1402/03/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تحلیل ادلهای که مبینّ ثواب یا فضیلت برای تلاوت برخی سورهها یا آیات است
مقدمه
مباحث مربوط به فلسفه تفسیر سال گذشته بیان شد که یک مساله باقی مانده بود. بحث باقیمانده مربوط به توجیح روایاتی است که مبین یک سری ثوابها و فضائل برای تلاوت قرآن است.
شروع بحث
روایات مبین ثوابها و فضائل و گاهی روایات مبین عقابها، هیچوقت ذیل یک بحث علمی قرار نگرفتهاند بلکه فقط نقل شدهاند و علما و بزرگانی استبعاد کرده و پذیرفتهاند. مثلا در همین بحث حاضر مرحوم آیت الله خویی در اوایل البیان روایات فضیلت قرآن را نقل کرده و رد شدهاند و هیچ تحلیلی ارائه نکردهاند. برخی نیز به گمان خودشان، روشنفکرانه رد میکنند. در این میان باید سعی مشهور اصحاب تفسیر نمونه را بیان کرد که به مناسبتها سورههایی که ورود میکنند، فضیلت تلاوت سورهها را آورده و بحث را مقید به تفکر، تأمل و عمل میکنند. البته قید معمولا بیانگر این است که ممکن است جای دیگری نیاز ندیدهاند که بیان کنند وگرنه اعتقادشان بر بیان فضائل است.وردهآورده
خیلی هم موجه است که صرف تلاوت یک سوره این ثوابها را ندارد ولکن این ثوابها برای زمانی است که انسان این سورهها و آیات را جزو شخصیت خود قرار دهد و به آنها عمل کند. این توجیه حضرات یک مبعداتی دارد که در جلسه قبل اشاره کردیم ولی اینجا به طور مفصل ذکر میکنیم.
1. بسیاری از روایت ما، ثوابها و فضایلی را که بیان کردهاند مطلق است؛ اینها را مقید کنیم به چند موردی که امام قید عمل و معرفت آوردهاند بعید است. دقیقا چیزی را این حضرات شاهد برای تقیید میگیرند ما شاهد بر عدم تقیید میگیریم.
2. بعضی سورهها را واقعا نمیتوان اینگونه توجیح کرد. مثلا روایتی که در مورد قرائت سوره عنکبوت و روم است. امام میفرمایند: من قرأ سورة العنکبوت و الروم فی شهر رمضان لیلة ثلاث و عشرین فهو والله من اهل الجنة لا .... اگر کسی در شب بیست وسوم ماه رمضان سورههای عنکبوت و روم را قرائت کند به والله اهل بهشت میشود و من هیچکس را استثنا نمیکنم (امام نمیگوید ألّا کسی که تدبر نمیکند، عمل نمیکند، معرفت ندارد بلکه مطلق آوردهاند). و لا اخاف أن یکتب الله علیه. نمیترسم که خداوند بخاطر این قسم بر من گناهی بنویسد. و إن لحاتین السورتین مکانا. این دو سوره نزد خداوند منزلتی دارند.
در تفسیر نمونه آمده: بدون شک محتوای مهم این دو سوره درسهای توحیدی آن و برنامههای سازنده عملی که در این دو سوره ارائه شده کافی است تا هر انسانی را که اهل اندیشه و عمل باشد به بهشت جاویدان سوق دهد بلکه تنها از نخستین آیه سوره عنکبوت الهام بگیریم مشمول سوگند امام صادق میشویم همان آیهای که مساله امتحان عمومی انسانها را مطرح میکند و میگوید چگونه ممکن است انسان این آزمون عظیم را کاملا باور داشته باشد و خود را برای آن آماده نسازد و اهل تقوا و پرهیزگاری نگردد.
خب حضرات اعاظم اگر امام صادق بخواهند بفرمایند هرکس این دو سوره را بخواند در امتحان الهی سربلند بیرون میآید و اهل سداد میشود این دیگر قسم نمیخواهد. یک نفر بگوید هر کس عمل کند، ایمان بیاورد اهل تقوا بشود به خدا قسم به خدا قسم اهل بهشت میشود و بعد هم بگوید در این قسم واهمهای ندارم که خداوند مرا به خاطر این قسم توبیخ کند.
در مورد سوره حدید آمده که من قرأ سورة الحدید کتب من الذین آمنوا بالله و رسوله. یعنی هر کسی به سوره حدید عمل کند از مومنین نوشته میشود حالا بعدا چه میشود بحث بعدی است. لسان بعضی از روایات نمیتواند سوبسیت (یارانه) این بزرگواران را تحمل کند.
3. شارع مقدس میخواهد که قرآن همیشه در دسترس باشد، تلاوت شود، حفظ شود، انسان با قرآن مأنوس باشد، بنویسد، صحبت کند، همیشه در دست انسان باشد، اسلام به همین طریق توانست قرآن را از تحریف حفظ کند. بالاخره وقتی قرائت و تلاوت باشد عمل هم کم و زیاد اضافه میشود و نباید این را بعید بشماریم که خداوند متعال ثوابی را برای تلاوت و قرائت قرار بدهد تا این هدف تأمین شود.
4. اگر کسی از آقایان اصحاب تفسیر نمونه بپرسد که مشکل شما چیست که برای تلاوت سورهها قید عمل را میآورید. مثلا بعید است یا درست نیست خب این استعبادی است که خداوند میخواهد برای تلاوت سورهها ثواب بدهد. بشر بن غالب اسدی از امام سجاد نقل میکند: هر کسی آیهای از قرآن را تلاوت کند چقدر ثواب دارد تا اینجا میگوید این ثوابها برای کسی است که قرآن را بخواند و کسی که نمیتواند بخواند یا اخا بنی اسد، إن الله جواد ماجد کریم إذا قرأ ما مع اعطاء الله ذلک، به اندازهای که بلد است بخواند خداوند این ثواب را به او میدهد.
5. قاعده عدم تقصیر در بیان. در مورد شارع چون قصور تصوری ندارد تقصیر هم نباید تصوری داشته باشد. عدم تقصیر یعنی اینکه قانونگذار باید مطلب خود را جوری بیان کند که آدم را به جهر سوق دهد، تقصیر در بیان نباشد. واقعا اگر این ثوابها و فضائل برای عمل و تدبر است، امام هیچکدام از اینها را بیان کنند و فقط تلاوت را بیاورند این تقصیر در بیان است. اگر مثلا فضیلتی برای 3 عنوان است باید هر 3 عنوان بیان نشود. البته میدانیم که اصحاب تفسیر نمونه از پس پرده غیب خواهند گفت که ما قرینه داریم. اگر قرینه باشد فبها المراد ولی اینکه شما سوبسیت میدهید بعد این سوبسیت را قرینه حساب میکنید این ناسازگار است.
انصاف در بحث مهم است لذا ممکن است یک مقرّباتی برای این حضرات پیدا شود. یکی اینکه بگوئیم شما قبول دارید در بعضی از سورهها قید عمل آمده، قید معرفت آمده؟ در جواب میگوئیم بله قبول داریم. میگوئیم خب این سوره با بقیه سورهها چه فرقی دارد مثلا سوره نوح قید محتسباً صابراً داشت، سوره قیامت قید عمل داشت و .... ؛ خب نمیشود گفت واقعا این سورهها با بقیه سورهها فرق دارد و ما این را قرینه عرفی برای قید در بقیه سورهها قرار بدهیم. این خلاف حرفی است که تا الان گفتهایم.
دومین مقرب برخی روایات است.
• من قرأ القرآن و لم یعمل به حشر الله عز و جل یوم القیامة أعمی. کسی قرآن بخواند ولی عمل نکند حضرت عز و جل او را در قیامت نابینا محشور میکند.
• یا حدیث معروف رُبّ تالی القرآن و القرآن یلعنه. قرآن به جای ثواب دادن او را لعنت میکند.
• روایت دیگری میفرماید: علی لا خیر فی قرائة لیس فیها تدبر.
• یا در خود قرآن آمده لم حشرتنی اعمی و قد کنت بصیرا. قرآن میفرماید که آیات ما آمد ولی تو فراموش کردی حالا اینجا تو فراموش میشوی. در واقع عکس العمل کار است.
• در روایت دیگری آمده: اگر قرآن قرائت میکند آیا میداند چه زمانی این ثواب را به این مستمع میدهند؟ از امام عکسری روایت شده إذا لم یغل فی القرآن اگر در قرآن غلو نکند و نگوید قرآن قدیم است إنه کلام مجید و لم یستاکل به قرآن را اسباب درآمد قرار ندهد و لم یرائی به ریا نکند، جدال نکند، مراعی نشود.
همه این روایات قرینه هستند برای اینکه باید در صحنه عمل باشد. خب الان با وجود این همه روایت چکار کنیم؟
نکته: این تعین یک مقرباتی دارد و یک مبعداتی دارد. به گمان ما اگر این روایات را سوبسیت ندهیم ولی حمل بر اقتضا کنیم یعنی کسی که قرآن میخواند اقتضا پیدا میکند که این ثواب در حق او ثبت شود و ثبت هم میشود ولی دائم این ثواب در معرض از بین رفتن است یعنی اگر مانعی حاضر شود ثواب از بین میرود. یعنی علت تام نیست و قابل حذف است که سیلی از روایات مانند روایات موازنه و آیات دلیل بر این حرف است. اگر حمل بر اقتضا کنیم شاید استبعادها از بین رود و شاید با مبعدات قابل جمع باشد.
نکته: اگر اینگونه پیش رفتیم روایاتی که خواندیم مانند اگر کسی قرآن بخواند ولی عمل نکند نابینا محشور میشود این دسته روایات قابل توجیح میشوند. اینکه ما علت ناقص بگیریم و بگوئیم این ثواب اصلا نمیآید و از طرفی سوبسیت بدهیم و در ادله مبین ثوابها و عقابها بدست ببریم صحیح نیست یا اینکه به ظاهر این روایات عمل شود.
در گیری ما در این روایات نیست بلکه در مورد سایر کارها هم روایاتی داریم مانند روایت در مورد زیارت عاشورا، زیارت امین الله و ....، صدقه دادن و .... همه اینها را باید از باب حمل به اقتضا پیش ببریم چون برخی اصلا عمل ندارد مثلا زیارت عاشورا که عمل کردنی نیست یا اینکه سوبسیت بدهیم و بگوئیم ثواب به شرط اشک ریختن و راه امام حسین را ادامه دادن است که اینها قابل پذیرش نیست ولی اینکه بگوئیم هر کسی بخواند ثواب دارد ولی این ثواب هم دائمی نیست و با یک گناهی از بین میرود. پس روایات فرق میکنند و این روایاتی که خواندیم منافاتی ندارند.
البته فراموش نکنیم که بسیاری از این روایات ساختگی هستند. ما سند و دلیل قطعی نداریم که هر روایتی مبین فضیلت است را قبول کنیم اتفاقا اینجاها خبر واحد هم به درد نمیخورد باید یک خبر مستقر و مطمئنی باشد. از موئن بن اسماعیل روایت شده که شیخی روایت کرد برای من خبر طولانی را که سند روایت به اُبی بن کعب میرسید در ثواب خواندن یکیک سورههای قرآن. به آن شیخ عرض کردم چه کسی این روایت را برای تو نقل کرده است؟ گفت شخصی در مدائن و او زنده است. پس رفتم نزد او و به او گفتم چه کسی این حدیث را برای تو نقل کرده است؟ او هم مرا به شیخی در واسط خبر داد که او هم زنده است. رفتم به سوی او و گفتم چه کسی این حدیث را برای تو نقل کرده است؟ او هم مرا به شیخی در بصره خبر داد که او زنده است. رفتم به بصره و گفتم چه کسی این حدیث را برای تو نقل کرده است؟ او هم مرا به شیخی در عبادان خبر داد. رفتم به عبادان و گفتم چه کسی این حدیث را برای تو نقل کرده است؟ شیخ دست مرا گرفت داخل خانهای برد دیدم جماعتی از متصوفه آنجا هستند که شیخی هم با آنها است؛ گفت این شیخ حدیث را برای روایت کرده است. به آن شیخ گفتم چه کسی برای تو این حدیث را نقل کرده است؟ گفت هیچکس برای من نقل نکرده است لکن چون دیدم مردم از قرآن اعراض کردهاند این حدیث را برای مردم وضع کردم تا قلوب خود را به سوی قرآن برگردانند.
نکته: یک زمانی برخی از این روشنفکران مانند آقای علی شریعتی که در این زمینهها ورود میکرد و اسلامشناسی مینوشت؛ خب مثلا در آن زمان که شور انقلاب و این کارها بود مطرح میکرد که حالا یک کسی به جای بعضی کارها به قرآن خواندن بچسبد. در بعضی روایات آمده که کسی فلان سوره یا آیه را بخواند از مرزداران به حساب میآید. در سوره بقره است که اگر ثواب یک سال مرابطه را به تلاوت سوره بقره بدهند خب طرف مینشیند سوره بقره را میخواند و یکسال به مرزها نمیرود. خب این معلوم است که خیلی فهم مسخرهای از حدیث شده است حالا اگر سند داشته باشد. روایت به معنای این نیست که قرآن خواندن جای مرزبانی را میگیرد. حالا مثلا اگر کسی زیارت عاشورا بخواند که ثواب شهادت دارد بگوید خب من از الان شهید حساب میشوم و شهید هم جهنم نمیرود و نماز و روزه و عبادت را تعطیل کند. خب معلوم است که اعمال یک تکلیف هستند و خواندن قرآن یک ثواب دارد.
براساس حرف ما اگر فردی از وظایف خود تخلف کند این ثواب هم از بین میرود و طبیعتا اشکالی نخواهد بود. خیلی فرق دارد که انکار کنیم یا بپذیریم و توجیح کنیم.
روایات مبین ثوابها و فضائل را توجیح کردیم. از بین قبول مطلق و رد مطلق و تقیید به عمل و تدبر عبور کردیم و راه چهارمی با عنوان حمل به اقتضا با توضیحاتی که بیان شد را پذیرفتیم.
فقط یک نکته از سوره حمد باقی مانده و آن هم پاسخ به سوالی در مورد آیه کریمه مالک یوم الدین است. آیا خداوند فقط مالک یوم الدین است یا مالک همه ایام، ساعات و اوقات است؟
در این مورد بحثهایی شده است. اولا مالک یعنی چه، چرا یوم الدین فقط، مالکیت اعتباری خداوند مطرح شده است.
ما مالکیت اعتباری خداوند را پذیرفتهایم. در مالک یوم الدین برخی گفتهاند خداوند مالک همه روزها است اما چون مالکیت علی الاطلاق غیر منازح الفیهاش در قیامت آشکار میشود برای همین مالک یوم الدین میگویند. بلاتشبیه مانند سلطانی که در یک کشور حضور دارد ولی در یک شهری خلی نفوذ و قدرت دارد که از در و دیوار این شهر آثار سترت و صولت این سلطان پیداست.
بنده در ماه رمضانی که تفسیر قرآن بیان میکردم نتوانستم به نتیجه مشخصی برسم ولی گفتم که یوم الدین یعنی یوم جزا و محاسبه است و طبیعتا محاسبه خداوند متعال در یوم الدین است. ما یک حساب و یک علی الحساب داریم. رفتاری که خداوند متعال در دنیا دارد علی الحساب است ولی در آخرت رفتار خداوند خود حساب است.
انشاالله از سال تحصیلی جدید به تفسیر سوره بقره خواهیم پرداخت.