1400/01/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: دوران امر بین تخصیص و تخصص/ اصل عدم تخصیص و تقیید/ تقدم تخصص بر تخصیص/
گفتگو با محقق نائینی در ارتباط با شهرت
یکی از آقایان کتابی را معرفی کردند با نام «أسباب اختلاف الحدیث» که در این کتاب راجع به تعارض بطون و اشارات قرآن مطالبی بیان شده است، نوشته اند آیا از این کتاب خبر دارید یا خیر؟ اگر یادتان باشد ما این کتاب را در بحث مناشیء اختلاف حدیث معرفی کردیم و حتی مطالبی را نیز از آن نقل نمودیم لکن آنچه در این کتاب محترم و قابل استفاده وجود دارد با آنچه مورد نظر ما امی باشد، رابطه عام و خاص من وجه دارد لذا این کتاب میتواند از منابعی باشد که برای مقاله یا پایان نامه در این موضوع از آن استفاده شود.
نکته دیگر اینکه این جلسه آخرین جلسه ما قبل از رمضان است و با این جلسه، بحث تعادل و ترجیح یا مدیریت تعارض ادله تمام میشود یا به تعبیری خارج اصول ما بعد از 26 سال پایان پیدا میکند؛ لکن در برخی از دوره ها و کتاب ها به عنوان خاتمه اصول، بحث اجتهاد و تقلید را مطرح کرده اند مانند آخوند خراسانی و برخلاف شیخ اعظم؛ بعضی از آقایان نیز در آغاز فقه این بحث را میآورند مانند صاحب عروه لکن در واقع دو نگاه است، وقتی در اصول مطرح میشود، نگاه اصولی به آن میشود و وقتی در فقه مطرح میشود نگاه فقهی به آن میگردد. قصد داریم بعد از ماه رمضان، مقداری به این بحث بپردازیم لکن نه به طور مفصل بلکه در حدی که نظر آخوند همراه با تحقیق مسأله بیان شود.
عنوان بحث امروز ما «ملاحظاتی در اطراف اندیشه محقق نائینی در مجال حاضر» است؛ اولین ملاحظه: ایشان فرمود قسم اول از شهرت، شهرت روایی است و آن را مرجح در وقت تعارض دانست و اضافه کرد که مراد امام ع در مقبوله عمر بن حنظله، همین قسم از شهرت است. برخی مانند مرحوم امام اشکال گرفته اند که شهرت روایی [ یعنی شهرت بین محدثین که در مقابل شهرت عملی و فتوایی است] مرجح نیست بلکه شک برانگیز است چون هر عاقلی با خود حساب میکند که این روایت با وجود شهرت در نقل چرا مورد فتوای فقها واقع نشده است؟
خود ما هم زمانی به این مطلب معتقد بودیم اما این اواخر به این نکته فکر میکردیم که آیا محقق نائینی به این اشکال التفات نداشت؟ مخصوصاً ایشان در چند سطر بعد میفرماید: شهرت عملی اگر بر خلاف شهرت روایی بود موجب زمین خوردن روایت [روایتی که شهرت روایی دارد] میگردد. یعنی اشکالی که امام مطرح میکند دقیقاً در کلمات نائینی آمده است لذا به فکر توجیه منطقی افتادیم. به نظر میرسد که ایشان در صدد بیان این مطلب است که شهرت روایی اگر فقها به هر دلیلی نسبت به آن بشرط لا نباشند و هیچ موضع سلبی نگرفته باشند، مرجح است نه جایی که موضع سلبی گرفته باشند زیرا این موضع گیری فقها مُریب است. البته این نکته، شبهه را صد در صد از ایشان رفع نمیکند ولی دیگر نمیتوان به همان راحتی کلام ایشان را رد نمود.
ملاحظه دوم: مرحوم نائینی در بحث شهرت، مدرسه ای و صناعت محور برخورد کرده است مثلاً فلان شهرت مرجح است و فلان شهرت جابر یا موهن است و... باید دانست که در بحث مرجحات، جبر، وهن و کسر [ظهور شکنی] معیار، اطمینان و وثوق است؛ اگر اینگونه باشد گاهی شهرت در روایت اصلاً مرجح نیست حتی اگر فقها بشرط لا نباشند چون مقابل آن مثلاً یک ترجیحاتی وجود دارد یا وثوق و قرار نمیآورد، یا مثلاً برای شهرت در فتوا هیچ سهمی قائل نشد اما ممکن است اطمینان بیاورد، پس این ها دربستی نیست و باید کسر و انکسار شود بله در مقبوله عمر بن حنظله مرجحاتی با ترتیب مشخص آمده است ولی معیار این است که «لا ریب فیه» درست شود؛ پس بین رفتار مدرسه ای و بین رفتار عرف محور تفاوت وجود دارد و باید در تعارض ادله، وثوق و اطمینان را معیار قرار داد و مقبوله عمر بن حنظله بیش از این اقتضا نمیکند.
آخرین نکته: نائینی در تفریق بین شهرت و اجماع فرمود: اگر کسی بگوید شما اجماع را بالا میگیرید و میگویید کاشف از دلیل قطعی است ولی وقتی به شهرت میرسید، آن را حساب نمیکنید؛ ایشان پاسخ داد که میان آن دو فرق زیادی است زیرا شهرت کاشف از چیزی نیست ولی اجماع کاشف از دلیل معتبر الدلالۀ و السند است.
باید دانست که این تفریق، علی الاطلاق به این صورت که از آن یک قضیه موجبه کلیه و یک سلبیه کلیه بدست آید [کل اجماعٍ یکشف عن دلیل معتبر عند الکل و الشهرۀ لا یکشف عن شیء] قابل پذیرش نیست و ممکن است در دو طرف مناقشه شود مثلاً گاهی اوقات شهرت، انسان را به قرار و اطمینان یا خیر الطرق المیسره میرساند و از آن طرف گاهی اجماع، کاشف نیست مانند مبنای کسانی که میگویند اجماع مدرکی یا محتمل المدرکیۀ حجت نیست.
پس اجمالاً اینکه شهرت سه قسم باشد و هر کدام احکام فی الجمله ای داشته باشند صحیح است اما احکام صد در صدی آنگونه که محقق نائینی فرمود، بر طبق روش اجتهاد قناعت محور پذیرفتنی نیست.