درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب القصاص

1400/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب القصاص/قصاص در لغت و در اصطلاح /قصاص در ملل و ادیان

 

(كتاب القصاص)‌

بالكسر و هو اسم لاستيفاء مثل الجناية من قتل أو قطع أو ضرب أو جرح. و أصله اقتفاء الأثر يقال: قصّ أثره إذا تبعه، فكأنّ المقتصّ يتبع أثر الجاني فيفعل مثل فعله.

(کتاب القصاص...)

قبل از ورود در اصل بحث لازم است عنوان قصاص از زوایای مختلف مقداری مورد بحث قرار گیرد.

أ) قصاص در لغت، صرف و اشتقاق

«قصاص» در لغت بر وزن «فعال» (بکسر فاء الفعل) مصدر دیگر باب «مفاعلة» به معنای مقابله به مثل می باشد. البته غالبا وزن «فِعال» مانند «دفاع» و «جهاد» به معنای اسم مصدر بکارگرفته می شود لذا شارح در ما نحن فیه می فرمایند: «القصاص – بالکسر- و هو اسم لاستیفاء مثل الجنایة من قتل أو قطع أو ضرب أو جرح» یعنی «قصاص» در لغت، اسم و عنوان می باشد برای اجراء کردن مانند جنایت بر شخص جانی خواه جنایت از نوع قتل باشد یا قطع عضو یا ضرب و شتم و یا مجروح نمودن.

«قصاص» از ریشه «قصّ یقصّ» (نصر ینصر) به معنای پیگیری نمودن اثر چیزی است لذا شارح در ما نحن فیه می فرمایند: «و أصله إقتفاء الأثر یقال: قصّ أثره إذا تبعه فکأنّ المقتصّ یتبع أثر الجانی فیفعل مثل فعله» یعنی «قصاص» در لغت به معنای پیگیری نمودن اثر چیزی می باشد. در لسان عرب هرگاه شخصی به دنبال دیگری برود و از او تبعیت کند، گفته می شود: «قصّ فلان أثر فلان».

ب) قصاص در اصطلاح علم فقه

«قصاص» در اصطلاح نیز به معنای تلافی نمودن و استیفای عین جنایتی است که بر مجنیّ علیه وارد شده است لذا شارح در مسالک می فرمایند: «و المراد به هنا القود لأنّه یتبع أثر الجانی فیفعل به مثل فعله».[1] البته قصاص در اصطلاح به دو قسم قصاص نفس و قصاص عضو[2] تقسیم می شود. قصاص در جنایت قتل عمدی را قصاص نفس و در جنایت قطع عضو و جرح را قصاص عضو گویند.

ج) قصاص در علم حقوق و قانون مجازات اسلامی

«قصاص» در نزد حقوقدانان و قانون مجازات اسلامی نیز به معنای مذکور بوده و برخوردار از اقسام مذکور می باشد لذا بسیاری از حقوقدانان نیز در تعریف قصاص، بیان موجود در کتب فقهی را ذکر می نمایند.

«قصاص» در مجازات اسلامی به عنوان یکی از مجازات های اصلی به حساب می آید لذا در ماده 14 قانون مجازات اسلامی در

مقام بیان مجازات های اصلی آمده است: «مجازات های مقرّر در این قانون چهار قسم است: ألف- حد، ب- قصاص، پ- دیه، ت- تعزیر»

و در ماده 16 این قانون آمده است: «قصاص مجازات اصلی جنایات عمدی بر نفس، اعضاء و منافع است که به شرح مندرج در کتاب سوّم این قانون اعمال می شود» و در کتاب سوّم قانون مجازات اسلامی در قالب چهار بخش و هر بخش مشتمل بر چند فصل به صورت تفصیلی به احکام قصاص پرداخته شده است.

د) قصاص در ملل و ادیان

مفسرین ذیل آیه 178 سوره بقره : ﴿«یا أیّها الذین آمنوا کُتب علیکم القصاصُ فی القتلی الحرّ بالحرّ و العبد بالعبد و الأنثی بالأنثی فمن عُفی له من أخیه شیء فاتّباع بالمعروف و أداء إلیه بإحسان ذلک تخفیف من ربّکم و رحمة فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب ألیم»﴾ تصریح نموده اند که قصاص در اقوام و ملل و ادیان گذشته نیز بوده است مثلا زمخشری در کشاف می فرماید: «﴿ذلک﴾» الحکم المذکور من العفو و الدیة ﴿تخفیف من ربّکم و رحمة﴾ لأنّ أهل التوراة کتب علیهم القصاص البتّة و حرّم العفو و أخذ الدیة، و علی أهل الإنجیل العفو و حرّم القصاص و الدیة، و خیّرت هذه الأمّة بین الثلاث: القصاص و الدیة و العفو؛ توسعة علیهم و تیسیراً».[3] به بیان بسیاری از علماء و اندیشمندان قصاص یک امر عقلائی بوده و حقّی است که همه جوامع بشری برای مجنیّ علیه قائل می باشند لذا در مهذّب الأحکام آمده است که: «و هو من الأمور النظامیّة بین جمیع الطوائف و الأمم علی اختلاف فی خصوصیّات الأمور»[4]

در اسلام هم اصل قصاص با شرائطی مورد پذیرش قرار گرفته و آیات متعدّدی از قرآن و روایات[5] نیز دلالت بر آن دارند لذا شارح در مسالک می فرمایند: «و الاصل فیه قبل الإجماع قوله تعالی: «﴿و لکم فی القصاص حیاة یا أولی الألباب﴾»[6] و غیرها من الآیات»[7]

به همین جهت فقهاء تحت عنوان کتاب القصاص به صورت مستقلّ به بحث از قصاص نفس و قصاص عضو و فروعات آن ها می پردازند.[8]

 


[1] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني، ج15، ص65.
[2] در بسیاری از کتب فقهی تعبیر قصاص الطرف را در مورد قصاص عضو بکاربرده اند.
[3] الکشاف، ج1، ص248.
[4] مهذب الاحکام فی بیان حلال و الحرام، السبزواري، السيد عبد الأعلى، ج28، ص181.
[5] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج42، ص107.
[6] بقره 179.
[7] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، الشهيد الثاني، ج15، ص65.
[8] لازم به ذکر است که عملکرد فقهاء چه در زمینه نامگذاری برای کتاب قصاص و چه در نحوه چینش آن در کتب فقهی متفاوت می باشد مثلا علامه در تحریر(ج5، ص413) و ارشاد(ج2ص193) از عنوان «کتاب الجنایات» استفاده کرده و آن را در مقابل «کتاب الدیات» قرار داده است. در تبصرة المتعلّمین(ص193) مباحث قصاص و دیات را تحت «کتاب القصاص» مورد بحث قرار داده ولی در تلخیص المرام(ص335) از عنوان «کتاب الجراح و الدیات» استفاده کرده است. برخی دیگر از فقهاء همانند مرحوم شیخ در مبسوط(ج7، ص3) عنوان «کتاب الجراح» را انتخاب کرده اند و آن را از «کتاب الدیات» جدا نموده اند. ایشان در کتاب نهایه(ص733) مباحث مربوط به قصاص و دیات را به صورت پراکنده تحت «کتاب الدیات» قرار داده اند و اکثر متأخرین همانند محقّق در شرایع(ج4، ص180) و مختصر النافع(ج2، ص292)، شهید در لمعه(ص267) با عنوان «کتاب القصاص» آن را از «کتاب الدیات» جدا نموده اند.(مقرّر).