1402/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الديات/فصل دوم:میزان و مقدار دیه /مسأله اول:مقدار دیه در قتل «14»
حالت سوم این است که پیدا کردن عناوین شش گانه مذکور یا متعذّر است مانند حلّه، درهم و دینار مسکوک در زمان ما و یا متعسّر است مانند انعام ثلاثه (صد شتر، دویست گاو و هزار گوسفند در زمان ما)؛ در مورد این حالت بعضی از فقهاء قائل به این می باشند که تا زمان پیدایش عناوین مذکوره، دیه ساقط می گردد. چون متعلّق دیه، عناوین مذکوره می باشد و مطابق قاعده در هر صورتی که موضوع یک حکم، مقدور نباشد، حکم ساقط می گردد مانند عبد به عنوان یکی از خصال کفّاره و لکن غالبا فقهاء این مبنا را در ما نحن فیه یعنی مسأله دیه نمی پذیرند و دلیل آنها بر این مطلب این است که مطابق روایات موجود در ما نحن فیه، خون انسان مسلمان هرگز هدر نمی رود و اگر ما بگوئیم که در فرض مذکور، دیه ساقط می گردد، لازمه آن این است که خون انسان مسلمان به هدر رود. به همین جهت در صورتی که دسترسی به عناوین مذکوره به عنوان مورد دیه قتل عمد، امکان پذیر نباشد باید قیمت آن پرداخت گردد لذا می بینیم بسیاری از فقهاء با اینکه تبدیل عناوین مذکوره را به پول نقد به عنوان قاعده اولیه نمی پذیرند، در ما نحن فیه و در فرض مذکور آن را پذیرفته اند. مثلا مرحوم سیّد در «عروه» با اینکه در مسأله هشتم[1] در ما نحن فیه قائل به این می باشند که تبدیل دیه به پول نقد، واجب نبوده و مطابق قاعده نمی باشد، در ادامه در مسأله نهم در این زمینه می فرمایند: «لو تعذّر جمیع الأصناف و طالب الولیّ القیمة، یجب أداء قیمة واحد منها»[2] و مرحوم عبدالأعلی سبزواری ذیل بیان ایشان می فرمایند: «لتعیّن الدیة فی ذلک حینئذٍ»[3] و واضح است که تعلیل مذکور متوقّف است بر عدم اسقاط دیه و عدم ابطال خون مسلمان در فرض مذکور.