1400/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب القصاص/موجب القصاص /بیان فرع اول
(أمّا لو كرّر ضربه بما لا يحتمل مثله بالنسبة إلى بدنه)، لصغره، أو مرضه، (و زمانه) لشدة الحر أو البرد (فهو عمد)، لأنه حينئذ يكون الضرب بحسب العوارض مما يقتل غالبا.
(أمّا)
بیان شد که مطابق نظر مصنّف باید دو امر باشد تا قتل عمدی صدق کند و قصاص نفس مترتّب گردد؛ از این قسمت موارد و فروعاتی ذکر می گردد که قصد قتل محرز نیست ولی فعلی که از فاعل صادر می گردد به کیفیّتی است که بالاصاله یا بالعرض، باعث قتل می شود و چون این موارد نازل منزله قصد قتل شده و عمدی محسوب می گردند لذا مصنّف به ذکر مواردی در این زمینه می پردازند و همان طور که بیان شد شارح در مسالک در این زمینه می فرمایند: «و فی معناه[1] الضرب بما یقتل غالبا و إن لم یقصد القتل لأنّ القصد إلی الفعل حینئذٍ کالقصد إلی القتل»[2]
مرحوم محقّق در شرائع الاسلام تقسیم بسیار خوبی در ما نحن فیه دارند. ایشان می فرمایند:
«ثمّ العمد قد یحصل بالمباشرة و قد یحصل بالتسبیب؛ أمّا المباشرة فکالذبح و سقی السمّ القاتل و الضرب بالسیف ... و أمّا التسبیب فله مراتب:
المرتبة الاولی: إنفراد الجانیّ بالتسبیب المُتلف ...؛
المرتبة الثانیة: أن ینضمّ إلیه مباشرة المجنیّ علیه ...؛
المرتبة الثالثة: أن ینضمّ إلیه مباشرة حیوان ...؛
المرتبة الرابعة: أن ینضمّ إلیه مباشرة إنسان آخر...»[3]
(لو کرّر ضربه...): فرع اول
اولین فرعی که در این زمینه ذکر می گردد این است که اگر شخصی به واسطه آلت و ابزاری که غالبا کشنده نمی باشد مانند یک چوب نازک به دیگری به صورت پی در پی ضربه بزند و آن شخص به لحاظ وضعیّت جسمانی یا به لحاظ زمان و مکان در شرایطی باشد که تحمّل این ضربات برای او ممکن نباشد، عمل فاعل مصداق قتل عمدی می باشد چون اگرچه آلت و ابزار بالأصاله کشنده نمی باشد و لکن بالعرض و نسبت به این شخص کشنده می باشد لذا عمل او مانند فرضی که آلت غالبا کشنده باشد، ملحق به عمد می گردد.
در قانون مجازات اسلامی ماده 290 آمده است: «جنایت در موارد زیر عمدی محسوب می شود» و سپس در بند (پ) از این ماده می فرماید: «هرگاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته و کاری را هم که انجام داده است نسبت به افراد متعارف نوعا موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن نمی شود لکن در خصوص مجنیّ علیه به علت بیماری، ضعف، پیری یا هر وضعیّت دیگر و یا به علّت وضعیّت خاصّ مکانی یا زمانی نوعا موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود مشروط بر آن که مرتکب به وضعیّت نامتعارف مجنیّ علیه یا وضعیّت خاصّ مکانی یا زمانی آگاه و متوجّه باشد»
و سپس در تبصره 2 از ماده مذکور آمده است: «در بند (پ) باید آگاهی و توجّه مرتکب به اینکه کار نوعا نسبت به مجنی علیه موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن می شود ثابت گردد و در صورت عدم اثبات، جنایت عمدی ثابت نمی شود.»
خلاصه آنکه از مجموع بیانات مذکور روشن می شود که اگر آلت و ابزاری که بکار گرفته می شود بالعرض و با لحاظ شرائطی کشنده باشد نیز مانند فرضی که آلت و ابزار غالبا بالاصاله کشنده است، ملحق به قتل عمدی می شود.
البته همان طور که بیان شد در صورتی الحاق مذکور صورت می گیرد که فاعل علم به احوال و شرائط داشته باشد کما اینکه در آلت بالاصاله نیز باید علم به کشنده بودن آن غالبا وجود داشته باشد به همین جهت در بند (ب) از ماده مذکور آمده است: «هرگاه مرتکب عمدا کاری انجام دهد که نوعا موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، می گردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت یا نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجّه بوده که آن کار نوعا موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود»؛ با این تفاوت که در صورت بالعرض اثبات آگاهی و توجّه فاعل نیازمند دلیل است کما مر بیانه ولی در صورت بالاصاله اثبات عدم آگاهی فاعل نیازمند دلیل است لذا در تبصره1 از ماده مذکور آمده است: «در بند (ب) عدم آگاهی و توجّه مرتکب باید اثبات گردد و در صورت عدم اثبات، جنایت عمدی است مگر جنایت واقع شده فقط به علّت حساسیّت زیاد موضع آسیب، واقع شده باشد و حساسیّت زیاد موضع آسیب نیز غالبا شناخته شده نباشد که در این صورت آگاهی و توجّه مرتکب باید اثبات شود و در صورت عدم اثبات، جنایت عمدی ثابت نمی شود.»