درس تفسیر ابوالقاسم علیدوست

1401/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره حمد – باء بسم الله

 

مقدمه

در تفسیر سوره حمد بعد از بیان پیام سوره وارد تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم شدیم. جلسه گذشته دو مطلب در مورد باء بیان شد که یکی تعیین نوع باء بود و دوم متعلقٌ به باء بود. بیان شد که یک دفعه بسم الله غیر خدا است مانند گفتم بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای درس که این باء برای تبرک، برای استعانت می‌باشد ولی بعضی اوقات بسم الله الرحمن الرحیم قول خداوند است مانند بسم الله در قرآن یا بسم الله در نماز که این باء برای استعانت نیست. [1]

تفسیر باء بسمله

در مورد باء بسم الله قرآن خیلی حرف‌ها گفته شده است. یک مطلب غریب هم هست اینکه باء را سببیه در نظر بگیریم که متعلق به فعل مناسبی در خود سوره است. مثلا در سوره حمد می‌گوئیم بسم الله الرحمن الرحیم (بنام خداوند .........[2] ) اگر باء را سببیه بگیریم باید بگوئیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین (در آهنگ خواندن یعنی لحن بیان باید سببیت و متعلق آشکار شود) یا بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد (گویا شخص قل هو الله احد را به سبب نام خداوند می‌گوید) در این دو مثال باء سببیت است و متعلق به عامل مناسبی در خود سوره است. برخی در بخشی از صحبت‌هایشان در تفسیر سوره حمد باء را سببیت می‌گیرند و البته روی این گفته خودشان نمی‌ایستند و از لابلای صحبت‌هایشان باء مصاحبت هم بیرون می‌آید. [3] این نوع بیان کردن آیات حداقل‌اش این است که مثبِت می‌خواهد؛ وقتی مثبِت نباشد اینگونه می‌شود که فرزند امام خمینی (آقا مصطفی خمینی) در تفسیر قرآن خویش می‌گوید: إن هذه الکلمة سیقت للتبرک ایشان می‌گوید این حرف‌ها چیست که باء را سببیت بگیریم و بگوئیم بسم الله الرحمن الرحیم یس یا بسم الله الرحن الرحیم قل هو الله احد. ایشان تبرک از خداوند را مشکل نمی‌دانند. هفته گذشته بیان شد که اگر تبرک از خداوند باشد چگونه است؟ اگر بنده بگوید اتبرک به اسم خداوند خوب است ولی خداوند بفرماید اتبرک بسم الله چه معنایی می‌دهد؟

نویسنده‌ای فاضل می‌گوید اصلا چه کسی گفته که به اتبرک متعلق است؟ اصلا بسم الله الرحمن الرحیم شعار[4] است، هم وقتی خداوند می‌فرماید شعار است و هم وقت که بنده می‌گوید. مثلا نویسنده اول کتاب خود را با بسم الله شروع می‌کند و لذا نویسنده فاضل می‌گوید بسم الله الرحمن الرحیم متعلق به چیزی نیست. ایشان کل بسم الله را برای تبرک می‌گیرد که خداوند وقتی می‌خواهد یاد بدهد می‌گوید و وقتی ما می‌گوئیم برای این است که یاد گرفته‌ایم. اگر دقت شود دیگر شبهه هفته گذشته پیش نمی‌آید که خداوند نمی‌تواند استعین بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و همچنین درست نیست که اتبرک بسم الله الرحمن الرحیم بگوید. کسانی مانند مرحوم امام خمینی می‌گوید باء بسم الله در هر سوره‌ای معتلق به عامل مناسب خودش است و یک ثمره فقهی هم در نظر می‌گیرد.

ثمره فقهی بسم الله الرحمن الرحیم در بیان امام خمینی

نمازگزار وقتی می‌خواهد سوره‌ای را انتخاب کند باید قبل از بسم الله الرحمن الرحیم سوره را انتخاب کند. ما در هر دو رکعت اول نماز دو سوره قرائت می‌کنیم؛ سوره اول که مشخصا حمد است، بعضی‌ها می‌گویند اجمالا رکعت اول و دوم همه نمازها که با حمد شروع می‌شود تعیین بسمله را نمی‌خواهد، مثلا بسم الله الرحمن الرحیم را می‌گوید یک دفعه یادش می‌آید که باید حمد را بگوید؛ در اینگونه موارد می‌گویند همان تعیین اجمالی کافی است. مشکل در سوره دوم رکعتین است مخصوصا برای کسانی که سوره‌های مختلف را قرائت می‌کنند مثلا یک بار سوره ناس، یک بار سوره اخلاص، یا در شب جمعه و روز جمعه سوره مستحبی همان روز را می‌خواند یا در عید فطر سوره اعلی را می‌خواند. در رساله‌ها آمده است که نمازگزار می‌تواند لاعلی التعیین بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید وبعد یک لحظه فکر کند که کدام سوره را بخوانم و یک سوره را می‌خواند. خیلی از فقها این عمل را صحیح نمی‌دانند و اگر کسی عمدا این کار را بکند نمازش باطل است.

در رساله‌ها آمده که تعیین سوره قبل از گفتن بسم الله لازم است و اگر بسم الله را بدون تعیین سوره گفت دوباره بسم الله را بگوید. مرحوم امام خمینی در ثمره فقهی بسم الله می‌گوید نمازگزار باید قبل از گفتن بسم الله سوره را تعیین کند. مثلا اگر می‌خواهد سوره اخلاص را بخواند ابتدا سوره اخلاص را مشخص کند سپس بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید. با این ثمره بسم الله در هر سوره فرق می‌کند. مرحوم شیخ انصاری در کتاب الصلاة آورده است که نمازگزار باید سوره را تعیین کند اما تعین ایشان از باب دیگری است.[5]

نظر نهایی

مقدمه

باء بسم الله چه بائی است و متعلق به چیست؟ اگر بخواهیم در قرآن باء بسم الله را مشخص کنیم باید ببینیم رابطه خداوند با مخلوقات (بندگان) چه رابطه‌ای است؟ یعنی ما باید در ابتدا یک خدایی را قبول کنیم، سپس یک خلقی را قبول کنیم (کسانی مانند سوفسطائیان که عالَم را خیال می‌دانند از بحث خارج هستند و لذا دکارت می‌گوید من شک می‌کنم پس هستم و معرفت فلسفی خودش را از همین‌جا شروع کرد) پس اگر ما خدا را بپذیریم و خلق را هم بپذیریم از اینجا بحث همه‌خدائی شروع می‌شود یعنی خداوند مظاهر وجود است. یک بحثی است که ما می‌توانیم علت و معلول بگوئیم یا نگوئیم. خیلی از مخالفین فلسفه یکی از اشکالاتی که بر فلسفه می‌گیرند همین است که می‌گویند شما می‌گوئید خدا علت العلل است و عالَم معلول است و می‌خواهید یک نوع جدایی بین خدا و مخلوقات بیاندازید و این جدایی کفر و شرک است. امام خمینی هم می‌فرماید نباید علت و معلول گفت و به گمانم بنده ندیده‌ام که ائمه تعبیر به علت داشته باشند.

بنده روایتی آورده‌ام که امام صادق‌علیه السلام می‌فرمایند: لِأَنَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ عِلَّةُ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَيْسَ شَيْءٌ بِعِلَّةٍ لَهُ.[6]

حتی بعضی‌ها می‌گویند تعبیر سبب و سببیت هم نگوئید که اگر بنا است سبب وسببیت نگوئیم پس باء سببیت را هم نباید بگوئیم. پیشنهادی که بعضی‌ها می‌گویند این است که از تعبیر قرآن استفاده کنیم یعنی تعبیر خالق، خلق، تعبیر تجلی ﴿تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا﴾ که عالم مجلی بشود یا مظهر شود. اگر این تعابیر استفاده شود کسی هم ایراد نمی‌گیرد.

تعبیر آیت الله (نشانه خدا) که شاید نزدیک 300 بار استفاده شده است مانند آمدن روز، رفتن شب و آمدن شب، ماه، ستارگان، خلق ازواج، آمدن بهار و غیره تعبیر به نشانه خدا کرده است.

دلیل مخالفت این است که می‌گویند علت از معلول و معلول از علت جداست ولی آیا خدا از خلق خویش جدا است که جدا نیست. در جواب می‌گوئیم چه کسی گفته که علت از معلول جدا است، در معنای علت خوابیده که نخوابیده پس چه اشکالی دارد که از تعبیر علت و معلول استفاده شود.

همین تعابیری که ائمه دارند: یَا مَنْ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ مِنَ[7] الْعَدَمِ (ای آفریننده ی هرچیز از نیستی)[8] خداوند از نطفه، علقه خلق می‌کند.

چه اشکالی دارد که همین تعابیر را استفاده کنیم. اگر کسی سبب مسبب بگوید، بگوید تجلی هیچ اشکالی ندارد. آقاشیخ محمدتقی عاملی می‌گوید: من همه این‌ها را می‌گویم ولی معتقد هستم به آنچه که واقع است و رسول صادق مصدِّق مصدَّق.

نظر نهایی استاد باقی ماند.


[1] برخی از مفسرین باء بسم الله را استعانت گرفته‌اند. این بحث باء بسم الله در سلسبیل هم آمده و برای سابقه چند دهه بحث و گفتگو را دارد.
[2] ترجمه دقیق در ترجمه آیات بیان خواهد شد.
[3] اوائل انقلاب مرحوم امام خمینی در صداو سیما تفسیر سوره حمد را برگزار می‌کردند و چند جلسه‌ای هم برگزار شد. منتهی از مشهد و شهرهای دیگر با حضرت امام تماس‌هایی گرفته شد و درس تفسیر ایشان تعطیل شد. حاصل جلسات تفسیری در تلویزیون یک کتابچه به نام تفسیر سوره حمد شد. مقاله‌ای که گاها به آن ارجاع می‌دهیم ناظر به همین صحبت‌های حضرت امام در تفسیر سوره حمد است. عنوان مقاله با امام در تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم.
[4] تعبیر شعار از استاد علیدوست می‌باشد.
[5] انشاالله آیات الاحکام را به صورت ویژه بررسی خواهیم کرد. ما یک دوستی داریم که رشته تخصصی ایشان مخابرات است. ایشان می‌گفت که بنده بسم الله های قرآن را به رایانه می‌دهم و سیستم به هر بسم اللهی یک جور عکس‌العمل نشان می‌دهد، البته چون بنده تخصص خاصی نداشتم جوابی هم ندادم ولی نفهمیدم که این عکس‌العمل‌های متفاوتِ سیستم بخاطر خود سیستم است یا بخاطر فیزیک بدنی شخص است.
[6] توحید المفضل، جلد۱، صفحه۱۷۹.
[7] مِن در اینجا معنای بعد می‌دهد یعنی خلق الأشیاء بعد العدم.
[8] دعای جوشن کبیر فراز 81.