درس خارج اصول ابوالقاسم علیدوست

1402/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مشتق

 

[درس اخلاق]

الیوم یئس الذین کفروا من دینکم ...

به اقتضای این آیات امامت از اصول است.

ما چهار وظیفه در قبال امامت داریم : معرفت، اعتقاد و اعتماد و اعتدال، تبلیغ مثبتات و دفاع.

مخالفان امامت : متعصبان عامه، ناسیونالیزم ایرانی، دشمنان انقلاب ایران و نابخردانی در دوران معاصر. (توضیح)

[اصول]

5- 8- اقوال در مسئله و اسناد آن‌ها

5- 8- 2- اسناد اقوال

5- 8- 2- 4- تحلیل و نقد اسناد قول اعمی:

بحث قاعده ی جب قرار شد که سند نداشته باشد؛ ولی مشهور است. هرچند سند ندارد، مشهور است؛ یعنی به شدت ضعف سند دارد از نظر مبنای امامیه، ولی به شدت مشهور است. قرار شد در این روایات چند موضع داشته باشیم حداقل؟ سه موضع. البته با آنی که در کتاب قراردادها من آوردم، چهار موضع. حالا نگویید چرا آن را نقل نکردی؛ آن گفتم خودتان مراجعه کنید. بالأخره مبنای مشهور همین سه تا است. می‌دانید که بعضی‌ها قائل به جبر هستند (جبران)؛ بعضی‌ها مخالف‌اند؛ بعضی‌ها می‌گویند اگر مشهور به آن روایت استناد کنند، سند جبران می‌شود؛ اگر به آن روایت استناد نکنند، صرف موافقت فتوای مشهور با مفاد خبر ضعیف، روایت را اصلاح نمی‌کند. این در این مورد. خوشبختانه در مورد روایت جب ما هم شهرت داریم، هم استناد علما را به این روایت داریم؛ به همین خاطر کسانی که قاعدۀ جب را مطرح می‌کنند، می‌گویند به خاطر‌ فرمایش پیامبر؛ استناد می‌کنند. لذا به نظر ما آقایان در این‌جا ... . چون ما مبنای جب را قبول داریم. اگر با استناد باشد دیگر راحت قبول می‌کنیم. از این جهت من به شما بگویم: قاعدۀ جب، روایتش قابل استناد است. از همین جهت قاعدۀ جب زنده می‌شود.

ولی من چه به شما بگویم؟ مگر قاعدۀ جب روایت می‌خواهد؟ وقتی آیاتی در قرآن داریم (انفال، آیۀ 38، سورۀ بقره، آیۀ 275، سورۀ نساء، آیۀ 22 و 23، مائده، آیۀ 95) اصلًا نیاز نداریم به جبر ضعف سند. ما خدمت بعضی اساتید بودیم، به مناسبت قاعدۀ جب مطرح شد، همین قاعدۀ جب روایتش ضعیف‌السند است. آقای خویی و این‌ها هم که می‌دانید، اصلًا به جبر قائل نیستند. می‌گویند شهرت، نه روایت را ضعفش را برطرف می‌کند، نه ضعف سندش را برطرف می‌کند؛ ولی خب ما در جای خودش جب را فی‌الجمله (نه مثل صاحب جواهر به طور کلی) پذیرفته‌ایم و معتقدیم قاعدۀ جب، روایتش قابل دفاع است؛ چنان‌که نیاز به روایت هم ندارد قاعدۀ جب. این را تا این‌جا داشته باشید.

یک نکته‌ای بگویم تا شما را حساس کنم. معمولًا در کلمات هست که اگر روایتی ضعیف‌السند مورد عمل مشهور قرار بگیرد، عمل مشهور جابر ضعف سند است. از این مطلب شما چه می‌فهمید؟ از این عبارت می‌فهمید جابر ضعف سند است، یعنی سند را درست می‌کند که این سند اگر در روایت دیگری هم باشد، آن هم درست می‌شود؛ ولو آن‌جا مشهور نباشد. ممکن است یک سند ضعیف، بیست روایت نقل کند؛ اگر یک جا عمل مشهور به این سند و روایت این خورد، آیا جاهای دیگر هم سند اصلاح می‌شود؟ عبارت آقایان این است که عمل مشهور جبر ضعف سند می‌کند؛ نمی‌گویند جبر ضعف روایت می‌کند. البته گاهی هم می‌گویند جبر ضعف روایت. ما در جای خودش گفته‌ایم این‌ را درست تعبیر کنید. می‌خواهید بگویید جبر ضعف سند می‌کند؟ مثلًا در این روایت نبوی جب، سند ممکن است روایات دیگر هم نقل بکند. آیا جاهای دیگر هم جبران می‌شود؟ ولو عمل مشهور نباشد؟ یا منظور جبر ضعف سند در این روایت است؟ به عبارت بهتر بگوییم جبر ضعف روایت می‌کند. این را در پاورقی من اشاره کردم و دومی مراد است. نمی‌خواهند بگویند اگر سند ضعیفی یک جا آمد در یک روایت و آن روایت مورد عمل مشهور قرار گرفت این سند دیگر خوب است؛ هرجا می خواهد برود، هرچه می‌خواهد بگوید. نه، مورد به مورد، باید عمل مشهور بر طبق آن باشد.

ما گفتیم «فروایة الباب قابلة للاستناد الیها.». روایت را بکنید روایات الباب (یک روایت نیست.). «فروایات الباب قابلة للاستناد الیها.». بحث بعدی‌مان: «حدود دلالة القاعدة و قرائة جدیدة منها.». دو سه خط بروید بالا: «مضافًا الی ما قلناه و کتبناه مرارًا.». این را من هنوز توضیح نداده‌ام و سؤال دوستمان راجع به این دو سه خط بود. ان‌شاءالله فردا من این را توضیح بدهم و بعد می‌رویم سراغ گستره شناسی قاعده.