالت منطوق است یا مفهوم؟
همانطور که بیان کردیم، گفتیم که اقوالی در اینجا وجود دارد.
الف) غالباً میفرمایند که مفهوم است.
ب) کسانی همچون میرزای نائینی میفرمایند که منطوق است.
ج) کسانی نیز دچار تردید شدند، مثل مرحوم صاحب کفایه.
با ملاحظاتی که بیان کردیم، ترجیح دادیم که مفهوم تلقی بشود. البته این مفهوم، یک مفهوم بسیار آشکار و واضحی است. اگر بخواهیم تسامحی سخن بگوییم میتوانیم بگوییم که مدلول در استثنا و حصر، عرش المفاهیم و فرش المنطوقات است.
همانطور که در جلسات قبل بیان کردیم وقتی میگوییم : «اکرم العلما لا تکرم العالم الفاسق». این جمله با «اکرم العلما الا الفساق منهم» تفاوت دارد. در اولی، مستثنی منه، منطوق بود. اما در جمله دوم، حصر وجود دارد. این حصر،مستلزم «لا یجب اکرام الفاسق» است. لا یجب اکرام الفاسق مدلول مطابقی نیست. بلکه مدلول مطابقی اینجا، همان حصر است که مستلزم این است که لا یجب الاکرام به نحو مدلول التزامی از آن استخراج شود.
بنابراین گرچه «لایجب اکرام الفاسق» بسیار آشکار استفاده میشود، ولی درعینحال، مدلول مطابقی نیست و مدلول التزامی است.
از تمام مطالب بالا نتیجه میگیریم که همان قول مشهور، اظهر است و مفهوم داشتن حصر و استثنا صحیح است.
قبلاً من فکر میکردم که در «انما» و ادات دیگر استثنا، میتوانیم تفاوتی قائل بشویم، اما تفاوتی وجود نداشت. در «العالم الا العادل» عالم را عادل حصر میکند. این جمله میگوید که عالمی نیست الا اینکه عادل باشد.
کارکردهای حصر
قبل از اینکه وارد بقیه مباحث بشوم، توضیحی راجع به حصر و مفهوم میدهم.
وقتی جملات حصری میآید، در حصر دو چیز وجود دارد که هر دو دارای اهمیت هستند:
اگر دلیلی گفت:«اکرم العلما الا الفساق». دلیل دیگری بگوید«اکرم العلما العدول لا یجب اکرام العلما الفسوق»
اکرم العلما الا الفساق، دو مدلول دارد. حصر دو خاصیت دارد:
الف) تبدیل اطلاق به عموم
اطلاق مستثنی منه تبدیل به عموم میشود و ظهور شمولی قوی پیدا میکند. اگر میگفت اکرم العلما، این اطلاق بود. اما وقتی میگوید اکرم العلما و بعد از آن «الا» میآید، همه میگویند که این عموم است. عموم چیزی است که از لفظ مستفاد میشود. حصر در مستثنی منه،عموم درست میکند، یعنی همه علما را اکرام بکن.
وقتی استثنا به چیزی بخورد، مستثنی منه، در غیر از حوزه استثنا، شمول لفظی بسیار قوی پیدا میکند و اگر بخواهد قیدی به آن زده شود،باید قید قوی باشد تا بتواند امور را عوض کند. این یک خاصیت حصر است.
ب) تولید جمله جدید در مستثنی
خاصیت حصر، مفهوم است. یعنی بعد از «الا» یک جمله حکمیهای وجود دارد. ممکن است کسی بگوید حصر در اینجا وجود دارد و خاصیت اول است (شمول در مستثنی منه قوی است و تأکید بر آن است) ولی چیزی که بعد از «الا» آمده است، فقط جنبهی تأکیدی دارد و بهعنوان حکم جدیدی در طرف مستثنی نداریم. اما کسی که قائل به مفهوم است، میگوید حکم جدید در طرف مستثنی وجود دارد.
نکته:
در فقه موارد زیادی داریم که به شکل حصر جملهای آمده است، «لا یبطل الصوم الا اکل و الشرب»، دلیل دیگری نیز آمده است که گفته «و یبطل الصوم المواقعه». منظور از این بیان این است که وقتی چیزی مقید میشود، ممکن است در جای دیگر نیز مقید دیگری به آن بخورد که هیچ اشکالی ندارد. این دو جملهای که بهصورت مثال بیان کردیم، با هم معارض نیستند. هیچگاه نیز امام (ره) و دیگر فقها، این را معارض نمیدانند، بلکه میگویند اینها مخصص است. وقتی معارض میشود که بگوییم این حصر بیان شده، همین است و دیگر هیچچیزی بهجز این نیست.
امام (ره) در تهذیب میفرمایند که این دو جمله مخالف هم هستند. منظور ایشان، معارض هم بودن نیست، بلکه مخالفی است که باید با هم جمع بشوند.
ثمره بحث مفهوم یا منطوق بودن حصر
دو ثمره برای این بحث ذکر شده است:
الف)ثمره اول: تقدم منطوق بر مفهوم
یک ثمره در تعارض مدلول مستثنی(مفهوم) با دلیل دیگری که منطوق باشد. دلیل گفته است «لا یجب اکرام العالم الفاسق» دلیل دیگر نیز میگوید: «اکرم العلما الا الفساق». این یجب اکرام العالم فاسق با الا الفساق تعارض دارد.
اگر در الا الفساق، بگوییم منطوق است، این دو جمله با هم تعارض میکنند. چون منطوق با منطوق همعرضاند و تعارض میکنند. ولی اگر الا الفساق را مفهوم بگیریم، منطوق با مفهوم تعارض میکند، و منطوق مقدم بر مفهوم است.
جواب
این مطالب را بسیاری از علما جواب دادند:
اگر کسی قبول کرد که در تعارض بین منطوق و مفهوم، منطوق مقدم است، حرف مذکور و ثمره مذکور صحیح است. اما غالب محققین، قائلاند که منطوق و مفهوم، مدلول کلام هستند، و هیچکدام بر دیگری مقدم نیستند. مدلول التزامی و مطابقی با هم، همارزند. بهجز اینکه مدلول التزامی پیدا نشود، و الا اگر مدلول التزامی انعقاد پیدا کرد، در حد همان،مدلول مطابقی است. این دو دارای رتبه واحد دارند.
ب) اطلاق منطوق و عدم اطلاق مفهوم
این ثمره در منتقی الاصول آمده است و در جای دیگری بیان نشده است. صاحب این کتاب در جمله «لا تعاد الصلاة الا من خمس» این مطلب را بیان کرده است. ایشان بیان کردند که اگر جمله مستثنی منطوق باشد، میتوانیم اطلاق از آن بگیریم، ولی اگر مفهوم باشد،از آن اطلاق استخراج نمیشود.
اگر گفته بشود «اکرم العالم الا الفاسق»، الا الفاسق میگوید« لا یجب الاکرام الفاسق». اگر در فاسقی شک کردیم که آیا مشمول لا یجب اکرام هست یا خیر؟ مثلاً فاسقی که خدمت بزرگی به دین کرده است، در ایشان شک میکنیم که به وی اکرام کنیم یا خیر؟ در اینجا ما میگوییم که لا یجب الاکرام الفاسق، اطلاق دارد و اکرامش نمیکنیم.
اما ایشان میگوید که این اطلاق، در صورتی صحیح است که بگوییم منطوق است. یعنی الا الفاسق یعنی (عینِ) لا یجب الاکرام الفاسق است. اما اگر مفهوم باشد،اطلاق ندارد. البته نمیتوانیم به مستثنی منه نیز مراجعه بکنیم. باید به سراغ دلیل دیگری یا اصول عملیه برویم. ایشان میگویند که اطلاق در مفهوم نیست. مفهوم یک مدلول استلزامی است و بهسادگی نمیتوانیم مقدمات حکمت را در آن جاری کنیم.
همانطور که میدانید منطوق، مدلول مطابقی است و مفهوم، مدلول التزامی است. مولا در مدلول التزامی، در مقام بیان است،ولی در مدلولی که باواسطه آن را میرساند، در مقام بیان بودنش قوی نیست.
اشکال به ثمره دوم
همانطور که بیان کردیم، در عرض منطوق یک مدلول است. وقتی جملهای مفهوم دارد، قطعاً مولا، در مقام بیان هر دو طرف است. اگر میگوید «ان جاءک زید فاکرمه» مفهومش این است که اگر نیامد اکرام واجب نیست. همه مصادیق طرف دیگر را نیز میخواهد بگوید. البته به لحاظ قوت، درجهای بعد از منطوق است. اما تفاوت درجه بین مفهوم و منطوق، باعث نمیشود بگوییم مولا در مقام بیان نیست. یا در تعارض بگوییم که منطوق را مقدم بر مفهوم میدانیم.
همانطور که اگر منطوق باشد، اطلاق دارد، اگر مفهوم نیز باشد، اطلاق دارد.
با توجه به مباحث ذکر شده میگوییم که ما قائلیم که حصر مفهوم است، ولی اگر مفهوم یا منطوق باشد ثمرهی خاصی ندارد. ولی بهعنوان یک بحث تحلیلی میگوییم که مفهوم است. همانطور که قبل هم عرض کردیم، این مفهوم، عرش المفاهیم است.
مفهوم داشتن استثنا و حصر در جملات خبری
بحث بعدی این است که آیا مفهوم در استثنا اختصاص به جملات انشائیه دارد یا در جملات خبری نیز میآید؟
در مفهوم شرط و مفاهیم دیگر، اختصاص به جملات انشائیه داشت. اما همانطور که بیان داشتیم، استثنائاتی وجود داشت و میگفتیم در برخی از جملات خبریه نیز مفهوم جاری است.
اما در مفهوم حصر و استثنا، محل اختلاف نیست. همانطور که جملات انشائیه مفهوم دارد، در جملات خبریه نیز مفهوم دارد. مثل: ﴿إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ﴾[1] .
حصر در جملات خبریه مفهوم دارد، از طرفی مفهومش نیز اختصاص به جملات خبریهای که در کلام مولا بیاید، ندارد. هر جمله خبریهای که استثنا و حصر در آن باشد، مفهوم دارد.
بنابراین سه احتمال اینجا وجود دارد:
الف)مفهوم حصر و استثنا، مخصوص انشائیات است.
ب) مفهوم حصر و استثنا، مخصوص انشائیات و اخباریاتی است که در کلام مولا صادر شده است.
ج) مفهوم حصر و استثنا در تمام جملات انشائی و اخباری مفهوم دارد.
ما و تمام علما، احتمال سوم را اظهر میدانند.