1401/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره حمد - کلمه الرحمن الرحیم
مقدمه
در جلسه گذشته گفتیم که الفولام االرحیم میتواند موصوله باشد و قهراً اسم است و میتوان الذی را جایگزین الفولام الرحیم آورد. روایتی دال بر این مطلب آوردیه و گفتیم که الفولام الرحیم تفسیر به الذی شده است. دوستان متن روایت را آوردند و مشاهده کردیم حق با ایشان هست و در روایت الفولامِ الرحمن به الذی تفسیر شده است. امام میفرمایند در شروع هر کار کوچک و بزرگی بسم الله الرحمن الرحیم بگوئید یعنی استعانت میجوبم بر این امر از الله، بعد امام الرحمن را به الذی یرحم تفسیر میکنند.
به قطعی الصدور بودن روایت اذعان نمیکنیم ولی با این انسان مطمئن میشود که حدیث از امام صادر شده و شک نداریم. حالا اگر حدیث را نادیده بگیریم از نظر موازین هیج مانعی نمیبینیم که الفولام الرحمن موصول باشد. پس تفاوت این بیان با بیان جلسه گذشته این شد که میخواستیم از حدیث با کمی یارانه (سویسیت) استفاده کنیم ولی امروز رسما بدون هیچ یارانه ای از حدیث استفاده میکنیم.
مطلب دیگری هم برای چند جلسه قبل است. در مورد الله گفتیم که معروف به علم ذات مستجمع صفات شده است. ما در جلسات قبل گفتیم که الله اشاره به ذات الهی متجلی دارد. در این حدیث فوق باز این نکته آمده که أی استعین علی هذا الامر یعنی وقتی بسم الله الرحمن الرحیم میگویم کمک میگیرم برای انجام این کار از الله که عبادت جز برای او نیست. این حدیث الله را علم مستجمع همه صفات نگرفته است بلکه موید قول ما است.
تفسیر الرحمن الرحیم
سوالاتی در مورد رحمان و رحیم است که یک مفسر قرآن باید آنها را بداند.
1. فرق رحمان و رحیم چیست؟
2. صفات خداوند را چگونه باید تصور کنیم؟ بنده اسم این بحث را بومی سازی صفات در مورد خداوند میگذارم مثلا صفت غضب یعنی طرف خشمگین شده، صورتاش سرخ شده و میگوئیم به او نزدیک نشوید ولی غضب در مورد خداوند چگونه است چرا که خداوند نه جسم است، نه مکین است، نه صورت و رنگ دارد.
3. رابطه بین رحمیت و رحمانیت خداوند با عدل و حکمت چیست؟ همچنین بحث خلود چگونه است؟
بررسی سوال 1: فرق رحمان و رحیم
اگر این سوال را از کسی بپرسید در جواب میگویند رحمان اشاره به فیض گستره ناشناس (یعنی فیضی که مفاض بر همه است). درجه رحیم نسبت به رحمان بالاتر است یعنی رحمتی که محدود است و گستره خاصی بر مومنان و صالحان دارد. گاهی این بیان به روایاتی هم مستند میشود که امام فرمودند: رحمان اسم الخاص بصفة العامة و رحیم اسم العام بصفة الخاصة. در تفسیر نمونه و المیزان همین مطلب آمده است. علامه طباطبایی از درصدد بودهاند که از دل خود صیغه هم همین مطلب را بیرون بکشند و فرمودهاند رحمان صیغه مبالغه است و صیغه مبالغه دال بر کثرت و گستردگی است پس رحمان رحمت گسترده از حیث دامنه شمول (مسلمان و غیر مسلمان، مومن و غیر مومن حتی کافر) است و رحیم صفت مشبهه است که دال بر بقا و دوا است یعنی رحمت خداوند نسبت به مومنان بقا دارد.
اشکالات پاسخ
• آقای علامه طباطبایی مثل اکثر اساتید تصور کردهاند که ثبوتِ در صفت مشبهه به معنای دوام است. صفت مشبهه دال بر ثبوت است ولی به معنای دوام نیست. ثبوتی را که علما در صفت مشبهه به آن قائل هستند همان حالت است ولو حالت موقت باشد و حدثی که در اسم فاعل میگویند همان کار است؛ مثلا یکبار میگوئیم زید این کار را انجام میدهد و یکبار میگوئیم زید این حالت را دارد. اگر بگوئیم کار میکند میگوئیم راحم است (یا ارحم الرحمین) و اگر خواستیم بگوئیم این حالت را دارد میگوئیم رحیم که این حالت امکان دارد دائمی یا موقت باشد.[1]
• ما خیلی وقتها در نصوص دینی این سهمیهبندی را نمیبینیم که بگوئیم رحمان رحمت برای واسطه است و رحیم برای نیکان و رحمت محدود است. به بعضی از آیات و روایات مراجعه میکنیم.
1. ﴿الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا﴾[2] ملک و سلطنت روز قیامت براساس حق است. آمدن رحمان در آخرت طبق مبنای آقایان فنی نیست.
2. امام سجاد میفرماید: (يَا رَحْمَانَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا)[3] رحیم الدنیا و الآخرة درست است ولی رحمان الدنیا و الآخرة یعنی چه؟ طبق مبنای آقایان رحیم دنیا و آخرت صحیح است ولی رحمان دنیا و آخرت صحیح نیست.
3. ﴿إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[4] طبق مبنای آقایان باید لرؤوف الرحمان گفته میشد چون ناس آمده برای همه است. حالا در جواب بگویند منظور از ناس مومنان است اینها دیگر یارانه (سوبسیت) در حق آیه است.
بنده نمیفهمم این مسامحه در رحمان و رحیم از کجا آمده است. حدیث مربوطه که سند محکمی ندارد و یا شاید عبارت بعضی علما بوده که با تصوری که از رحمان و رحیم داشتند به عنوان حدیث امام صادق معروف شده است. نمیتوان گفت خدای متعال در آخرت نسبت به غیر مومن رحمت ندارد. رحمت خداوند شامل حال مستضعفینی که مومن و مسلمان هم نیستند میشود حتی کفاری که در عذاب هستند گاهی از رحمت الهی بهرهمند میشوند.ما معذّب تر از ابولهب نداریم ولی در بعضی روایات آمده که روزی یکبار یک رحمت بر او سرازیر میشود و از شصت انگشتاش کمی آب سرازیر شده و او مینوشد و این رحمت به خاطر مزد یک کار بوده است. وقتی کنیز ابولهب بشارت ولادت پیامبر اکرم را آورد و ابولهب نه بخاطر خدا و ایمان بلکه بخاطر حس عشرهای و قومی قبیلهای خیلی خوشحال شد و کنیز را آزاد کرد، برای همین امر مثبت، خداوند در آخرت یک رحمتی برای او قرار داده است.
پس اینگونه نیست که خداوند در آخرت باب رحمتاش را برای کفار و غیر مسلمانان ببندد البته که در آخرت هم همه چیز با حساب و کتاب است مثلا در مورد مستضعفان که معتقدیم عذاب نمیشوند.
بررسی سوال 2: صفات خداوند را چگونه باید تصور کنیم (بومیسازی)
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان راجب بحث بومیسازی عبارت خوبی دارند. ایشان میگوید ما وقتی از این صفات در مورد خداوند استفاده میکنیم باید معنای برآیند را بگیریم نه فرآیند[5] و برآیندی معنا کنیم.[6] در خارج یک نفر که رحیم است مثلا نیازمندی را میبیند و حس شفقت و رحمت وی تحریک میشود و چه بسا به این نیازمند کمکی هم بکند. یعنی اول فرآیند رخ میدهد یعنی متاثر میشود و سپس دست در جیب میکند و کمکی به او میکند. علامه میفرماید شما در خدا به آن نتیجه معنا کنید یعنی وقتی میگوئیم خداوند رحمان و رحیم است به این معنا نیست که متاثر میشود، ناراحت میشود و بعد کمکی هم میکند بلکه معنای رحمان و رحیم در حق خداوند این است که خداند صاحب فیض و رحمت است. یا میگوئیم خداوند صاحب غضب است، غضب در مورد بشر بدینگونه است که یک خبر ناراحتکننده میشنویم یا میبینیم ناراحت میشویم یا غضبناک میشویم و در درجه آخر ممکن است دستوری هم بدهیم. در مورد غضب خداوند منظور ناراحتی و اشک چشم و اینها نیست بلکه نتیجه غضب منظور است یعنی انتقام گیری.
معنای برآیندی را روی بقیه صفات خداوند هم میتوان پیاده کرد مثلا خداوند شاد شد که نتیجه این شادی الهی نعوذبالله خوشحالی درجسم نیست بلکه خداوند با شاد شدن احسان میکند.[7]
سوالات آخر درس
سوال 1: استاد ترجمه فارسی رحمان و رحیم چیست
پاسخ: جلسه آینده یادآوری کنید حداقل یک اشارهای به معنای این دو کلمه داشته باشیم.
سوال2: در رابطه با کفار دو بخش داریم: یک بخش داریم که در برزخ است و اگر کار خوبی هم داشته باشند ممکن است به آن دست پیدا کنند و بخش دیگر در قیامت است که مسلمان و کافر از هم جدا میشوند.
پاسخ: اگر خلود را قبول کنیم خلود برای طیف خاصی است. در برخی روایت آمده که بهشت 8 در دارد، یک در برای غیر مومنان است مانند کفار و عنود و ... یعنی اینگونه نیست که فقط در برزخ باشد و در آخرت رحمتی برای اینها نباشد.
سوال 3: مستضعفین عذاب نمیشود ولی اگر مستضعف گناهان دیگری انجام بدهد چگونه است؟
پاسخ: عذاب نشدن بخاطر اعتقاد است. فرض کنید مستضعفی قتلی انجام دهد یعنی گناهانی که عقل قبح آنها را درک میکند به خاطر این گناه مؤاخذه میشود. ما در اینگونه گناهان بلوغ را هم شرط نمیدانیم. مثلا بچهای که کاملا خوب وبد را میفهمد و دست به جنایت میزند مانند صدام که از بچگی شر بوده است.
سوال 4: اگر ثبوت را به معنای حالت بگیریم در مورد خداوند چگونه متصور است؟
پاسخ: در مورد خداوند بحث بومیسازیاش پیش میآید. ببینید بالاخره رحمان و رحیم آمده و باید در مورد خداوند یک تصوری داشته باشیم. من و شمایِ بشر محل دهها تغییر هستیم که در مورد خداوند این تغییرات فرض هم نمیشود. ما باید توجیه کنیم که توجیه علامه طباطبایی بهترین توجیه است.
سوال5: تاثری که در بشر است شاید بتوانیم بگوئیم خداوند این حالت را ندارد اما تاثری که بگوئیم خداوند گناهکاری را میبخشد.
پاسخ: ببینید دعوا سر کلمه نیست. شما الان میخواهید این کلمه را حفظ کنید منتهی دستی هم در کلمه ببرید. اولا کلمه را حفظ نکنید چون کلمه قابل دستکاری نیست و تاثر یعنی تاثر یعنی پذیرش اثر. مثلا شما یک مداحی خوبی میکنید و بنده متاثر میشوم. شما نمیتوانید بگوئید تاثر در خداوند هم تاثر است ولی اینگونه یا فلانگونه است.حواستان باشد که به معنای این نباشد که خداوند این را نداشت و یکدفعه فقیری را دید و منقلب شد.
سوال 5: استاد منشا این برآیندی که فرمودید چیست؟ سبب و علت میخواهد.
پاسخ: حکمت خدا اقتضا میکند که این کار را انجام دهد البته این هم زمانی است که بگوئیم فیض خداوند علت میخواهد درحالیکه فیض خداوند علت نمیخواهد.