1403/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مساله نهم: دیه فک «3»
فائدة
به نظر می رسد اگر عنوانی به نام فکّ بالا پذیرفته نشود، اجزایی مانند استخوان پیشانی، استخوان حدقه چشم، استخوان گونه و سقف بالای دهان که بیان شد تشکیل دهنده فکّ بالا می باشند، باید به صورت مستقلّ و تحت عناوین مذکور مورد بحث و بررسی قرار گیرند و وجهی برای حکم به دیه یا ارش تحت عنوان فکّ بالا در صورت ورود جنایت بر آنها، وجود نخواهد داشت ولی اگر عنوانی به نام فکّ بالا پذیرفته شود و اجزاء مذکور تشکیل دهنده آن باشند، از دو حالت خارج نمی باشد: یا فکّ بالا مانند فکّ پایین از دو قسمت در طرف راست و طرف چپ صورت و چهره تشکیل شده است و یا از یک قسمت؛ در حالت اوّل باید مطابق قاعده کلّیّه مذکور در گذشته، برای از بین بردن مجموع آن، دیه کامل و برای از بین بردن یک طرف، نصف دیه و برای از بین بردن بخشی از آن، به همان میزان از دیه ثابت گردد و در حالت دوّم نیز برای از بین بردن آن به صورت کامل، دیه تامّ و برای از بین بردن بخشی از آن، به همان میزان از دیه ثابت می گردد و از آن جا که قانون گذار قائل به عنوانی به نام فکّ بالا می باشد، وجه ثبوت ارش در فکّ بالا در حالات مذکور، به خلاف فکّ پایین که در آن در حالات مذکور حکم به ثبوت دیه می نماید، برای ما روشن نیست؛ چون عمومات مذکور نسبت به فکّ بالا نیز جاری می گردند.
و امّا در مورد حالت هشتم گفته می شود: از بیانات مذکور در حالت چهارم، حکم این حالت نیز روشن می گردد لذا اگر علاوه بر جنایت بر فکّ بالا، به عضوی دیگر مانند دندانها خسارت وارد شود، دیه آن، مستقلّ از دیه فکّ بوده و وجهی برای تداخل وجود ندارد و اگر مانند قانون گذار برای فکّ بالا قائل به ثبوت ارش باشیم، علاوه بر ارشی که برای خسارت وارد بر فکّ بالا تعیین می شود، دیه اعضای دیگر نیز ثابت می گردد؛ مثلا اگر شخصی استخوان گونه سمت راست دیگری را به همراه گوش طرف راست از بین ببرد، مطابق قانون باید علاوه بر ارشی که نسبت به استخوان گونه پرداخت می نماید، نصف دیه کامل را نیز برای از بین بردن گوش، پرداخت نماید.