درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب الدیات

1402/03/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الديات/فصل اول:مورد دیه /مسأله بیست و ششم: حکم جنایت حیوان بر حیوان دیگر«2»

 

(و لو جني عليها) أي جنت المدخول عليها على دابته (فهدر) و لو لم يفرط في حفظ دابته بأن انتقلت من الإصطبل الموثوق أو حلها غيره فلا ضمان لأصالة البراءة.

و أطلق الشيخ و جماعة ضمان صاحب الداخلة ما تجنيه لقضية علي «علیه السلام» في زمن النبي «صلّی الله علیه و آله و سلّم» و الرواية ضعيفة السند فاعتبار التفريط و عدمه متجه.

مرحوم شهید ثانی در ما نحن فیه و همچنین در «مسالک»[1] روایت مذکور را ضعیف می دانند. در مورد ضعف سندی روایت مذکور بعضی گفته اند راوی آن یعنی «مصعب بن سلّام تمیمی» که از اصحاب امام صادق «علیه السلام» می باشد از جانب بعضی از رجالیّون تضعیف شده است. محقّق خوئی در «معجم رجال الحدیث»[2] در این زمینه می فرمایند: «طریق الشیخ إلیه ضعیف بأبی المفضّل» (ظاهرا وجه تضعیف أبو المفضّل این است که در شیعه اثنی عشری بودن او یا زیدی بودن اختلاف وجود دارد لذا در بعضی از کتب رجالی به او نسبت تخلیط داده شده است).

فائده:

بیان شد که بعضی از فقهاء مانند مرحوم شیخ در «النهایة» و مرحوم شیخ مفید در «المقنعة» قائل به این می باشند که حیوانی که از عنوان داخل برخوردار است، در صورت وارد نمودن خسارت به حیوان دیگر، مطلقا ضامن می باشد ولو اینکه صاحب حیوان در حفظ و نگهداری از آن کوتاهی ننموده باشد و لکن با مراجعه به کتب فقهی مذکور در می یابیم که اسناد حکم مذکور به این عده از فقهاء صحیح نمی باشد زیرا آنها اگرچه در ابتدا و در مقام طرح مسأله مذکور، حکم به ضمان به صورت مطلق نموده اند و لکن در ادامه مسأله ضمان را دائر مدار تفریط و عدم تفریط دانسته اند. مثلا مرحوم شیخ طوسی در «النهایة»[3] در ابتدا می فرمایند: «إذا هجمت دابّة علی دابّة غیره فی مأمنها فقتلها أو جرحتها کان صاحبها ضامنا لذلک» و این عبارت مطلق بوده و هیچ تفصیلی بین کوتاهی صاحب حیوان در حفظ و نگهداری از آن و عدم کوتاهی ایشان، قائل نشده است لذا این عبارت ظهور در این دارد که مرحوم شیخ قائل به ثبوت ضمان در مورد حیوان داخل به صورت مطلق می باشند و لکن در ادامه می فرمایند: «و إذا أفلتت دابّة فرمحت إنسانا فقتله أو کسرت شیئاً من أعضائه لم یکن علی صاحبها شیء» و این دلالت بر آن دارد که حکم به ضمان در صورتی ثابت است که تفریط وجود داشته باشد و صاحب حیوان در نگهداری از آن کوتاهی نموده باشد کما ذهب إلیه المشهور و واضح است که اگرچه این عبارت در مورد خسارت حیوان بر انسان می باشد و لکن قطعا و به طریق اولی شامل خسارت حیوان بر حیوان نیز می شود چون اگر خسارت حیوان بر یک انسان مانند کشتن آن انسان، در صورتی که صاحب آن در حفظ و نگهداری از آن کوتاهی ننموده باشد، ضمان آور نباشد، در مورد خسارت حیوان بر حیوان دیگر به طریق اولی حکم مذکور ثابت می گردد؛ مضاف بر اینکه مرحوم شیخ در ادامه[4] قائل به تفصیل مذکور بوده و در این زمینه می فرمایند: «و إذا جنت بهیمة الإنسان علی غیره جنایة أو علی بهیمة فإن کانت الجنایة بتفریط وقع منه فی حفظها أو تعدّ فی استعمالها کان ضامنا لجنایتها کائنا ما کان و إن کان بغیرذلک لم یکن علیه ضمان». لذا به نظر می رسد در مسأله مذکور دو نظریه وجود نداشته و همه فقهاء قائل به ثبوت ضمان در صورت کوتاهی صاحب حیوان در حفظ و نگهداری از آن می باشند و در غیر این صورت ضمانت را ثابت نمی دانند کما اینکه اقتضای اصل برائت نیز در ما نحن فیه نفی ضمانت می باشد؛ مضاف بر اینکه از مباحث گذشته روشن گردید که ضمانت در صورتی ثابت است که اتلاف منسوب به یک شخص باشد و قطعا در ما نحن فیه جنایاتی که به واسطه حیوان واقع می گردد در صورتی منسوب به صاحب آن حیوان می باشد که در حفظ و نگهداری از آن کوتاهی نموده باشد. به همین جهت شارح نیز در پایان می فرمایند: «اعتبار التفریط و عدمه متّجه».

 


[1] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني، ج15، ص377.
[2] معجم رجال الحديث، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج19، ص190.
[3] النهاية، الشيخ الطوسي، ج1، ص762.
[4] النهاية، الشيخ الطوسي، ج1، ص781.