1402/03/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تحلیل ادلهای که مبینّ ثواب یا فضیلت برای تلاوت برخی سورهها یا آیات است
مقدمه
در سال تحصیلی گذشته به فلسفه تفسیر پرداختیم و 19 مساله بیان شد. در سال تحصیلی جدید، خود تفسیر را شروع کردیم و از سوره حمد بحث را آغاز کردیم. نوع تفسیر که ما داریم ترتیبی موضوعی است و کل جلسات سال تحصیلی به تفسیر سوره حمد خصوصا تفسیر بسمله گذشت و روش تفسیر ما به نحوی است که فقط در خود مساله تفسیر ورود کنیم و به مسائل پیرامون تفسیر کمتر بپردازیم. در این جلسه آخر مروری بر جلسات سال گذشته خواهیم داشت.
شروع بحث
مساله 20 (آخرین عنوان فلسفه تفسیر): تحلیل ادله و روایاتی که مبینّ ثواب یا فضیلت برای تلاوت برخی سورهها یا آیات است. مثلا ممکن است روایت بگوید تلاوت فلان سوره این ثواب را دارد و ممکن است بگوید تلاوت فلان سوره این فضیلت را دارد. روایت داریم که میگوید اگر سوره حمد را بر مریض خواندید و شفا یافت تعجب نکنید. خب این ثواب سوره را نمیرساند بلکه فضیلت سوره را میرساند. به هر حال در روایات برای سورهها و برخی آیات مثل آیت الکرسی ثواب و فضیلت داریم. روایات هم یکی دوتا نیست پس باید چکار کنیم.
مجموعا ما 4 رفتار میتوانیم نسبت به این روایات داشته باشیم. البته این روایات در خصوص قرآن نیست بلکه شامل ادعیه و زیارات و اعمال هم میشود مثلا روایاتی در مورد ثواب حج، روایاتی در مورد خواندن زیارت عاشورا و... .
1. قبول مطلق: مثلا شخصی کتابی در مورد ثواب سورهها یا آیات مینویسد و این کتاب خیلی به طبع مردم و علما خوش میآید و از قضا یک منبری هم از این کتاب استفاده فراوان میکند ولی نکته اینجا است که نه به سند این مطالب کاری دارند، نه به دلالت روایات کار دارند و مطلقا قبول کردهاند. البته لازم نیست کسی به زبان اقرار کند و رفتار عملی دارد. در بحث عقابها هم قضیه همین است یعنی ممکن است یک عملی عقاب عجیب و غریبی برایاش بیان شده است که نقل محافل شده و کسی کاری به سند و دلالت این روایت ندارد.
جالبتر اینکه بعضی وقتها عوام با ذهن سازج وخالصشان زیر بار این حرفها نمیروند ولی ما مثلا مباحثی مثل احترام به روایت، احترام به تراث و کتب اربعه و ... را مدنظر قرار میدهیم و روایات را میپذیریم.
2. رد مطلق: اگر آثار بعضی از نویسندگان معروف را بخوانید تمام این مطالب را به سخره میگیرند. مثلا آثار مرحوم دکتر شریعتی[1] که با تفکر انکار همراه بودند و کاری به شهرت، سند و دلالت نداشتند و این ثوابها را نمیپذیرفتند.
3. قبول و توجیح: کسانی که اینگونه روایات را قبول داشتند و توجیح میکردند مانند اصحاب تفسیر نمونه. بنده بعد از چاپ تفسیر نمونه از جلد 12 یا 17 به بعد با این بزرگان همکاری داشتم و به خاطر همکاری، مابقی مجلدات را خط به خط خواندهام. این حضرات وقتی به این روایات رسیدند یک توجیح را پیش راه خود قرار دادند و گفتهاند این ثوابها درست است ولی مطلقا درست نیست بلکه به شرط عمل درست هستند.
دلیلی که این حضرات برای توجیح خود آوردهاند این است که شاهد سخن ما برخی از سورهها است که قرأ و عمل دارد مثل سوره قیامت که در آیهای آمده: قرائت کند و معرفت داشته باشد - در سوره مومنون آمده ادمان دارد – در سوره احزاب آمده تعلیم بدهد – در سوره نوح محتسبا صابراً آمده.
اگر امام جایی فرمودند قرأ و عمل و جایی دیگر فرمودند قرأ، ما عام و خاص و مطلق و مقید داریم و مطلق را بر مقید حمل میکنیم. خب اگر عمل باشد چه اشکالی دارد که یک نفر سوره احزاب را بخواند و به آن عمل هم بکند چه اشکالی دارد.
این مدل صحبت کردن چندین اشکال دارد:
• اگر کسی وجود مثب قرأ و عمل در سوره قیامت را اتفاقا قرینه بگیرد بر ضد حرف آقایان شما چه میگوئید؟ یعنی امامی که در سوره قیامت قرأ و عمل گفته نمیتوانست در سایر سورهها هم بگوید؟
بنده در نسخه بازبینی که برای حضرات فرستادم نوشتم این شاهد بر عکس میشود نه شاهد بر وفاق. مثلا اگر من به شما بگویم اگر زید را دیدی سلام مرا به او برسان و این هزار تومانی را هم به او بده و یک روز دیگر به شما بگویم اگر عمرو را دید و در حال تدریس بود این هزار تومان را به او بده، خب من نمیتوانستم همین مطلب را در مورد زید هم بگویم یا اینکه نگفتن بنده در مورد زید باید باری داشته باشد.
اولا چیزی که حضرات میخواهند برای بیان خودشان شاهد بیاورند ما هم میخواهیم خلاف شاهد آنها بیاروریم و شاهد بر نظر خودمان باشد.
ثانیا شما میگویید قرائت و عمل، خب مگر ما در اصول نخواندهایم اگر مثبتین باشد موجب تقیید میشود علما هر مطلق و مقیدی را که حمل بر همدیگر نمیکنند بلکه مطلق و مقیدی را حمل میکنند که متخالف باشند. لذا اگر متوافقین بودند (هردو مثبت یا هر دو منفی) موجب تقیید نمیشود پس در تلاوت سوره قیامت قرائت و عمل آمده قبول ولی در بقیه سورهها نیست آیا این مقید میشود!؟
ثالثا حتی اگر مثل قدیمیها بگوئیم مثبتین موجب تقیید میشود باز این هم جایی است که مورد واحد باشد نه اینکه مورد فرق داشته باشد. مثلا اگر مولی بگوید اکرم زیداً و بعد بگوید اکرم عمرو بالاطعام آیا این اطعام عمرو مقید به زید هم میشود؟ مورد ما هم همینگونه است یعنی سوره آل عمران را قرائت کنید اینگونه میشود یا سوره قیامت را قرائت کنید و عمل کنید اینگونه میشود و اینها دو چیز هستند.
رابعا جریان اطلاق و تقیید در نصوص شرعی است نه در نصوص مبین مسائل معرفتی و ما هم اینجا دنبال حکم شرعی نیستیم و به دنبال توجیح فضایل و ثواب هستیم.
سوالات آخر درس
سوال 1) ثوابها را تشکیکی بگیریم یعنی ثواب حد بالا و ثواب حد پائین بگیریم و ثواب حد بالا، ثواب با عمل است.
پاسخ: بیان شما درست یعنی مقول به تشکیک باشد ولی دلیل حرف شما چیست؟ آیا با صرف خواندن مستحق همین ثواب در سوره میشود یا نمیشود؟ مثلا کاخی در بهشت به شما میدهند که اگر از روز اول شروع به دیدن این کاخ کنید تا آخر خدائی خداوند اتاقهای این کاخ تمام نمیشود یا مثلا چندین هزار حوری به شما میدهند. علامه طباطبایی در این زمینهها میگویند چیزی نگویید میرویم آنجا ببینیم چه میشود.
سوال 2) استاد این فرمایشی که در مورد اصالة اطلاق یا اصالة العموم داشتید با توجه به مبنای شما که اصول عقلائی میدانید دیگر اینها را نمیتوان به احکام شرعی و غیری محدود کرد مگر اینکه تعبدی باشد.
پاسخ) ممکن است بعضی جاها عقلائی نباشد یعنی باید از خود عقلا بپرسیم. آیا عقلا مطلقا این کار را میکنند یا در بحثهایی که دنبال معرفت هستند تعبد ندارند. عقلا یک وقت میخواهند با قانون ارتباط بگیرند یا یک وقت میخواهند با واقع ارتباط بگیرند. مثلا اگر تاریخ هم باشد این کار را میکنند. بنده معتقدم موارد فرق میکند و آنها در گزارههای غیر احکام دنبال اطمینان هستند.
سوال 3) استاد در روایات امور معنوی یک چیزهایی دخیل هستند که احساس میکنیم منظور ظاهر نیست و باطن است. مثلا بنده صبح که از خواب بیدار میشوم یک آیهای را تلاوت میکنم یک لذت و استفادهای برای بنده حاصل میشود ولی فردا مثلا اینگونه نیست. به نظر بنده اینکه روایت برای چه کسی بیان شده و در چه فضایی بوده مهم است.
پاسخ) ما با یک نصی مواجه هستیم (فرضا از حیث سند و دلالت هم مشکلی ندارد) که حق یارانه دادن به این نص را نداریم. ممکن است شما کل قرآن را برای یک نفر تلاوت کنید سر سوزنی در این فرد اثر نگذارد ولی با تلاوت یک سوره بر شخصی دیگر اثر میپذیرد. روایت داریم که مرد عربی نزد پیامبر آمد و عرضه داشت برای من قرآن بخوانید و پیامبر إذا زلزلت را خواندند و تا رسید به آیه فمن مثقال ذرة یره مرد عرب گفت بس است و رفت. پیامبر فرمودند رجع فقیها یعنی به قدری عوض شد که فقیه شد و رفت.
سوال 4) استاد در روایات که صحبت از معرفت شده باید نوع معرفت هم مشخص شود یا اینکه گفته شده عمل شود منظور از عمل چیست، چه نوع علمی منظور است؟
پاسخ) عمل که معلوم است و این آقایان خواهند گفت منظور از معرفت، معرفتی است که مقدمه عمل باشد نه صرف معرفت بدون عمل که فایده ندارد.