1401/10/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره حمد - اسمِ بسم الله
نظر نهایی
مقدمه
در ابتدا به خود قرآن مراجعه میکنیم و استعمالات کلمه اسم را بررسی میکنیم. در قرآن کلمه اسم یا اسماء زیاد استعمال شده است که بیان میشود:
1. اسم به معنای لغوی: گاهی اسم آمده و منظور همان اسمِ در فارسی است مثل اسم فلانی چیست؟ شیخ انصاری یا اسم این کتاب چیست؟ جواهر الکلام. اسم از جنس لفظ بوده و غیر مسمی است و اضافه اسم به مسمی از جنس اضافه لامیّه است. وقتی میگوئیم اسم فلانٍ یا ما اسمک، این اضافه اسم به کاف از جنس اضافه لامیّه است. اتفاقا اسم در قرآن به این معنا متعدد آمده است ﴿فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ﴾[1] ، ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ﴾[2] اینها همگی هنگام ذبح حیوان نام خداوند را بردن است.
2. اسم به معنای غیر لغوی: بعضی وقتها در قرآن اسم به معنای همین معنای مذکور نیامده است و مراد اسم نیست مثلا ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾[3] یا ﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ﴾[4] یا ﴿تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾[5] .
3. اسم به معنای اشیاء و پدیدهها: استعمال دیگر گویا به پدیدهها و افراد گفته میشود. در آیه 31 بقره خداوند میفرماید: وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[6] اگر هُم به اسماء برگردد نمیتوانیم بگوئیم اسم شجر، ماء و جبل و این چیزها باشد. در ادامه آیه میفرماید: أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ با توجه به این آیه گویا کلمه اسم به اشخاص و پدیدهها اطلاق شده است. در آیه سوره حشر خداوند میفرماید: ﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى﴾[7] خب اینجا اسماء با خالق و بارئ و مصور چه تناسبی دارد؟ خداوند اسمهای نیکوئی دارد.
سوال یکی از حضار: در کافی کتاب التوحید باب نوادر آمده که ذیل آیه ﴿وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا﴾[8] روایتی از امام صادقعلیهالسلام آمده که عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِلّهِ اَلْأَسْماءُ اَلْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها قَالَ نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى اَلَّتِي لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا.[9]
پاسخ: بنده عرض کردم که باید به تفاسیر روایی رجوع کنیم شاید ائمه فرموده باشند که اسماء الحسنی ما هستیم. با این روایت فوق معلوم که است که اسماء همان اشخاص است ولی منحصر در اشخاص نمیکنیم و اشخاص و پدیدهها را میآوریم.
نظر نهایی
گاهی وقتها انسان بسم الله را به قصد تبرک و تیّمن میگوید یا بسم الله میگوید چون میخواهد گوسفند قربانی کند یا شتر نحر کند. خب این اسم به چه معنایی است؟ شکی نداریم که این استعمال اسم همان استعمال عرفی لغوی است مانند استعمال اسم در سوال از اسم کتاب یا سوال از نام فردی. در اینصورت اسم غیر مسمی است و اضافه هم لامیّه بوده و از سنخ لفظ است. حالا اگر در بسم الله سورهها خداوند از طرف ما میفرماید منظور یاد دادن به ما است که در هرکاری نام خدا را ببریم و این استمعال اشکالی ندارد حتی اگر بسمله قرآنی را هم همین معنا در نظر بگیریم.
اما اگر گفتیم فقط برای تبرک نیست که ما هم مخالفت کردیم زیرا بسم الله قول خداوند است و باء هم سببیه است و گفتیم که یا به فعل بعد متعلق است مانند ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[10] ، ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ﴾[11] و یا به افعال عموم متعلق است. اگر ما باء را سببیه بگیریم دیگر نمیتوانیم بگوئیم که مراد از اسم لفظ است.
نظر نهایی: اینجا چیزی که به نظر میآید اسم را به معنای تجلی و ظهور خداوند باید بگیریم. مگر خداوند تجلی ندارد؟ علت ندارد؟ ظهور ندارد؟ خداوند همگی اینها را دارد و اسم ظهور، تجلی وسببیت خداوند است. پس بسم الله الرحمن الرحیم یعنی به تجلی و ظهور خداوند رحمان رحیم یا به عبارت دیگر یکبار به ذات بدون تجلی خداوند نگاه میشود که مثلا الله میشود و یکبار به تجلی خداوند نگاه میشود که اسمُ الله میشود.
به چه مناسبتی اسم میگویند؟ اسم علامت است که دال بر یک مدلول است. شما اگر بخواهید از یک چیزی یاد کنید یا خود آن شیء را حاضر میکنید یا اسم آنرا میآورید مثلا میگوئید رفتم بازار این را خریدم و نشان میدهید چه چیزی را خریدید و یا اینکه میگوئید رفتم بازار و خودکار خریدم. از علم به اسم علم به مسمی حاصل میشود و ما از تجلی خداوند به خداوند میرسیم لذا بسم الله الرحمن الرحیم میشود بسم الله اسمُ الله الرحمن الرحیم.
اگر دقت کنید چیزی که به بنده جرأت میدهد تا این نظر را بیان کنم فرمایش امام رضاعلیهالسلام است. امام فرمودند اسم صفة للموصوف و اصرار داشتند که بفرمایند اسم خود مسمی نیست و همچنین صفت عین موصوف نیست.
اگر این توجه را داشته باشید اولا اسم غیر مسمی میشود یعنی اسم غیر الله میشود و اضافه اسمُ الله هم باز مثل قبل اضافه لامیّه است.
معنای بسم الله الرحمن الرحیم در نظر نهایی به ظهور و تجلی خداوند رحمان رحیم میشود.
اگر دقت کنید بنده اسم را معنای اسم مصدری میکنم. البته اینجا ممکم بگوئیم مراد خود ذات خداوند است منتها در مرحله تجلی، ظهور و اسمیّت است.
بنده در مقاله با امام خمینی در تفسیر بسم الله نوشتهام که اگر انگیزه ذکر این ترکیب (بسم الله) را تبرک یا غیر تبرک فرض کردیم و باء را هم سببیت گرفتیم چه با فرض نظام علی معلولی و چه با فرض نظام تجلی و ظهور، میتوان گفتم اسم همان تجلی، ظهور و سببیت حق تعالی است. از آنجا که بشر بلکه هر موجود مدرکی از سببیت و تجلی حق است و میتواند به حق برسد بر این تجلی اطلاق شده است چرا که اسم نشانه است و نشانه چیزی است که از علم به آن میتوان علم پیدا کرد. این گفته علاوه بر اینکه با ظاهر بسم الله فرق دارد، ببینید ظاهر اسم الله یعنی غیر الله، اضافه اضافه لامیّه است و دو چیز است منتها دو چیزی که از هم جدا نیستند. باید حواسمان باشد که اسم را از الله جدا نکنیم و همچنین نباید اسم را با الله یکی کنیم. در عین اینکه بین این دو ارتباط برقرار میکنیم باید مغایرت دیده شود و همچنین دامنگیر عینیت نشویم چون اگر عینیت بیاید با کلام امام صادقعلیهالسلام منافات دارد.نآآآ
با توجه به روایات بنده احساس میکنم که ائمه بر غیریت اسم با مسمی تاکید دارند. پس معلوم است که در دوران ائمه بحث عینیت مطرح بوده و حضرات معصومینعلیهمالسلام در صدد مبارزه بودند.
اگر این نظر را داشته باشیم در فسبح بسم ربک العظیم به معنای کاربست دوم است یعنی یکدفعه انسان خود خدا را تسبیح میکند و یکدفعه تسبیح را به تجلی و ظهور الهی مرتبط میکند. جاهایی که میگوید فسبح باسم ربک العظیم به این معنا است یا در تبارک اسم ربک ذی الجلال و الاکرام هم همین معنای تجلی و ظهور است.
سوالات
سوال 1: ما که تجلی و ظهور گرفتیم و اضافه هم لامیّه شد، میتوان گفت در این معنا اضافه، اضافه اشراقیّه است؟
پاسخ: اشکال ندارد اشراقّیه باشد چون خلق است اضافه هم اشراقیّه باشد.
سوال 2: تجلی و ظهور بالاتر است یا علت و معلول بالاتر است؟
پاسخ: قرار شد که ما اینها را قسیم همدیگر نگیریم. مگر تجلی و ظهور با علیت منافات دارد یا اینکه علیت نمیتواند در قالب تجلی باشد. بلی اگر گفتیم علت و معلول یعنی جدایی معلول از علت مثل بنّای ساختمان که علت ساخته شدن ساختمان بوده و الان هم نیست؛ اما کسی که میخواهد جواب بدهد میگوید معلول در هر آن وابسته به علت است چه حدوثاً و چه بقاءً. اصلا مساله جدایی نیست.
بنده دنبال این هستم که اسم را به خود ظهور بگیریم، به تجلی بگیریم نه به مُظهِر. میگوئیم اسمُ الله تجلی خداوند است یعنی ظهور خداوند است. اگر اسمُ الله را خود خداوند بگیریم منتهی به وصف تجلی این هم صحیح است یا همچنین خود خداوند به وصف ظهور. البته این معنا در اضافه الله معونه دارد که باید کار شود.
تفسیر کلمه الله
بنده یادم است برای اولین بار در حاشیه ملاعبدالله در مورد الله خواندم. بعدها هم بخاطر سلسبیل مفصل این کلمه را دنبال کردیم و بعدها در مقاله با امام خمینی در تفسیر بسم الله روی کلمه الله کار کردم.
چیزی که مشهور است میگویند (اَللهُ عَلَمُ لِلذّاتِ المُستَجمِع لِجَمیعِ صِفاتِ الجَلالِ وَ الجَمالِ) الله علم دال بر ذات است، ذاتی که مستجمع همه صفات جلال[12] و جمال است. اگر الله این باشد کسی که هزارتا اسم جوشن کبیر را بگوید و نفری دیگر فقط یا الله بگوید همین یا الله برابر با تمامی هزار تا صفات است.
اگر کسی در کل نصوص دینی یک گشتی بزند به سه اطلاق درمورد الله برمیخورد:
1. اطلاق به همین معنای ذاتی که جامع همه کمالات است و منزه از هر نقصی است.
2. ذات متجلی و ظاهر به تجلی جامع، تجلی اول مطلق و بی تعین
3. اطلاق بر ذات متجلی به تجلیات ثانوی که در بعضی تعابیر فیض مقدس میگویند.
سوالات آخر جلسه
سوال 1: استاد فرمودید گاهی اوقات میخواهیم ذات را تسبیح کنیم و گاهی تجلیات را، مگر ذات قابلیت تسبیح دارد؟
پاسخ: هفته آینده انشاالله بیان میکنیم.
سوال 2: استاد فرمودید اسم غیر الله، بعد فرمودید تجلی گرفتیم که مظاهر میشود، آیا میتوانیم به مظهر اسم بگوئیم؟
پاسخ: بله حتما میتوانیم بگوئیم اصلا اطلاق له الاسماء الحسنی بر مظهر است ولی اینکه در بسم الله مراد است یا نه، نه اینگونه نیست. اینجا دو بحث است:
• یکی بحث بسم الله است که اسم اضافه به الله شده است.
• یکی هم خود اسم به تنهایی است مانند له الاسماء الحسنی که اینجا اطلاق مظهر است.
سوال 3: استاد ائمه برخی صفات را به خودشان نسبت دادهاند مانند نحن الخالق، این هم از باب تجلی است؟
پاسخ: این خالق با خالق بودن خداوند فرق دارد. خالق بودن ائمه بالغیر است ولی خداوند خالقیت خداوند بالذات است.
سوال 4: آیه ﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا﴾ [13] با مظاهر سازگاری دارد؟
پاسخ: خداوند اسمائی دارد و خداوند را با همان نشانهها بخوانید. این میتواند توسل باشد، راه معرفت باشد، دستور باشد و خیلی چیزهای دیگر میتواند در فدعوه بها باشد.