99/09/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تعارض ادله و نفی ثالث / کلام محقق خوئی ره/
متعارضین و نفی ثالث
پرسش: به نظر میرسد جهت داوری میان مرحوم آخوند و نائینی میبایست به معنای تعارض توجه کرد؛ آیا باید متعارضین را کالعدم حساب نمود تا در نتیجه نفی ثالث امکان نداشته باشد و نظر مرحوم خوئی ثابت شود یا این گونه نیست؟
پاسخ: در مرحله تحقیق مسأله به بیان این نکته خواهیم پرداخت و هدف ما از مطرح کردن این پرسش در اینجا این بود که روی آن فکر شود که در این صورت، حل مسأله راحت تر میشود.
بحث در مسأله ای مهمی بود که کارکرد های زیادی دارد و باعث شده تا فحول این گونه مقابل یکدیگر قرار بگیرند، بله مقابله مرحوم آخوند و نائینی خیلی اثر ندارد اما وقتی دیدگاه مرحوم خوئی میآید که نفی ثالث را قبول نمیکند، مسأله اهمیت پیدا میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز متعرض کلمات محقق خوئی شدیم؛ ایشان ابتدا به نقد دیگران پرداخته و سپس به بیان نظر خود میپردازد. ایشان دو نقد بر کلام آخوند بیان نمود که یکی از آن ها از مرحوم نائینی و دیگری نقد خودشان بود.
اما نقد نائینی: ایشان نقد خود بر آخوند را با سه قضیه سامان میدهد. اول: دلالت التزامی در اصل تحقق و حدوث تابع دلالت مطابقی است. دوم: لازم در مقام اثبات، تابع ملزوم است و اگر چیزی ملزوم را ثابت کند، لازم را نیز ثابت مینماید مانند اثبات طلوع خورشید که لازمه آن روز بودن است. سوم: دلالت التزامی در حجیت و بقا تابع دلالت مطابقی نیست لذا ممکن است دلالت مطابقی زخمی شود اما دلالت التزامی به حال خود باقی باشد.
آقای خوئی به استاد خود محقق نائینی اشکال کرده و میفرماید: دلالت التزامی در هر سه مورد تابع دلالت مطابقی است و برای اثبات این مطلب چهار نقض[البته میفرماید موارد نقض بیش از این مقدار است] و یک جواب حلی بیان میکند.[توجه شود که ایشان برای نظریه خود دلیلی اقامه نمیکند و همین جواب حلی به مرحوم نائینی، دلیل ایشان است]
نقض اول: اگر بینه ای گفت بر روی این لباس بول واقع شده است، مدلول التزامی این مطلب، نجس شدن لباس است و بعد آثار شرعی دیگر مانند عدم جواز نماز خواندن با آن لباس و... بر آن مترتب میگردد. حال اگر متوجه شدیم که بینه دروغ گفته است [یا اشتباه کرده است] و از یک جهت احتمال میدهیم نجاست دیگری مانند خون با لباس ملاقات کرده است در اینجا میتوان گفت: با علم به کذب بینه، مدلول مطابقی آن یعنی اصابت بول به لباس ساقط میشود ولی یقین به طهارت آن نداریم؛ آیا در اینجا میتوان گفت مدلول التزامی یعنی نجاست لباس باقی است [نه نجاست لباس به بول یا به خون] آیا احدی از فقها این مطلب را میپذیرد؟
نقض دوم: اگر خانه ای در اختیار زید باشد و عمرو و بکر هر دو ادعا کنند که خانه برای خودشان است و هر دو نیز بینه اقامه کنند در اینجا بینه بکر و عمرو به خاطر تعارض ساقط میشوند اما مدلول التزامی آن ها [اینکه خانه برای زید نیست و مجهول المالک است و ید هم اعتباری ندارد چون بینه بر خلاف آن است] چطور؟ آیا کسی به این مطلب ملتزم میشود؟
نقض سوم: اگر خانه در اختیار زید باشد و یک شاهد بگوید برای عمرو است و شاهد دیگر بگوید برای بکر است؛ خب در اینجا با قول یک شاهد چیزی ثابت نمیشود اما طبق نظر مرحوم نائینی، مدلول التزامی آن ها باید ثابت شود و خانه برای زید نباشد؟ اینجا هم حتماً آقای خوئی میگوید هیچ فقیهی به این مطلب ملتزم نمیشود.
نقض چهارم: اگر خانه در اختیار زید باشد و بینه بگوید خانه برای عمرو است اما خود عمرو بگوید خانه برای من نیست در اینجا تعارض بین بینه و اقرار پیش میآید و آقایان اقرار را مقدم بر بینه میشمارند [حتی اقرار بر ید هم مقدم است و اگر خانه در دست عمرو باشد ولی اوبگوید خانه من نیست دیگر ید او اعتباری ندارد] حال سوال این است که آیا میتوان گفت فقط مدلول مطابقی بینه به خاطر تعارض با اقرار ساقط میشود اما مدلول التزامی آن باقی میماند و خانه برای زید نیست؟ آقای خوئی میگوید هیچ فقیه و متفقهی[فقیه نما] به این مطلب قائل نمیشود.
ظاهراً دست آقای خوئی هم برای ادعای بلا خلاف و بلا اشکال بودن باز است و هم برای اینکه بگوید کسی به آن ملتزم نمیشود. اولاً فقیه نما هیچ حدی ندارد و ممکن است حتی بگوید فرزند خوانده نیز ارث میبرد؛ ثانیاً آیا این نقوض در کتب فقها آمده است؟ ظاهراً ایشان این نقوض را از مذاق فقها استفاده میکند. اما پاسخ حلی ایشان در جلسه آینده.