درس تفسیر ابوالقاسم علیدوست

1402/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیات 21 تا 25 از سورۀ بقره

 

«يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»

در ادامۀ بیان نکات کمتر مطرح‌شده یا نیازمند اصلاح در ابعاد معرفتی، اجتماعی، سیاسی و فقهی آیات قرآن کریم، بحث به آیۀ 21 تا 25 از سورۀ بقره رسید. در آیۀ 20 دستور به پرستش و عبادت پروردگاری بود که خالق مردم است. چنانکه گفته شده، وصف مشعر به علیت است، در این آیه نیز خالقیت، صراحت در علت بودن خلقت برای عبادت ندارد اما مشعر به چنین علیتی است.علاوه بر اینکه در قرآن کریم إشعار، حکم تصریح را دارد. همان‌طور که ذکر صفت ربّ از میان اوصاف رازقیت، قدرت، علم و ... نیز مشعر به علیت این وصف نسبت به عبادت است. لذا عبادت خداوند متعال به دلیل ربّ بودن او نسبت به مردم است. ربّ به معنای سید و مولا و بزرگ است و گویا سیادت و تفوق خداوند مقتضی عبادت است. طرح عنصر خلقت نیز به همین معنا است.

با توضیحات فوق، از این آیه،3 اصل قرآنی به دست می‌آید:

1. کل ربٍّ خالقٍ یُعبد.

2. ما (أَو مَن) لیس بخالقٍ لایعبد .

مراد خالق بالاصالة است وگرنه خلقت بإذن الله ممکن است و حضرت عیسی (ع) به تعبیر آیه که سه بار اذن الهی را یادآور می‌شود، خلقت بإذن الله و در حقیقت تغییر را ایجاد کرده‌ است. لکن خلقت من العدم یا به تعبیر صحیح بعد العدم مراد است و صفاتی مانند خالقیت بنابر روایات نباید بر غیرخداوند اطلاق شود.). لذا شیعه هیچ‌گاه پیامبران (ع) و امامان (ع) را شایستۀ بندگی و عبادت نمی‌داند.[1]

3. ما (أو من) لیس بربٍّ لایعبَد.

عبادت هدف از خلقت و تقوا هدف از عبادت: آخرین هدف از خلقت، عبادت برشمرده شده و عبادت نیز معرفت معنا شده است. در واقع اهدافی ابتدایی مانند شکوفا شدن استعدادها[2] مطرح است تا مردم عادل شده و آمادگی عبادت و معرفت شوند. اهدافی مانند اقامۀ قسط نیز اهداف میانی به شمار می‌آید. این در حالی است که در این آیۀ شریفه، پروا داشتن از خداوند متعال و انجام واجبات و ترک محرمات، هدف بعد از عبادت بیان شده است. لذا آیۀ شریفه، عبادت را مقدمۀ تقوا برمی‌شمارد. نتیجۀ تقوا مقام رضوان است اما باید بررسی شود که آیا در قرآن کریم هدف و مرحله‌ای بعد از تقوا نیز بیان شده است؟ چراکه رضوان، که در قرآن کریم «اکبر» و بزرگترین نتیجه برشمرده شده است، برآیند کار است و نه هدف و مرحلۀ بعد در مسیر.

 

«الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

این آیه از محکمات قرآن کریم است و از متشابهات به شمار نمی‌آید. لذا توضیح و تفسیر آن روشن است لکن نکته‌ای وجود دارد و آن بند آخر آیه می‌باشد که از «ندّ و مثل» قرار دادن برای خداوند منع فرموده است. خداوند متعال در آوردن و جعل آسمان و زمین، یکتا است و اگر تمام عالم دست به دست هم دهند توان اضافه کردن یک سلول به هستی را ندارد. بشری که سازندۀ شاتلی به اندازۀ نیم دریا است توان خلق یک دانۀ گندم بعد از عدم را ندارد و قائل به اصل بقای ماده و انرژی است. تنها خداوند است که توان خلقت و معدوم کردن را دارد.

در این جهت خداوند متعال مَثَل دارد (نه مِثل) و آن نفس انسان است که صورتی را در ذهن خلق می‌کند. چنانکه بعضی از فلاسفه نیز تعبیر «المَثَل الاعلی» را در قرآن کریم به نفس آدمی معنا کرده‌اند. این خلق صورت نیز به تحقق خارجی صورت خلق شده منتهی نمی‌شود مگر بإذن الله.

چنانکه در روایات فرموده شده «کن» از زبان ابوذر «فیکون» است اما روشن است که به اذن الهی است. اضافه بر اینکه جریاناتی را انسان خود مشاهده می‌کند یا با واسطه‌ای خبر قطعی به او می‌رسد.[3] اراده‌هایی این‌چنینی همچون ابوذر اراده‌ای نفیس نیست اما گاهی چنین اراده‌هایی از سوی خداوند متعال یاری می‌شود. گاهی نیز حتی اراده‌های غیرپاکیزه نیز یاری می‌شوند؛ مانند عفریت جن که ادعا کرد تخت بلقیس را از هزاران کیلومتر آن‌سوتر در زمانی اندک (پیش از ایستادن) خواهد آورد. که در مقابل آصف بن برخیا، وصی سلیمان نبی (ع) عرضه داشت من آن را پیش از اینکه چشم گشوده‌شده را بر هم بازگردانی آن را نزد تو حاضر خواهم کرد و چنین کرد.[4] در روایت می‌فرماید او یک حرف از هفتاد و سه حرف اسم اعظم را داشت و از چنین قدرتی برخوردار شده بود حال آنکه هفتاد و دو حرف آن نزد امامان (ع) است و یک حرف را خداوند متعال برای خود نگاه داشته و به احدی نخواهد داد. با این روایت، تعبیر حضرت امام هادی (ع) در زیارت جامعۀ کبیره روشن می‌شود که «ذلَّ کل شیء لکم». جالب اینکه در این کل شیء، سلمیان نبی (ع) نیز هست و کُنه ذلت او عزتی ربوبی است. جای چنین مباحثی در نمازهای جمعه و سخنرانی‌ها و رسانه‌هایی که هزاران و میلیون‌ها بیننده و شنونده دارند خالی است.

تعبیر «و انتم تعلمون» در ذیل آیۀ شریفه اینطور معنا شده است که با وجود علم نباید برای خداوند ندّی قرار دهید. متعلق این علم و آگاهی نیز این بیان شده است که می‌دانید نباید ندّی برای خداوند برشمارید. لکن ممکن است بر این معنا اشکال شود که بسیاری نیز از سر ناآگاهی برای خداوند ندّ قرار می‌دهند. پاسخ اینکه اولا ممکن است مراد از علم، آگاهی داشتن در صورت تفکر، رجوع به فطرت و وجدان است. لذا مراد از آن خواب بودن و غفلت از وجدان و فطرت الهی می‌باشد که نیازمند تنبّه است. ثانیاً ممکن است خبر در مقام انشاء باشد. بدین معنا که باید بدانید و اگر نمی‌دانید کوتاهی کرده‌اید.


[1] حرکاتی مانند به سجده افتادن در مشاهد مشرفه که احترام آن بر همه واجب است و نهایت ندارد، با این وجود که سجده بر امام (ع) یا امامزاده (ع) نیست اما به دلیل تبعات آن و تهمت‌ها، از سوی برخی تحریم شده است. در بحث سجده در کتاب عروة الوثقی این مسئله مطرح شده است. علاوه بر اینکه برخی کارهای افراطی مانند ذبح ذبیحه به سمت کربلای معلی، وجه شرعی ندارد و باعث میته شدن و حرمت اکل آن می‌گردد. همان‌طور که نماز خواندن رو به ضریح مطهر و منحرف از قبله، باطل بوده و انحراف از قبله در نماز مستحبی نیز در حال حرکت معفوعنه است.
[2] وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ (اعراف/ 157). و يُثيروا لَهُم دَفائنَ العُقولِ (نهج البلاغه، خ1.
[3] چنانکه در مناطقی که دچار بی‌آبی بودند و گاهی ماه‌ها شیر آب باز بود و آبی نبود، (همسر محترم استاد) نقل کرده‌اند، در همین ایام خانمی وارد شد و قصد وضو گرفتن برای نماز کرد. بعد از تذکر من که گفتم آبی برای وضو نیست، آن زن نهیبی زد و آب جریان یافت و وضو گرفت. بعد از وضوی او نیز آب قطع شد و حالت عادی بازگشت.
[4] نمل/ 39-40.