1401/12/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره حمد - نقد بر پاسخهای مبحث خلود
بحث به اینجا رسید که اگر خداوند متعال رحمان و رحیم است این عذابهای تکوینی در طبیعت و عذابهای تشریعی چه میشود. در راس شبهه مساله خلود است که ائمه هم به این مساله هم ورودی داشتهاند. جوابهای علما را در مساله خلود نقل کردیم ولی نقدی بر جوابها نیاوردیم که نقدها را بیان میکنیم و روششناسی و مدیریت پاسخ به شبهه هم مطرح میشود.
نقد جواب 1: یکی از جوابها بحث نیت بود که نیت باعث خلود میشود. اولا ما در شریعت خط قرمز داریم که اگر نیتی باشد ولی عملی نشود، عذاب و عقاب ندارد و اگر در برخی روایات عذاب برای نیت آمده باشد یا سند ندارد و یا ساخته بعض العرفا و العلما باشد. نکته اول اینکه گاهی وقتها برای اینکه اینها مقبولیت پیدا کند به معصوم نسبت میدانند. نکته دوم اینکه ائمه هم گاهی در حد درک طرف مطلبی را بیان میکردند. فرض کنید یک شخصی چهل سال بعد از بلوغاش در دنیا زندگی کرده است و این 40سال کافر عنود بوده، بعد بگوئیم چون بنا بر این بود که اگر چند ده سال دیگر هم زندگی میکرد همچنان کافر بود خداوند به خاطر این زندگی چند ده سال دیگر او را عذاب میکند ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[1]
به نظر بحث نیت نمیتواند ما را در مبحث خلود راضی کند. ما مأموریم اگر روایتی با موازین نساخت روایت را کنار بگذاریم.
نقد جواب 2: زمان طولانی بود. اولا زمان طولانی یعنی چه؟ مشکل ما فقط خلود نبود بلکه زمان طولانی هم مشکل است مثلا صد هزار سال، آیا این 100 هزار سال عادلانه است؟ آیه میگوید: ﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا﴾[2] اگر کسی یک نفر را عمدا بکشد خالد در جهنم است. ضمن اینکه حمل خلود بر زمان طولانی مجاز است البته مجازی است که طبع انسان آنرا قبول میکند. مثلا استعمال اسد در رجل شجاع که با طبع انسانسی سازگار است.
خلود به معنای زمانی طولانی شاید درست است ولی مجاز است و دلیل میخواهد. در آیه ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ * خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ﴾[3] شاید کنایه از دوام است گرچه مشکل ما را حل نمیکند. در قیامت نظام کیهانی به هم میریزد شاید کسی بگوید سماوات و ارضی وجود نخواهد داشت، اشکالی ندارد همه چیز به هم میریزد ولی اینکه کل آسمانها و زمین بههم میریزد چیزی نمیدانیم. حالا خداوند در آیه میفرماید: ﴿تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا﴾[4] منظور کدام آسمانها و زمین است نمیدانیم. ولی به هر صورت این آیه برای یک زمان طولانی است البته در آخر آیه إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ آمده که خلود بعضیها را استثنا کرده است. ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ﴾[5] عطائی که ابدی است و قطع نمیشود. ما معتقدیم همه چیز در قرآن روی حساب و کتاب است حال ما بفهمیم یا نفهمیم.
نقد جواب 3: اتحاد معذّب با جنس عذاب. اینها حداقلاش خلاف ظاهر است. یکبار میخواهیم توجیح کنیم و توجیح هم میکنیم و هر کدام متبوعتر بود آنرا میپذیریم ولی اینکه عذاب با افتادن الفاش تبدیل به عذب (گوارا) شود خلاف بیان قرآن است. قرآن صراحتا میگوید اینها عذاب میشوند و عذابشان ابدی است و منظور این باشد اینها در شروع عذاب میشوند و در ادامه گوارایی است. مثلا اگر یک نفر مواد قاچاق حمل کند جرم دارد و جرم وی حبس همراه با اعمال شاقه است؛ بعد منظور این باشد که شروع جرم با اعمال شاقه باشد و بعد چند مدت اعمال شاقه مبدل به اعمال متبوعه شود که این خلاف عنوان است.
نقد جواب 4: لازم نیست زمان جرم با زمان جریمه برابر باشد. بله این نظر درست است و لازم نیست بین زمان جرم و زمان جریمه کما تناسب باشد ولی مشکل خلود با این چیزها حل نمیشود.
سوال یکی از حضار 1: شما فرمودید فرمودید طرف در عرض چند دقیقه شخصی را میکشد و نهایتا روانه زندان شده و یا اعدام میشود ولی قاتل مقتول را برای همیشه از زندگی ساقط کرده است و قاتل باید به تناسب جرمی که مرکتب شده مجازات شود.
شبهه دوستمان این است که زمان ارتکاب جرم کوتاه نیست. اگر جرم را نتیجه بگیرید باز کوتاه نبوده چون طرف را یک عمر از زندگی ساقط کرده است، خب باز هم تناسب نیست. اولا اگر شخصی مشرف به مرگ باشد بحثهایی در مورد قصاص شدن یا نشدن است ولی اینکه مشرف مرگ نبود باز هم اشکال تناسب است.
سوال یکی از حضار 2: استاد نسبت به پاسخ نیت نمیتوان این جواب را داد که با توجه به اینکه نیت آدم بد بودن را داشتند ولی توبه کردند، اینها چگون هستند.
پاسخ: شاید در جواب شما بگویند که این عذاب برای کسانی است که برنمیگشتند و از طرفی ما نمیدانیم که برمیگردند ولی خدا که میداند.
سوال یکی از حضار 3: بعضی وقتها عمل بدون نیت عذاب ندارد اینجا بحث اعتقادی است.
پاسخ: اگر بخواهیم اینها را در خلود پیاده کنیم همه نیت کفر نیست مثل قتل است که مشکل دارد و بعد اگر نیت کفری باشد که به ابراز نرسد، نیت این شخص نسبت به وقتی که زنده نیست به ابراز نرسیده است. شما نهایتا بگوئید نیت الکفر در زمان حیات گناه است ولی نیت کفر بعد از مرگ منتفی است.
همیشه در پاسخ به یک شبهه بلد باشیم که از اصول عدول نکنیم. یعنی محکمات را بگیریم اگر متشابهات حل شد فبها المراد و اگر حل نشد به جایی برنمیخورد.
لا فی الدنیا و لا فی الآخرة لا علی المومن و لا علی الکافر إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ[6] خداوند مثقال ذرهای در دنیا و آخرت ستم نمیکند.
حتی کسانی که میگویند خداوند در نظام تکوین عادل است نه در نظام تشریع مانند اشاعره، ولی حاضر نیستند که بگویند خداوند در نظام تشریع نعوذبالله ظالم است و لذا به دست و پا میافتند که بین عدل و ظلم فاصله بیاندازند و بگویند خداوند در نظام تشریع عادل نیست، همین تکفر قبول دارد که خداوند در نظام تکوین ظالم نیست.
اصل دیگری داریم که نظام عالَم نظام اسباب و مسببات است. اصل عذاب مقتضای حکمت الهی است.
شما فرض کنید ما خلود را نفهمیدیم ولی این را میفهمیم که إن الله لا یظلم مثقال ذرة یعنی خلود را باید در ذیل این آیه بفهمیم. یکی را محکم قرار بدهیم و دیگری را متشابه. محکم خود آیه است که هیچ ابهامی ندارد. ازمرحوم علامه طباطبایی خواندم که میگفتند ما خیلی چیزها را نمیفهمیم مانند روحانی بودن عذاب، جسمانی بودن عذاب و غیره.
اگر خلود را نفهمیم بنا نیست مشکلی در برزخ و آخرت داشته باشیم ولی اگر توحید و نبوت را نفهمیم بلی مشکل دارد بهرحال باید محکمات را بفهمیم که خیلی وقتها محکمات کار را حل میکند. در مورد نحوه عذاب 3 نظر است:
1. تصور عموم این است که عذاب در آخرت قراردادی بوده و خارج از ذات معذّب است.
2. عذاب درونی است و عذاب لازمه ذات عمل است و قراردادی نیست. مثلا شخصی یک نفر را به قتل میرساند بعد عذاب وجدان او را ول نمیکند یا کسی آثار کار خودش را میبیند مانند دانشمند و معلم که خوشحال میشود؛ لذا این طایفه نهاد بهشت در درون و جهنم در درون را مطرح میکنند و تا جایی پیش میروند که در مورد آیه ﴿وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ﴾[7] میگویند بهشت بیرونی نیست و بهشت در درون بهشت است و بهشت هر بهشتی عرض السماوات والارض است. یا فلان بهشتی 800 هزار متر کاخ دارد و هر کاخی 800 هزار اتاق دارد و هر اتاقی 800 هزار متر است.
3. ما دو بهشت و دو جهنم داریم. ما دو عذاب داریم که قراردادی و لازمه عمل است.