درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب القصاص

1400/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب القصاص/بیان محورهای بحث /بیان قید اول و دوم

 

(و فيه فصول‌)

(الأول في قصاص النفس‌)

(و موجبه ...

(فیه فصول)

مباحث کتاب قصاص در کتاب شریف لمعه ذیل سه فصل یعنی قصاص نفس، قصاص عضو و لواحق یعنی احکام مربوط به قصاص نفس و قصاص عضو و کیفیّت اجرای آنها مورد بحث و پیگیری قرار می گیرد.

(الأوّل)

در این فصل سه محور اصلی مورد پیگیری قرار می گیرد:

    1. موجب و سبب قصاص نفس؛

    2. شرائط قصاص نفس ؛

    3. راه های اثبات قتل؛

البته در بعضی از کتب فقهی مانند شرایع الإسلام،مباحث قصاص نفس در قالب چهار فصل (الفصل الرابع فی کیفیّة الاستیفاء)[1] مورد بحث قرار گرفته که در کتاب حاضر در فصل سوم یعنی لواحق به مسأله کیفیّت استیفاء یا همان اجرای قصاص پرداخته می شود.

(موجبه)

در کتب حقوقی و همچنین در قانون مجازات اسلامی[2] موجب قصاص نفس، قتل معرّفی شده است ولی در مورد موجب قصاص نفس یعنی قتل مباحثی به صورت مستقلّ ذکر نگردیده و نهایتا در قالب مواد مختلف به بعضی از این مباحث و فروعات مترتّب بر آنها اشاره شده است ولی مصنّف در ما نحن فیه موجب قصاص نفس را به صورت اجمالی بیان می نماید و شارح نیز درصدد توضیح و تفسیر آن به صورت تفصیلی بر می آیند.

مصنّف مانند مرحوم محقّق در شرائع الإسلام[3] برای موجب و سبب قصاص نفس، پنج قید و در واقع پنج رکن را ذکر می کنند:

    1. إزهاق النفس 2) المعصومة 3) المکافئة 4) عمداً 5) عدواناً؛ و شارح هر یک از این قیود را به صورت مستقلّ مورد بحث و بررسی قرار می دهند.

إزهاق النفس) ‌أي إخراجها. قال الجوهري: «زهقت نفسه زهوقا أي خرجت» و هو هنا مجاز في إخراجها[4] عن التعلق بالبدن؛ إذ ليست داخلة فيه حقيقة كما حقّق في محله (المعصومة) التي لا يجوز إتلافها مأخوذ من العصم و هو المنع.

(إزهاق النفس): بیان قید اوّل

در مورد قید اول یعنی «إزهاق النفس» می فرمایند: جوهری در «صحاح اللغة»[5] گفته است: زهوق نفس به معنای خارج شدن روح از بدن می باشد لذا إزهاق نفس به معنای اخراج و خارج ساختن روح می باشد. در این تعریف مراد سلب حیات است لذا تعبیری مجازی است[6] زیرا همان طور که در علم کلام و فلسفه و همچنین علم پزشکی امروز ثابت شده است نفس داخل بدن نمی باشد تا قاتل، آن را با جنایت خود خارج سازد بلکه منظور قطع تعلّق روح از بدن می باشد لذا اگر شخصی به دیگری دارو یا سمّی را بخوراند و او بی هوش شود و حتّی تا پایان عمر در حالت إغماء و کما به سر ببرد، عمل او قصاص نفس ندارد چون به واسطه عمل او إزهاق النفس و قطع تعلّق روح از بدن و سلب حیات محقّق نشده است.

(المعصومة): بیان قید دوّم

در مورد قید دوم یعنی «المعصومة» [7] می فرمایند: کلمه «المعصومة» مشتق از ماده «عَصم» به معنای منع می باشد[8] لذا «معصومة» به معنای ممنوعه است یعنی نفسی که اتلاف آن بر دیگران جایز نمی باشد.[9]

 


[1] شرائع الاسلام- ط استقلال، المحقق الحلي، ج4، ص1001.
[2] در قانون مجازات اسلامی ماده 381 آمده است: «مجازات قتل عمدی در صورت تقاضای ولی دم و وجود سایر شرایط مقرّر در قانون، قصاص و در غیر این صورت مطابق مواد دیگر این قانون از حیث دیه و تعزیر عمل می گردد.».
[3] «هو إزهاق النفس المعصومة المکافئة عمداً عدواناً» (شرائع الإسلام، ج4، ص180).
[4] کلمه نفس اگر از آن اراده روح شود مؤنث مجازی است لذا ضمیر بصورت مؤنث آورده می شود ولی اگر از آن اراده شخص شود مذکّر می باشد.
[5] الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربية‌، الجوهري، أبو نصر، ج4، ص1493.
[6] البته در کتب لغت ماده «زهق» در مثل «زهقت نفسُه» به معنای تلف نیز استعمال شده است و همان طور که از کتب لغت ظاهر می گردد معنای اصلی همین ماده تلف می باشد و بلکه استعمال این مادّه در باب إفعال در معنای إخراج، محلّ تردید است لذا برخی از لغویون همانند ابن درید در جمهرة اللغة این ماده را در ثلاثی مجرّد و مزید باب افعال به معنای تلف و اتلاف گرفته اند و می فرمایند: «الزَهَق من قولهم: زهِقَت نفسُه تزهَقُ زَهَقاً و أزهقتُه إزهاقاً و کلّ تالف زاهقٌ». به همین جهت می بینیم که برخی از فقهاء همانند علامه در قواعد(ج3، ص581) در تعریف موجب قصاص نفس از تعبیر «إتلاف النفس» استفاده کرده اند و برخی دیگر همانند مرحوم ابن فهد در المهذّب البارع فی شرح المختصر النافع(ج5، ص135) ذیل بیان مرحوم محقّق که می فرماید: «القود موجبه إزهاق البالغ العاقل النفس المعصومة المکافئة عمداً»، گفته اند: «الإزهاق الإتلاف». (مقرّر).
[7] برخی از فقهاء بجای تعبیر به «المعصومة»، تعبیر «المحترمة» را بکار برده اند.
[8] «العِصمة فی کلام العرب: المنعُ ... عصَمه یعصِمُه عَصماً: منعه و وقاه» (لسان العرب، ج12، ص403 – عصم).
[9] ادامه توضیح این قید در جلسه بعد خواهد آمد.