درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب الدیات

1401/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الديات/فصل اول : مورد دیه /حکم فراخواندن شخصی از منزلش «7»

 

بعد از بیان مطالب گذشته، در ادامه صور مذکور با لحاظ حالات مختلفی که ذکر گردید مورد بررسی قرار می گیرد.

1) صورت اول با لحاظ حالت اول این می شود که شخصی را در شب از درب منزلش فرا بخواند و با هم بیرون بروند و در این فراخواندن درخواستی از جانب آن شخص نبوده است و آن شخص هرگز برنگردد و معلوم نشود که مرده است یا زنده؛

در مورد این فرض مصنّف به صورت صریح، حکمی صادر ننموده است و لکن شارح در دو قسمت از عبارت خود در مورد این فرض نیز سخن گفته است. مورد اول ذیل عبارت مصنف است که می فرمایند: «لو وجد میّتا ففی الضمان نظر» که شارح می فرمایند: وجه ثبوت ضمان در فرضی که آن شخص به صورت مرده یافت شود، اطلاق اخبار و اطلاق فتوای اصحاب می باشد زیرا اخبار مذکور و همچنین فتوای اصحاب ما، مطلق بوده لذا ضمان را در تمام حالات مذکور با لحاظ صورت مذکور، ثابت می نماید و سپس تصریح می نمایند که: «بل للشکّ فیه» یعنی نه تنها ضمان در صورت مرده یافت شدن آن شخص ثابت است، در فرضی که شک در مردن وجود داشته باشد و معلوم نشود که آن شخص مرده است یا زنده نیز، ضمان وجود دارد.

مورد دوم این است که شارح بعد از بررسی مستند موجود در مسأله به لحاظ سندی و دلالتی در پایان می فرمایند: «و من یعتمد الأخبار یلزمه الحکم بضمانه مطلقا إلی أن یرجع؛ لدلالتها علی ذلک» یعنی اگر فقیهی به اطلاق روایات مذکور اعتماد نماید باید حکم به ضمان را در تمام حالات مذکور در صورت مذکور جاری بداند مگر در فرضی که ضمان را از خود با دلیل قانع کننده، نفی نماید.

و اما در مورد اینکه متعلّق ضمان در ما نحن فیه چه می باشد شارح در ادامه همین عبارت می فرمایند: «ثمّ یحتمل کونه القود مطلقا لظاهر الروایة و الدیة لما مرّ و التفصیل» یعنی احتمال دارد گفته شود متعلّق ضمان در تمام حالات مذکور، قصاص نفس می باشد کما ذهب إلیه بعض و احتمال دارد متعلّق ضمان در تمام حالات مذکور دیه باشد کما ذهب إلیه بعض آخر و احتمال دارد متعلّق ضمان در بعضی از حالات مانند حالتی که به صورت مقتول یافت شود، قصاص نفس باشد و در بعضی از صور دیگر مانند فرضی که به صورت مرده یافت شود یا فرض ما نحن فیه که اصلا یافت نشود و معلوم نشود که مرده است یا زنده، دیه ثابت شود.

فائده:

همان طور که بیان شد اولا پذیرش روایات مذکور با یک نگاه تعبّدی، خلاف اصل می باشد و همان طور که شارح تصریح می نمایند: «و الأجود فی هذه المسألة الاقتصار بالضمان علی موضع الوفاق» و قطعا صورت مذکور با لحاظ حالت مذکور از مصادیق قدر متیقن نمی باشد؛ مضاف بر اینکه همان طور که بیان شد پذیرش حکم مذکور خلاف اصل برائت بوده و همچنین خلاف قاعده ای است که انسان را نسبت به شخص حرّ که از مالیّت برخوردار نمی باشد، ضامن نمی داند.

ثانیا همان طور که بیان شد روایات مذکور ناظر به یک امر عقلائی می باشند و قطعا عقلاء در فرض مذکور ضمان را به معنای قصاص نفس یا دیه نمی پذیرند چون موجبی برای آن ثابت نشده است.

و ثالثا همان طور که بیان شد به نظر می رسد مراد از ضمان مذکور در مستند مسأله، به معنای لغوی یعنی مسئولیت می باشد لذا می توانیم آن شخص را مورد پیگیری و تعقیب قضائی قرار دهیم و این هم با اطلاق روایات مذکور سازگاری دارد و هم با سیره و روش عقلاء؛ مضاف بر اینکه هیچ خلاف اصل و خلاف قاعده ای را به همراه ندارد.

رابعا همان طور که بیان شد حکم مذکور در فرضی عقلائی بوده و مورد پذیرش عقلای جامعه قرار می گیرد که کیفیت بردن او از منزلش به صورت مشکوک بوده باشد لذا قانون مجازات اسلامی که مصوب سال 1372 بود در سال 1392 تغییر پیدا کرد و قید مذکور در آن لحاظ شده است.

خلاصه آنکه پذیرش ضمانت به معنای اصطلاحی یعنی ضمانت به قصاص نفس یا دیه، با لحاظ فرض مذکور، دلیلی قانع کننده ندارد مگر آنکه تعبّدا با اعتماد بر روایات مذکور پذیرفته شود و یا اینکه امارات و قرائنی در جهت ثبوت حکم وجود داشته باشد مانند اینکه او را به صورت مشکوک از درب منزلش برده است و سپس به صورت مقتول یافت شود و او هم نتواند قتل را از خود نفی نماید.