درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی
کتاب الدیات

1403/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مساله هشتم: دیه دندان «16»

 

(و سنّ الصبيّ) الذي[1] لم تبدّل أسنانه (ینتظر بها[2] ) مدّة یمکن أن تعود فیها[3] عادة (فإن نبتت فالأرش) لمدّة ذهابه (و إلّا) تعد (فدیة المُتَّغَر) بالتاء المشدّدة مثنّاة[4] و مثلّثة[5] و الأصل المثتغر بهما[6] فقلبت الثاء تاء ثمّ أدغمت و یقال: المُثْغَر - بسکون المثلّثة و فتح الثالثة المعجمة[7] - و هو الذي سقطت أسنانه الرواضع التي من شأنها السقوط و نَبْتُ[8] بدلها و دیة سنّ المُثْغَر ما تقدّم من التفصیل في مطلق السنّ.

(و قیل) و القائل الشیخ و جماعة منهم العلّامة في المختلف (فیها[9] بعیر مطلقا[10] ) لما روی من أنّ أمیرالمؤمنین(ع) قضی بذلک و الطریق ضعیف فالقول به کذلک.

(و سنّ الصبيّ)

 

بیان مطلب هفتم: حکم کندن و از بین بردن دندان شیری

در این مسأله دو نظریّه وجود دارد:

    1. بعضی از فقهاء مانند مرحوم شهید اوّل در ما نحن فیه و مرحوم محقّق در شرایع الإسلام[11] قائل به تفصیل می باشند؛ به این صورت که باید به مدّت زمانی که امکان روییدن دارد صبر شود؛ اگر در این مدّت نروید دیه کامل دارد و به تفصیل مذکور در مطلب اوّل تقسیم می شود ولی اگر بروید برای این مدّت که دندان نداشته است، ارش تعیین می شود.

مستند این نظریّه روایتی است که جمیل بن درّاج به صورت مرسله از امام صادق یا امام باقر(ع) نقل می نمایند. مرحوم شیخ حرّ عاملی در وسائل می فرمایند: «محمّد بن الحسن بإسناده، عن الحسین بن سعید، عن إبن أبی عمیر و عليّ بن حدید، عن جمیل، عن بعض أصحابه، عن أحدهما(ع) أنّه قال في سنّ الصبيّ یضربها الرجل فتسقط ثم تنبت قال(ع): «لیس علیه قصاص و علیه الأرش» »[12] .

مطابق روایاتی که در مطلب اوّل بیان شد برای کندن دندان دیه کامل ثابت می گردد و به تفصیل مذکور تقسیم می شود و در این حکم تفاوتی بین صغیر و کبیر و روییدن و نروییدن نمی باشد ولی در این روایت آمده است: «در صورت روییدن دندان صبیّ، ارش ثابت می گردد»، لذا جمع بین این دو دسته روایات تفصیل مذکور می شود.

البته روایت مذکور در ما نحن فیه به جهت مرسله بودن تضعیف شده و مورد پذیرش بعضی از فقهاء واقع نشده است.[13]

    2. بسیاری از فقهاء مانند مرحوم شیخ در مبسوط[14] ، ابن حمزه در الوسیله[15] و علّامه در مختلف الشیعه قائل به این می باشند که برای هر دندان شیری یک شتر (یک صدم دیه کامل) ثابت می گردد و در این حکم هم فرقی بین روییدن دندان و نروییدن آن و بین دندان های مقادیم و مؤاخیر نمی باشد.

مستند این نظریّه نیز روایت می باشد. در این زمینه دو روایت وارد شده است که صاحب وسائل آنها را نقل نموده است.

روایت اوّل عبارت است از: «و بإسناده عن سهل بن زیاد، عن إبن شمّون، عن الأصم، عن مسمع، عن أبي عبداللّه(ع) قال: «إنّ علیّا(ع) قضی في سنّ الصبيّ قبل أن یثغر، بعیرا في کلّ سنّ» »[16] ؛

و روایت دوّم عبارت است از: «و بإسناده عن النوفلي، عن السکوني، عن أبي عبداللّه(ع) أنّ أمیرالمؤمنین(ع) قضی في سنّ الصبيّ إذا لم یثغر ببعیر»[17] . در این دو روایت دیه کندن دندان صبیّ (دندان شیری)، یک شتر تعیین شده و در این حکم هم فرقی بین روییدن دندان و نروییدن آن و بین دندان های مقادیم و مؤاخیر گذاشته نشده است.

البته هر دو روایت مذکور به لحاظ سندی تضعیف شده اند. صاحب ریاض(ع) بعد از اشاره به دو روایت مذکور می فرمایند: «و السکوني ضعیف علی المشهور و صاحبه مجهول و الطریق إلی مسمع في هذه یعنی روایته ضعیف أیضا بسهل و غیره و مع ذلک معارضتان بأجود منهما»[18] ؛ به همین جهت ایشان قائل به نظریّه اوّل شده و در این زمینه می فرمایند: «علی الأصح، وفاقا لجماعة»[19] . شارح(ع) نیز در ما نحن فیه و همچنین در مسالک نظریّه اوّل را اختیار نموده اند. ایشان در شرح لمعه بعد از اشاره به مضمون روایت مذکور می فرمایند: «و الطریق ضعیف فالقول به کذلک» و در مسالک می فرمایند: «الأصحّ الأوّل»[20] .


[1] صفت برای «الصبيّ» می باشد. وجه آوردن صفت آن است که دندان صبیّ، ممکن است شیری باشد و ممکن است شیری نباشد و از آنجا که عبارت مصنّف که فرمودند: «سنّ الصبيّ» اطلاق داشته و از طرفی بحث ما نحن فیه در دندان شیری صبیّ است لذا شارح با عبارت «الذي لم تبدّل أسنانه» درصدد بیان مراد مصنّف برآمده اند.
[2] أی بالسنّ.
[3] أی في تلک المدّة.
[4] دو نقطه باشد.
[5] سه نقطه باشد یعنی «المُثَّغَر».
[6] به تاء و ثاء.
[7] فتح حرف سوّمی که نقطه دارد یعنی «غین».
[8] عطف بر «السقوط» می باشد.
[9] أی في سنّ الصبيّ.
[10] خواه بروید و خواه نروید؛ خواه مقدّم باشد و خواه مؤخّر.
[11] ایشان می فرمایند: «و ینتظر بسنّ الصغیر فإن نبت لزم الأرش و إن لم ینبت فدیة سنّ المثغر» ج4، ص249.
[12] ج۱۹، ص258، باب33 از ابواب دیه اعضاء، حدیث 1.
[13] مثلا مرحوم خویی در مبانی تکملة المنهاج بعد از ذکر روایت مذکور فرموده اند: «و فیه أنّ الروایة ضعیفة سندا من ناحیة الإرسال فلا یمکن الإعتماد علیها» ج2، ص298.
[14] ایشان می فرمایند: «فإن کان سنّ صغیر لم یسقط بعد و هو سنّ اللبن فالذي رواه أصحابنا أنّ في کلّ سنّ بعیرا و لم یفصّلوا» ج7، ص138.
[15] ایشان می فرمایند: «و إن کانت أصلیّة و کانت سن صغیر وجب لکل سنّ بعیر» ص448.
[16] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج19، ص258، باب33 از ابواب دیه اعضا، ح2، ط الإسلامية.
[17] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج19، ص258، أبواب، بابباب33 از ابواب دیه اعضا، ح3، ط الإسلامية.
[18] رياض المسائل، الطباطبائي، السيد علي، ج14، ص271.
[19] رياض المسائل، الطباطبائي، السيد علي، ج14، ص271.
[20] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني، ج15، ص424.