1403/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مساله نهم: دیه فک «1»
(التاسعة):
(في اللَّحیَین) بفتح اللام و هما العظمان اللذان ینبت علی بشرتهما[1] اللِّحیة[2] و یقال لملتقاهما[3] : الذَقَن[4] بالتحریک المفتوح و یتّصل کلّ واحد منهما[5] الأذنَ و علیه[6] نبات الأسنان السفلی.
إذا قلعا منفردین عن الأسنان کلَحیَي الطفل و الشیخ الذي تساقطت أسنانه (الدیة و) فیهما[7] (مع الأسنان دیتان) و في کلّ واحد منهما[8] نصف الدیة منفردا و مع الأسنان بحسابها[9] .
التاسعة
بیان مسأله نهم: دیه فکّ
قبل از ورود در اصل بحث مناسب این است که از باب مقدّمه با فکّ و کاربرد آن به عنوان عضوی از اعضای انسان آشنا شویم تا مسائل مذکور در ما نحن فیه و موادّ موجود در قانون مجازات اسلامی به خوبی روشن گردد.
فکّ مطابق علم پزشکی و آناتومی بدن، به استخوانهای تشکیل دهنده صورت اطلاق می گردد که بدون آنها، چهره انسان فاقد ساختار خواهد بود و فعالیّت های اساسی او به شدّت دچار اختلال می شوند. این استخوانها علاوه بر نگهداری از دندانها، عملکردهای ضروری مانند جویدن، جابجا کردن و بلعیدن غذا، صحبت کردن، خندیدن، خمیازه کشیدن، گاز گرفتن و باز و بسته کردن دهان را ممکن می سازند.
این استخوانها از دو قسمت تشکیل شده اند: یکی در بالا، با نام فکّ بالا و دیگری در پایین، با نام فکّ پایین.
فکّ پایین چهارچوب قسمت پایینی صورت را تشکیل می دهد. این استخوان خود از دو استخوان تشکیل شده که در دو طرف صورت قرار داشته و قوس دندانهای پایین را تشکیل داده و بر روی آن قرار داشته و سقف پایین دهان را تشکیل می دهد و در مردان بر پوست آن ریش می روید. این استخوان ها از گوش انسان شروع شده و در چانه به یکدیگر متّصل می شوند و بسیاری از اعمال مذکور به واسطه آنها انجام می شود؛ لذا شارح در تعریف آن در ما نحن فیه می فرمایند: «هما العظمان اللذان ینبت علی بشرتهما اللِّحیة و یقال لملتقاهما: الذَقَن بالتحریک المفتوح و یتّصل کلّ واحد منهما الأذنَ و علیه نبات الأسنان السفلی».
فکّ بالا چهارچوب قسمت بالایی صورت را تشکیل می دهد. این استخوان نیز خود از دو تکّه استخوان شبیه به هم تشکیل شده که در وسط به هم چسبیده اند و قوس دندان های بالایی را تشکیل داده و دندانهای بالا بر روی آن قرار دارند و به طور قابل توجّهی به ساختار کلّی و زیبایی صورت انسان کمک می کنند؛ چون زیر سازی بینی، گونه ها، پیشانی، سقف بالای دهان و حدقه های چشم را تشکیل می دهند.
بیان اصل بحث
این مسأله نیز در قالب چند مطلب مستقلّ مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و آن مطالب عبارت اند از:
1. حکم قطع کردن و از بین بردن فکّ؛
2. حکم معیوب گردانیدن فکّ و قطع آن؛
3. حکم فلج کردن فکّ و قطع آن؛
4. حکم شکستن فکّ.
بیان مطلب اوّل: حکم قطع کردن و از بین بردن فکّ
این مطلب در واقع مشتمل بر چند حالت می باشد:
الف) از بین بردن تمام فکّ پایین به تنهایی؛
ب) از بین بردن نصف فکّ پایین به تنهایی؛
پ) از بین بردن بخشی از فکّ پایین به تنهایی؛
ت) از بین بردن فکّ پایین در حالات مذکور به همراه دندان ها یا عضوی دیگر؛
ث) از بین بردن تمام فکّ بالا به تنهایی؛
ج) از بین بردن نصف فکّ بالا به تنهایی؛
چ) از بین بردن بخشی از فکّ بالا به تنهایی؛
هـ) از بین بردن فکّ بالا در حالات مذکور به همراه دندان ها یا عضوی دیگر؛
در مورد حالت اوّل مانند بچه ای که دندان ندارد یا پیرمردی که دندانهایش ریخته، دیه کامل ثابت می گردد و ظاهرا در این زمینه اختلافی وجود ندارد لذا مصنّف در ما نحن فیه می فرمایند: «التاسعة في اللَّحیَین الدیة» و شارح می فرمایند: «إذا قلعا منفردین عن الأسنان کلَحیَي الطفل و الشیخ الذي تساقطت أسنانه».
دلیل بر این حکم همان عموماتی است که در گذشته بیان شد و مرحوم شیخ حرّ عاملی در وسائل الشیعة، آنها را تحت عنوان «باب أنّ ما في الجسد منه واحد ففیه الدیة و ما فیه إثنان ففیهما الدیة و في کلّ واحد نصف الدیة إلّا البیضتین و الشفتین»[10] جمع آوری کرده است مثلا در روایت دوازده این باب آمده است: «و بإسناده عن الحسین بن سعید، عن محمّد بن خالد، عن إبن أبي عمیر، عن هشام بن سالم قال(ع): «کلّ ما کان في الإنسان إثنان ففیهما الدیة، و في أحدهما نصف الدیة و ما کان فیه واحد ففیه الدیة» و رواه الصدوق بإسناده عن إبن أبي عمیر، عن هشام بن سالم، عن أبي عبداللّه(ع) مثله»[11] .
بنابراین به عنوان یک قاعده کلّیّه هرگاه عضوی در بدن انسان وجود داشته باشد که یک فرد و یک مصداق دارد مثل زبان، در صورت از بین بردن آن، دیه کامل ثابت می گردد و هرگاه دو فرد و دو مصداق از آن وجود داشته باشد مثل گوش و چشم، برای مجموع آنها، دیه کامل و برای یک فرد از آن دو، نصف دیه ثابت می گردد مگر اینکه دلیل خاصّی در مورد میزان و مقدار دیه وجود داشته باشد لذا مرحوم شیخ در النهایة می فرمایند: «و کلّ ما کان في بدن الإنسان منه إثنان ففیهما الدیة کاملة و في کلّ واحد منهما نصف الدیة إلّا ما استثنیناه فیما مضی و کلّ ما کان منه في البدن واحد ففیه الدیة کاملة»[12] و در ما نحن فیه چون فکّ پایین مطابق بیان مذکور مانند گوش ها دو فرد و دو مصداق، در طرف راست و طرف چپ دارد، برای مجموع آنها دیه کامل ثابت می گردد و از همین جا حکم حالت دوّم و سوّم نیز روشن می گردد؛ چون در حالت دوّم و از بین بردن یک طرف، نصف دیه ثابت خواهد شد و در حالت سوّم و از بین بردن بخشی از آن، به همان میزان از دیه ثابت می گردد، چون همان طور که در گذشته بیان شد اگر برای عضوی دیه مقدّر ثابت گردد، در صورت از بین بردن بخشی از آن عضو، بخشی از آن دیه را در پی خواهد داشت؛ لذا شارح در ما نحن فیه در پایان می فرمایند: «و في کلّ واحد منهما نصف الدیة منفردا و مع الأسنان بحسابها».
قانون گذار نیز در قالب مادّه ۶۲۹ در این زمینه در مورد حکم سه حالت مذکور می فرماید: «قطع کردن و یا از بین بردن دو استخوان چپ و راست فک که محل رویش دندان های پایین است، دیه کامل؛ هر کدام از آن ها نصف دیه کامل و مقداری از آن ها به همان نسبت، دیه دارد».