درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب القصاص

1400/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب القصاص(موجب القصاص)/اکراه در قتل /بیان فائدة

 

(و يمكن الإكراه فيما دون النفس) عملا بالأصل في غير موضع النص كالجرح و قطع اليد فيسقط القصاص عن المباشر (و يكون القصاص على المكره) بالكسر على الأقوى، لقوة السبب بضعف المباشر بالإكراه خصوصا لو بلغ الإكراه حد الإلجاء.

(یمکن الإکراه...):

اگرچه بحث در مسأله اول در مورد اکراه در قتل و ترتّب قصاص نفس بر آن می باشد و بحث از قصاص عضو در آینده در قالب فصل دوم بیان می شود و لکن مصنّف ذیل این مسأله، مطلبی را مربوط به اکراه در جنایت بر عضو ذکر می کنند و آن اینکه اگر شخصی دیگری را مجبور به قطع عضو شخص ثالثی نماید، حکم آن چه می باشد؟

همان طور که در گذشته بیان شد مطابق قاعده، اثر اکراه در دین اسلام برداشته شده است و همچنین مطابق قواعد هرگاه در مورد جنایتی سبب و مباشر جمع گردند اگر سبب از قوّت بیشتری برخوردار باشد، مسئولیّت کیفری متوجّه او می گردد لذا در ما نحن فیه یعنی مسأله قصاص عضو، مسئولیّت کیفری متوجّه سبب بوده و مباشر مانند آلت و وسیله ارتکاب جرم دیده می شود به همین جهت مصنّف می فرمایند: «یمکن الإکراه فیما دون النفس» یعنی اکراه در جایی که در کمتر از قتل باشد ثابت گردیده و اثر بر آن مترتّب می گردد و شارح در مقام تعلیل می فرمایند: «عملا بالأصل فی غیر موضع النصّ» یعنی مطابق قاعده اثر اکراه از شخص مکره (بالفتح) برداشته می شود و مسئولیّت کیفری متوجّه مکره (بالکسر) خواهد بود و همچنین شارح در ادامه در مقام تعلیل می فرماید: «لقوّة السبب بضعف المباشر بالإکراه خصوصا لو بلغ الإکراه حدّ الإلجاء»

فائده: عبارت مصنّف و همچنین عبارت شارح در ما نحن فیه مطلق بوده و شامل تمام وجوه اکراه می شود خواه اکراه به واسطه تهدید به قتل باشد یا به واسطه تهدید به غیر قتل مانند اینکه به شخصی بگوید دست فلانی را قطع کن و إلّا خودت را می کشم یا اینکه به او بگوید دست فلانی را قطع کن و إلا دست خودت را قطع می کنم و همچنین هم شامل اکراه به امر معیّن می شود و هم شامل اکراه به امر غیرمعیّن و مخیّر مانند اینکه به شخصی بگوید دست فلانی را قطع کن یا اینکه بگوید دست فلانی یا فلانی را قطع کن یا اینکه بگوید دست فلانی یا دست خودت را قطع کن و یا اینکه بگوید یکی از اعضا و جوارح فلانی را قطع کن یا اینکه بگوید دست فلانی را در طول امسال قطع کن و لکن ظاهرا محلّ بحث در نزد فقهاء اکراه در فرضی است که مورد تهدید، قتل باشد و همچنین اکراه نسبت به امر معیّن و مشخّص تعلّق گرفته باشد لذا شارح در مسالک[1] می فرمایند: «و یثبت[2] فیما دون النفس إذا خاف علیها» و همچنین می فرمایند: «قد عرفت أنّ الإکراه یتحقّق حیث یمکن المکرَه العدولُ عمّا توعّد به إلی ما هو أسهل منه فیتحقّق فیما دون النفس إذا توعّد بالقتل کما لو قال له:«إقطع ید هذا أو یدک و إلّا قتلتک»؛ لأنّه یحفظ نفسه بفعل المکره علیه و لیس فیه إتلاف نفس و هذا لا إشکال فیه»[3] یعنی اگر شخصی بگونه ای تهدید شود که مورد تهدید مسأله نفس و قتل باشد او می تواند برای حفظ جان خود متعلّق اکراه را انجام دهد و مسئولیّت کیفری متوجّه او نمی باشد ولی اگر مورد تهدید امر عظیمی مانند مسأله نفس و قتل نباشد او نمی تواند متعلّق اکراه را انجام دهد و در صورت انجام مسئولیّت کیفری متوجّه او خواهد شد.

 


[1] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني، ج15، ص87.
[2] أی الإکراه.
[3] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني، ج15، ص90.