درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب القصاص

1400/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب القصاص/فرع هفتم /بیان دو فائده

 

(أو حفر بئرا بعيدة القعر في طريق)، أو في بيته بحيث يقتل وقوعها غالبا، أو قصده (و دعا غيره) إلى المرور عليها (مع جهالته) بها (فوقع فمات). أما لو دخل بغير إذنه فوقع فيها فلا ضمان و إن وضعها لأجل وقوعه كما لو وضعها للّص.

(أو حفر...): فرع هفتم

فرع هفتم این است که شخصی در مسیر عبور و مرور مردم یا در مسیر منتهی به منزل خود و یا در منزل خود چاه عمیقی را حفر نماید و مردم را فرا بخواند که از آن مسیر عبور نمایند در حالی که آنها اطلاعی از وجود چاه مذکور ندارند لذا شخصی درون آن چاه می افتد و می میرد؛ در این صورت مصنّف به صورت کلّی می فرمایند: قتل عمد بوده و قصاص نفس بر آن مترتّب می گردد. شارح ذیل عبارت مصنّف می فرمایند: حکم مذکور در صورتی است که عمل مذکور غالبا کشنده باشد یا اینکه او قصد کشتن دیگری را داشته باشد و در مسالک الأفهام در این زمینه می فرماید: «لو کان الوقوع لا یقتل غالبا و قصد القتل؛ کذلک و إلّا فهو شبیه عمد»[1]

شارح در ما نحن فیه به مطلب دیگری نیز اشاره می نمایند و آن اینکه اگر چاهی که حفر شده است در حیاط خانه خود یا در زمین خود و یا در مسیر اختصاصی خود بوده باشد و دیگری بدون اذن و اجازه وارد آن شود و در نتیجه در چاهی که حفر شده است بیفتد و بمیرد، هیچ ضمانی ثابت نمی گردد نه ضمان نفس و نه ضمان دیه و لو اینکه قصد او از عمل مذکور کشتن دیگری بوده باشد مثلا او متوجّه شده است که افرادی بدون اجازه وارد در باغ او می شوند لذا او دو یا چند چاه عمیق حفر می نماید تا چنین فرد یا افرادی را بکشد.

بیان دو فائده:

    1. نسبت به فرعی که مصنّف بیان کرده اند اشکالی مطرح شده و آن اینکه در فرع مذکور غلبه فعل در حصول قتل رعایت نشده است چون در اینجا دو غلبه لازم است یکی غلبه قتل در فرض وقوع و دیگری غلبه عبور و مرور لذا اگر چاه مذکور در مسیری حفر گردد که غالبا مردم از آن مسیر تردد نمی کنند، غلبه حصول قتل به وسیله آن محقّق نمی شود؛ و لکن در پاسخ گفته می شود أوّلا به نظر می رسد ملاک در حصول غلبه، قابلیّت فعل برای قتل غالبا می باشد و از آنجا که فرض، چاه عمیق می باشد لذا غلبه مذکور وجود دارد و ثانیا بر فرض که پذیرفته شود برای حصول غلبه، امورات دیگر نیز دخیل می باشند بازهم در ما نحن فیه ایراد وارد نمی باشد چون مصنّف در بیان مذکور فرمودند: «و دعا غیره إلی المرور علیها» لذا ولو اینکه چاه مذکور در مسیری حفر شده باشد که عبور و مرور از آن مسیر نادر می باشد و لکن با دعوت کردن حفر کننده چاه، ایراد مذکور برطرف می شود.

    2. از ظاهر عبارات شارح و بسیاری از فقهاء این گونه بر می آید که اگر شخصی بدون اذن و اجازه در اموال دیگران تصرّف کند و بر اثر این تصرّف از دنیا برود، هیچ ضمانی برای مالک ثابت نمی گردد ولو اینکه مردن او بر اثر قرار دادن ابزاری باشد که مالک به قصد کشتن مانند او قرار داده است و لکن به نظر می رسد با مراجعه به روایات متعدد بیان مذکور با مذاق شارع در شریعت سازگاری ندارد چون شارع برای خون انسان ها احترام و ارزش والایی را قائل است به همین جهت بعضی از فقهاء در چنین مواردی دیه را قطعا ثابت می دانند.

 


[1] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني، ج15، ص78.