درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب الدیات

1402/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مسأله دوم: دیه مو«1»

 

(الثانية: في شعر الرأس أجمع الدية) إن لم ينبت لرجل كان أم لغيره لرواية سليمان بن خالد و غيرها.

(الثانیة...): مسأله دوم: دیه مو

بحث در مورد دیه موهای غیر زائد بدن می باشد. همان طور که روشن است موهای غیر زائد بدن یکی از این چهار عنوان به حساب می آید: یا موی سر می باشد یا موی ریش و یا موی ابرو و یا موی مژه. لذا مناسب این است که هر یک از این عناوین به همراه فروعات آنها به صورت مستقلّ مورد بحث قرار گیرد.

1) دیه موی سر

در مورد این مطلب یعنی دیه موی سر سه حالت قابل تصوّر می باشد؛ یکی اینکه تمام موهای سر را زائل گردانیده باشد و هرگز رشد نمی کند؛ حالت دوم این است که تمام موهای سر را زائل کرده باشد ولی به عقیده کارشناسان یا به تجربه بعد از مدّتی رشد می نماید یا بعد از مدّتی رشد کرده است و حالت سوم این است که بخشی از موهای سر او را زائل نموده باشد که این حالت خود نیز مشتمل بر دو صورت می باشد: یکی اینکه هرگز رشد نمی کند و دیگر اینکه رشد می کند.

در مورد حالت اول مشهور علماء و بلکه به اتفاق علماء، دیه کامل آن انسان ثابت می گردد و در مقابل بعضی از فقهاء مانند مرحوم شیخ مفید قائل به این می باشند که 100 دینار به عنوان دیه ثابت می گردد. صاحب جواهر[1] بعد از بیان حکم مذکور در این حالت (یعنی اثبات دیه کامل در فرضی که موی سر رشد نمی کند) می فرمایند: «کما هو المشهور نقلا و تحصیلا بل لم أجد فیه خلافا یعتدّ به عدا ما تسمعه من المفید بل عن ظاهر المبسوط الإجماع علیه بل فی الریاض نسبته أیضا إلی صریح الغنیة و إن کنّا لم نتحقّقه».

ایشان در ادامه در مورد نظریه دوم می فرمایند: «فقد قال المفید و عن الصدوق فی موضع من المقنع بل عن ظاهر المختلف أنّه مذهب ابن البرّاج فی شعر الرأس و اللحیة إن لم ینبت، مأة دینار و لکن لا أعلم المستند و إن حُکی عن المفید و القاضی و الدیلمی و ظاهر الصدوق أنّ به روایة.

و فی کشف اللثام: «قد روی فی بعض الکتب عن الرضا «علیه السلام»: من حلق رأس رجل فلم ینبت فعلیه مأة دینار. فإن حلق لحیته فلم ینبت فعلیه الدیة و إن نبتت فطالت بعد نباتها فلا شیء له» إلّا أنّ ذلک کلّه غیرصالح لذلک مع اشتمال الأخیر علی الدیة فی اللحیة و کذا محکیّ فی المسالک عن النهایة من أنّ فی شعر الرأس إذا أنبت مأة دینار مع أنّا لم نتحقّقه عنها»[2]

خلاصه آنکه مطابق بیان کتب تفصیلی فقهی مانند جواهر الکلام در مسأله مذکور در مجموع دو نظریه وجود دارد: یکی نظریه مشهور که می فرمایند: دیه کامل ثابت می گردد و دیگری نظریه غیرمشهور که می فرماید: 100 دینار به عنوان دیه ثابت می گردد و لکن همان طور که صاحب جواهر نیز بیان نمودند هیچ دلیلی برای نظریه شیخ مفید وجود ندارد لذا بسیاری از متأخّرین و معاصرین این نظریه را ذکر ننموده و هیچ توجّهی به آن نکرده اند لذا مناسب این است که مستند مشهور در مورد حکم مذکور مورد بررسی قرار گیرد.

در مورد مستند مشهور بر نظریه مذکور در مجموع دو شیوه و دو روش در پیش گرفته شده است: بعضی از فقهاء مانند صاحب «مفتاح الکرامة»[3] بعد از ادّعای اجماع در این زمینه در مقام تعلیل فرمودند: «لأنّه شیء واحد فی الإنسان و قد أجمعنا علی أنّ کلّ ما یکون فی بدن الإنسان منه واحدٌ ففیه الدیة کاملة کما فی السرائر و ظاهر المبسوط فی باب القصاص الإجماع علیه» و در مقابل بسیاری از فقهاء مانند صاحب جواهر و شهید ثانی در ما نحن فیه و در «مسالک الأفهام»[4] به روایاتی در این زمینه استناد نموده اند.

توضیح دلیل اول این است که مطابق روایتی که در کتب روائی متعدّد ما وارد شده است، هرگاه عضوی در بدن، یک مورد از آن وجود داشته باشد، زائل گردد، دیه کامل ثابت می گردد و هرگاه از اعضائی باشد که دو مورد از آن (یعنی جفت) وجود دارد، با از بین رفتن یکی از آن، نصف دیه ثابت می گردد مثلا در روایتی از هشام بن سالم از امام صادق «علیه السلام» این گونه وارد شده است که «کلّ ما کان فی الإنسان إثنان ففیهما الدیة و فی أحدهما نصف الدیة و ما کان فیه واحد ففیه الدیة» و در ما نحن فیه موهای سر از جمله اعضائی است که یک مورد آن در بدن آدمی وجود دارد لذا با زائل گردیدن آن، دیه کامل ثابت می گردد. البته استدلال مذکور هم به لحاظ صغروی و هم به لحاظ کبروی مورد مناقشه قرار گرفته است به این صورت که اوّلا در مورد اینکه موی سر از جمله اعضائی به حساب آید که یک مورد از آن در بدن آدمی وجود داشته باشد، اختلاف وجود دارد و بسیاری این مطلب را نمی پذیرند و ثانیا با وجود روایات و نصوص خاصّه، وجهی برای مراجعه به عموم مذکور وجود ندارد.

 


[1] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج43، ص169.
[2] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج43، ص173.
[3] مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة(ط - دار الاحیاء التراث)، الحسیني العاملي، سید جواد، ج10، ص377.
[4] ج15، ص397.