درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب القصاص

1400/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب القصاص/موجب القصاص /فرع نهم،دهم،یازدهم

 

(أو أغرى به كلبا عقورا فقتله و لا يمكنه التخلص) منه. فلو أمكن بالهرب أو قتله أو الصياح به و نحوه فلا قود‌؛ لأنه أعان على نفسه بالتفريط. ثم إن كان التخلص الممكن من مطلق أذاه فكإلقائه في الماء فيموت مع قدرته على الخروج و إن لم يمكن إلا بعد عضة لا يقتل مثلها فكإلقائه في النار كذلك فيضمن جناية لا يمكنه دفعها.

(أو أغری ...): فرع نهم

فرع نهم که از جمله فروعات مرتبه سوم می باشد یعنی جایی که در کشته شدن انسان، حیوانی دخالت داشته باشد، این است که اگر شخصی یک سگ وحشی را به سوی دیگری تحریک نماید و آن شخص بر اثر حمله آن حیوان کشته شود؛ در این صورت فروعات مختلفی قابل تصوّر می باشد که عبارتند از:

    1. اگر امکان رهایی و نجات آن شخص به هیچ کیفیّت و طریقی وجود نداشته باشد؛ در این صورت قتل عمد به حساب آمده و قصاص نفس ثابت می گردد.

مرحوم محقّق در «شرائع الإسلام» در مورد فرع مذکور می فرماید: «لو أغری به کلبا عقورا فقتله فالأشبه القود لأنّه کالآلة»[1]

ظاهر عبارت ایشان این است که در فرع مذکور اختلاف نظر وجود دارد لذا می فرماید: «فالأشبه القود»؛ به همین جهت شارح ذیل عبارت ایشان می فرمایند: «ما اختاره من وجوب القود حینئذٍ هو الأصحّ لأنّ المباشر هنا کالآلة فلا ینسب إلیه القتل و وجه العدم أنّ الفعل منسوب إلی الکلب و الأسد و هو مختار فی فعله فلم یکن المُغرِی قاتلا و إن کان سببا فیضمن الدیة»[2] و لکن به نظر می رسد در ما نحن فیه هیچ اختلافی در مورد فرع مذکور وجود ندارد.

    2. اگر امکان رهایی و نجات به واسطه فرار کردن یا به واسطه کشتن آن حیوان یا به واسطه طرق دیگر وجود داشته باشد ولی آن شخص انجام ندهد و کشته شود؛ در این صورت قتل عمد ثابت نبوده و قصاص نفس مترتّب نمی گردد لأنّه أعان علی نفسه بالتفریط و یا به عبارت دیگر لأنّه حینئذٍ قاتل نفسه.

    3. اگر امکان رهایی برای او وجود داشته باشد اما در این مسیر آسیبی بر او وارد می شود مانند اینکه باید با حیوان درگیر شود و بر اثر گازگرفتن حیوان زخمی می شود؛ شارح می فرماید: در این صورت مانند شخصی به حساب می آید که در آتش انداخته شده است و او قدرت بر خروج از آتش دارد لذا دیه ضرر و خسارت بر عهده او ثابت می گردد.

 

(أو ألقاه إلى أسد بحيث لا يمكنه الفرار منه) فقتله، سواء كان في مضيق أم برية (أو أنهشه حية قاتلة فمات أو طرحها عليه فنهشته فهلك) أو جمع بينه و بينها في مضيق، لأنه مما يقتل غالبا.

(أو ألقاه ...أو أنهشه...): فرع دهم و یازدهم

فرع دهم و همچنین فرع یازدهم مانند فرع نهم می باشد یعنی از مصادیق مرتبه سوّم به حساب آمده و مسأله کشته شدن شخص به واسطه حیوان مطرح می باشد لذا همان فروعات گذشته در این دو فرع نیز جاری می گردد.

 


[1] شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام -ط اسماعیلیان)، المحقق الحلي، ج4، ص183.
[2] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني، ج15، ص81.