1402/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حاکمیت در اسلام/حکومت /ارکان حکومت
همان طور که از عنوان مسأله مشخص میباشد غرض مصنف این است که جایگاه حاکم، جایگاه حاکمیت و جایگاه حکومت در اسلام را مشخص کند. لازمه این مطلب این است که مقداری در مورد خود حکومت در زمانحاضر و مقداری در مورد مدلهای حکومت در جوامع بشری توضیح بدهند. غرض مصنف از این توضیح این است که در نتیجه آن مدلی که به عقلانیت نزدیکتر است، آن مدلی که بیشتر مورد پسند عقلا واقع میشود، آن مدلی که بیشتر مورد پذیرش عقل سلیم قرار میگیرد را مشخص کنند.
این بحث فایدههای مختلفی برای ما دارد یکی از فوائد مهم آن این است که جایگاه بحثهای سیاسیون را بهتر میفهمیم مثلا اگر در جامعه شعاری یا جریانی شکل گرفت و هیاهویی در جامعه شکل گرفت، در مییابیم به چه جهت میباشد؛ لذا موضع گیری صحیح انجام میدهیم. احزاب که در جامعه ایران یا کشورهای دیگر شکل میگیرد مثل حزب کُمُله و دمکرات و حزب خلق ترکمن و باقی حزبهایی که تشکیل میشوند هم برای شیعه و هم برای اهل سنت، چه اهدافی را پیگیری میکنند؟ یا بعضی از دولتهایی که روی کار میآیند و شعارشان شعار خصوصی سازی و یا بعضی دولتها شعارشان تمرکز زدایی قدرت از پایتخت هست هدفشان چه چیز می باشد؟ لذا به راحتی مدل فکری آن کابینه و یا دولت را میتوانید متوجه بشوید. لذا این مباحث فقه معاصر حداقل یک مقدار کم آن ضروری می باشد.
مصنف اولین کاری که انجام میدهند این است که در مورد معنای لغوی حکومت مقداری توضیح میدهند، ایشان میفرمایند حکومت یعنی یک قدرت و سلطهای که به امور نظم میبخشد. با توجّه به همین تعریفی که مصنف از حکومت دارند ما نمیتوانیم از حکومت یک نگاه رحمانی صرف داشته باشیم، مثلا همین طلبهای که آمد و مشکلاتی را درست کرد تحت این عنوان که به جوانها نگاه رحمانی یاد بدهیم، و از این امورات و حالا الان با یک تیپ کذایی مشغول تبلیغات و خرید و فروش در فضای مجازی است، نتیجه همان راه اشتباه است. حکومت باید سلطه داشته باشد، سلطه یعنی اقتدار داشتن حکومت، اگر حکومتی بخواهد شُل بگیرد و حاکم فقط یک نگاه رحمانی داشته باشد، نمیتوان از چنین حکومتی انتظار ایستادگی در مقابل بیگانگان را داشت. بله حکومتی که اسلامی باشد به رأفت هم نیاز دارد لذا در همین ماجرای اخیر در اغتشاشاتی که اتفاق افتاده بود، رهبری جنبه رأفت را هم اعمال کردند. اما در جایی که شخصی کانالی در شبکه های مجازی راهاندازی میکند و جوانان متعددی را گمراه می کند، بعد این را دستگیر کنیم و بگویم نام او چون هم نام امام خمینی«رحمةالله علیه» است و پدرش هم نام او را به عشق امام، روح الله گذاشت این یک مورد را فاکتور بگیریم، مگر شما حکومت اسلامی نیستید؟! خیلی از مردم و ما طلبهها اگر یک صوت یا مستندی را در فضای مجازی ببینیم گرفتار میشویم و چون یک مقدار هم مباحث دینی را میخوانیم و آن قسمت از رحمت و رحمانیت الهی در دل ما غلبه دارد میگویم حالا جوان مردم را بکشیم که چه بشود؟!. لذا میبینیم یک زمانی اقتضاء میکند که اگر کُمُله در کردستان اقداماتی را انجام میدهد، سپاه می رود در کردستان و اعلام می کند که افراد غیر نظامی از این مناطق فاصله بگیرند و آنها تمام آن منطقه را زیر و رو می کنند چون باید امنیت منطقه تامین بشود. در طول تاریخ هم نمونه های فراوانی اتفاق افتاده است، آن چیزی که باعث شد بارها و بارها مردمی که در کنار زمامدار زمان امیرالمومنین علیهالسلام بودند، از خوارج شکست بخوردند، همین نگاه رحمانی بوده است. به امام علی علیهالسلام میگفتند خوارج خیلی اهل دین و دیانت هستند و دین داریشان از ما بیشتر است، اجازه بدهید با هم گفتوگو کنیم، وقتی گفتوگو میکردند شکست میخوردند، در قضیه ابن ملجم مرادی همین نگاه است، نگاه به این که دین داری داریم و فقط باید جنبه رحمانی داشته باشیم. بعضی از ما طلبهها هم این داستان تاریخی که امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند قاتل من یک ضربه زد یک ضربه به او بزنید را بد نقل میکنیم. دشمن شبهه ایجاد میکند که به شما یک موشک زدند شما هم یک موشک بزنید چرا بیشتر از آنها میزنید، لذا در تطبیقات اشتباه می کنیم. کتاب جاذبه و دافعه شهید مطهری برای اینکه ما به حد توازن برسیم کتاب بسیار خوبی است. من طلبه باید متوجه باشم که به لحاظ روحی هم باید جاذبه و هم دافعه داشته باشم. حاکم جامعه اسلامی به لحاظ سلطهای که باید داشته باشد قطعاً در مواردی تندی را هم میطلبد لذا ما اگر بخواهیم به حاکم اسلامی فقط جنبه رحمانیت ببخشیم همان بلایی که سر مسیحت آوردند بر سر ما هم خواهند آورد. در فیلمها کشیشهای مسیحی غالباً انسانهای مهربان و انسانهای بی خاصیت جلوه داده میشوند و از تعابیری مثل خواهرم و برادرم استفاده میکنند، الان خیلیها انتظار دارند رهبر ما چون حاکم و مرجع جامعه اسلامی است باید همان جبنه رحمانی را در پیش بگیرد، حالا اگر هم کسی مردم را به رگبار گلوله بست اشکالی ندارد، شما باید نگاهتان یک نگاه رحمانی باشد، متأسفانه این نگاه را خیلیها در هیئتها و حتی در مجامع علمی آن قدر ناپسند طرح کردند و گفتند که بخشی از لایههای مردم چنین اعتقادی پیدا کردهاند. در همین مسأله موشکی اگر رهبری با اقتدار وارد میدان نشده بودند و مسأله موشکی ما محدود شده بود قطعاً اسرائیل به راحتی به ایران حمله نظامی کرده بود، خب خیلیها در گذشته و حتی در همین زمان ما وقتی صحبت از مذاکره میشود به راحتی این مطلب را میگویند که چه نیازی است به این همه موشک؟! در حالی که در خیلی از جاها ضعف داریم. لذا یکی از چیزهایی که حضرت امام هم بیان کردند این است که حاکم جامعه اسلامی باید قدرت و سلطه داشته باشد این زمامداری گاهی نیاز به نگاه رحمانی دارد و در مواقعی نیاز به اقتدار و قوه قهریه دارد. اینکه تعدادی سلول انفرادی داشته باشیم لازمه حکومت داری میباشد، نمی توانیم بگویم حکومت داشته باشیم ولی زندان نداشته باشیم، آن انسانی که الان تکلیفش به لحاظ قضایی مشخص نیست باید در بازداشت به سر ببرد، لذا مصنف وقتی واژه حکومت را تعریف میکند میفرماید یعنی نظم دهنده امور یا سلطه، لذا اینها همه از شئونات حکومت می باشد.
مصنف در ادامه شکل تمام حکومتها را بیان میکند و نکته مهمی که متذکر آن میشوند این است که تمام این حکومتها دارای قانون میباشند، حالا یا قوه مقننه دارند مثل مجلس شورایاسلامی، یا قوه مقننه آن قوه مقننه خاصی میباشد که کلیات را در گذشته تصویب می کند مثل مجلس خبرگان قانون اساسی یا قشر خاص تری می شود مثل مجلس سنا. بعضی از موارد هم قانون را شخص خاصی وضع میکند و همان شخص خاص هم اجرا میکند مثل حکومتهای دیکتاتوری. در زمان صدام چیزی به عنوان قانون بود اما رئیس جمهور وقت عراق مافوق قانون بود لذا هر مدلِ حکومت داری در دنیا، باید قانون و قانون گذارانی داشته باشد حالا میخواهد این قانون را فرد خاصی اجرا کند یا اینکه جمعیتی باشد و آن جمعیت قشر یا اقشار مختلف باشد علی ای حال قانون گذار لازم است چون بدون قانون امکان زندگی شهری وجود ندارد.
یکی از کارهای مهمّی که در جمهوری اسلامی انجام گرفت این بود که گفته شد مجلس سنا اشتباه است چون مجری قانون خودش قانون را تاسیس می کرد؛ مثلا در زمان پهلوی مجلس سنا بر اساس مصالح خودشان قانون میگذاشت مثلا دیدند بچه شاه کم سن و سال میباشد گفتند بعد از شاه چه کسی می خواهد جای او قرار بگیرد، قانون گذاشتند که فرح مادر او جای شوهرش بماند تا زمانی که بچه آنها به سن قانونی برسد. در انگلستان اکثر ایالت ها به هیمن شکل است. لذا انقلاب اسلامی گفت این مدل به ضرر مردم است و ما چنین قانونی را قبول نداریم. امام خمینی فرمودند جنگ ما جنگ عقیده میباشد خیلیها فکر میکنند حضرت امام آمده بود با بیحجابها مبارزه کند، رهبری هم با بیحجابها مبارزهای ندارد، ما هم در تحلیلهای غلطمان میگویم شاه هم که بود وضع همین بود، خیر جنگ ما جنگ عقیده است به اعتقاد حکومت پهلوی قانون در مجلس سنا بر اساس مصالح شاه پایه گذاری میشد، انقلاب اسلامی میگوید مجلس سنا فقط منافع قشر خاصی از مردم را در نظر میگیرد و باید مجلسی پایه گذاری شود که منافع تمام مردم در آن دیده بشود و تنها جایی که میتواند منبع قانون باشد مجلس شورای ملی میباشد. مجلس شورای ملی در کشورهای مختلف مدلهای مختلف دارد. در زمان افلاطون فقط دانایان جامعه حق رای داشتند در بعضی از کشورها میگویند فقط سرمایه داران میتوانند وارد مجلس بشوند، در عربستان فقط چند طایفه خاص میتوانند دخالت داشته باشند، عوام مردم میگویند در عربستان پول نفت را به مردم میدهند در حالی که این پول فقط به سه طایفه از مردم میرسد که همه این طوایف به آل سعود بر میگردد به عنوان مثال وزیر کسی می تواند باشد که اولین مشخصه آن این باشد که به لحاظ نسب به آل سعود برگردد در حالی که در مدل حکومت اسلامی ما میگویم نمایندگان مجلس از تمام اقشار و مذاهب میتوانند باشند لذا در قانون نیامده است که نماینده مجلس فقط باید در کلان شهرها زندگی کند و... لذا این مدل حکومت قطعاً درست است اگر چه در تطبیق ما خودمان هستیم که اشتباه میکنیم، باید بدانیم نمایندهای را که به مجلس میفرستیم چه کارهای مهمی میتواند انجام دهد، اما انتظار اکثر مردم از این نماینده در حد یک شخصی است که امورات شخصی ما را رفع و رجوع کند.
لذا افکاری مثل انجمن حجتیه میگوید مجلس، وزیر، هیئت دولت و... یعنی چه؟ فقط باید نشست و منتظر امام زمان علیهالسلام بود و این فکر در بخشهایی از جامعه وجود دارد. افراد متدینی که به ظاهر دین را بلد هستند و اعمالی را انجام میدهند ولی ذرهای زمان شناس نیستند.
در ادامه مصنف میفرماید قانون به هر طریقی که تصویب شد نیاز به مجری دارد و اگر مجری قانون نباشد مردم به تنهایی قوانین را اجرا نمیکنند، در خیلی از کشورهای همسایه ما مثل عراق مردم خودشان خیلی از قوانین را رعایت نمی کنند مثلا قوانین راهنمایی و رانندگی و یا رعایت نظافت در حفظ محیط زیست. لذا نیاز به قوه مجریه می باشد و مجری قانون هم در کشورهای مختلف با هم فرق میکند در بعضی از کشورها فقط اشراف زادگان میتوانند مجری قانون باشند، در بعضی از کشورها فقط سفید پوستان هستند که مجری قانون هستند و ... اما در مدل حکومت اسلامی هر شخصی از هر خانوادهای که باشد؛ چه میخواهد از خانوادههای متمول جامعه باشد یا اینکه خانوادهای فقیر باشد و چه از خانواده روحانیت باشد یا از غیر روحانیت، میتواند وارد در دولت جمهوری اسلامی بشود و به عبارت دیگر راه برای تمام اقشار جامعه باز میباشد. اگر چه در تطبیقات باز هم اشتباه عمل میکنیم حزب چپ روی کار میآید، افراد حزب راست را محدود میکند، حزب راست روی کار میآید افراد حزب چپ را محدود میکند، گاهی ما طلبهها هم اشتباه میکنیم، میگویم چرا دولت جدید روی کار آمد فلان شخص از دولت قبل را به عنوان وزیر گذاشته است؟ در حالی که به قابلیت شخص، و تخصص و کارآمدیی او نگاه نمیکنیم و فقط میگویم چون هم حزب ما نیست باید محدود بشود.
مدل حکومت اسلامی میگوید همه مردم در انتخاب وزیر نقش دارند، چون وزیر باید از مجلس رأی اعتماد بگیرد و آن وزیر از مجلسی رأی اعتماد میگیرد که من و شما نماینده آن را انتخاب کرده باشیم، حالا اگر در انتخابات شرکت نکردیم یا فرد أصلحی را انتخاب نکردیم، این خود ما هستیم که متضرر می شویم و ایرادی به حاکمیت و حاکم و حکومت وارد نمیباشد، به همین دلیل است که حضرت امام خمینی رحمةاللهعلیه می فرمایند مجلس در رأس امور است.
ریئس قوه مجریه چه کسی باشد؟ دوباره بحث میشود که در کشورهای مختلف قوانین مختلفی برای ریئس جمهور دارند و بازهم قانون کشور ما میگوید افراد مختلفی از خانواده های مختلف میتوانند کاندید بشوند. البته در این قسمت قوانینی وجود دارد برای کاندید ریاست جمهوری ولی باز این قوانین که در حکومت اسلامی پایه گذاری شده است، مورد قبول عقلای جامعه می باشد.
در مرحله بعدی نیازمند به قوه قضائیه میباشیم چون قانون وضع شد، مجریان قانون هم وجود دارند اما در مرحله اجرا هم مجری شاید خطا کند و شاید مردم پذیرای قانون نباشند، لذا افرادی باید باشند که مردم را ملزم به پیروی از قانون کنند. در بعضی از کشورها قوه قضائیه از شئونات مجلس یا به تعبیری از شئونات قانون گذار میباشد، نتیجه آن این میشود که قانون را خودشان وضع میکنند، خودشان مجری آن هستند و خودشان هم ناظر بر آن هستند، به هیمن دلیل است که گاهی قوه قضائیه و مجریه و مقننه افرادی هستند که به لحاظ حزب سیاسی با هم اختلاف دارند و یکی از خوبی این کار این است که به دلیل اختلافات سیاسی همه گروه ها سعی میکنند عمل به قانون صورت پذیرد و زمانی که هر سه قوه هماهنگ با یکدیگر باشند، روی خطاهای یکدیگر را سرپوش میگذارند لذا یک از مباحث مصنف این است که چرا قوا باید مستقل از یکدیگر باشند و چرا در بعضی از موارد باید همراه و هم سوی یکدیگر باشند لذا تعیین ریاست قوه قضائیه بر عهده رهبر است و از مجلس رأی اعتماد میگیرد و مجلس ناظر بر عملکرد قوه قضائیه میباشد. البته در بخشی هم با هم تفاهم دارند مثلا بعضی از قوانین اگر به مجلس برود زمان بر است لذا خود قوه قضائیه این اختیار را دارد که قانون را به صورت موقت وضع نماید که در آنجا باز قانون وجود دارد که چه کسانی این قانون را وضع کنند؟ شورای عالی قضایی این کار را انجام میدهد و این شورا از حقوق دانها، فقها، و اشخاص حقیقی تشکیل میشود.
شاید برای عدهای این سوال مطرح بشود که مردم که این قدر حق انتخاب دارند و باز هم دچار خطا و اشتباه میشوند یا انتخاب درستی نمیکنند بهتر این نیست که عده خاصی انتخاب کننده باشند؟ در پاسخ گفته میشود اتفاقاً چون مدل حکومت اسلامی و به تعبیر دیگر دین مبین اسلام برای مردم ارزش والایی قائل است میگوید اینکه مردم انتخاب کنند، موضوعیت دارد ولو اینکه مردم انتخاب نادرستی داشته باشند ولی باعث رشد آنها میشود و آرام آرام به رشد و آگاهی میرسند.
نتیجه بحث:
در جهان مدل های مختلفی برای حکومت بر مردم وجود دارد، و هر حکومتی هم نیازمند به قدرت میباشد مدل حکومت اسلامی هم باید اقتدار داشته باشد. در همه حکومتها باید قانون وجود داشته باشد و شکل این قانون در کشورهای مختلف متفاوت است اما مدل و شکل حکومت اسلامی بر این اساس است که مردم در اکثر تصمیمات مهم نقش دارند و در تعیین هر سه قوه به شکلی رأی آنها مؤثر میباشد و اگر مسأله انتخاب و انتخاب درست برای مردم تبین بشود و مردم بدانند که به چه مقدار رأیی که میدهند در سرنوشت خود و فرزندانشان موثر است، بسیاری از مشکلات جامعه مرتفع خواهد شد، چون بستر برای تعیین سرنوشت وجود دارد، اما اینکه امروز نمایندهای که باید نماینده من باشد فقط نماینده قشر خاصی از مردم شده است، ارتباطی به حکومت و حاکمیت ندارد و فقط من هستم که این وضع موجود را رقم زدهام.