درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب الدیات

1403/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مسأله سوم: دیه چشم و ملحقات آن«6»

 

و قيل: في الأعلى ثلثا الدية و في الأسفل الثلث.

نظریه دوم:

و اما نظریه دوم این است که مرحوم شیخ طوسی در کتاب فقهی «خلاف» قائل به این می باشد که دیه پلک بالا، دو سوم دیه کامل می باشد و دیه پلک پایین، یک سوم دیه کامل است و در این زمینه ادعای اجماع و وجود اخبار نموده است و از بین فقهاء ابن ادریس به جهت اجماع مذکور از ایشان پیروی نموده است.

مرحوم شهید ثانی در «مسالک»[1] در مقام بیان این نظریه به عنوان نظریه سوم می فرمایند: «و ثالثها أنّ فی الأعلی الثلثین و فی الأسفل الثلث. ذهب إلیه الشیخ فی الخلاف محتجّا بالإجماع و الأخبار و تبعه ابن إدریس لشبهة الإجماع».

مرحوم سیّد در «ریاض»[2] همین بیان شارح در «مسالک» را دارند و در ادامه می فرمایند: «و نسبه فی المبسوط إلی روایة الأصحاب» یعنی مرحوم شیخ طوسی علاوه بر اینکه در کتاب «خلاف» ادعای اجماع و وجود روایات در مورد این نظریه نموده اند، در کتاب «مبسوط»[3] خود می فرمایند: «و روی أصحابنا أنّ فی السفلی ثلث دیتها و فی العلیا ثلثاها».

صاحب جواهر[4] نیز همین بیان شارح در «مسالک» و بیان مرحوم سیّد در «ریاض المسائل» را در مقام بیان نظریه دوم آورده اند و لکن این نظریه از جهات مختلف مورد مناقشه قرار گرفته است زیرا: أولا وجهی برای ادعای اجماع مذکور نمی باشد چون همان طور که شارح در «مسالک» و مرحوم سیّد در «ریاض» و صاحب جواهر در «جواهر الکلام» تصریح نموده اند، خود مرحوم شیخ نیز در کتب مختلف فقهی خود قائل به نظریات مختلف شده است مثلا در «مبسوط» قائل به نظریه اول می باشد و ثانیا وجود روایات در مورد این نظریه که در «خلاف» و «مبسوط» ادعا شده است، قابل پذیرش نمی باشد چون هیچ روایتی که بیان گر مفاد این نظریه باشد به دست ما نرسیده است لذا صاحب جواهر بعد از بیان این نظریه و نقد اجمالی آن می فرمایند: «و علی کلّ حال فلم نقف له علی دلیل سوی الدعوی المزبورة الّتی لم نقف فیها علی خبر کما اعترف به غیرنا أیضا بل و لا مفتیٍ غیره ممّن تقدّمه بل هو قد خالف نفسه فیما سمعته من المبسوط».

خلاصه آنکه هیچ دلیلی بر نظریه مذکور وجود ندارد لذا احدی از فقهاء قبل از مرحوم شیخ و بعد از مرحوم شیخ قائل به این نظریه نمی باشد مگر مرحوم ابن ادریس در «سرائر» که جای تعجّب از ایشان دارد.

 


[1] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني، ج15، ص403.
[2] رياض المسائل، الطباطبائي، السيد علي، ج14، ص245.
[3] ج7، ص133.
[4] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج43، ص182.