درس خارج اصول ابوالقاسم علیدوست

1401/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الصحیح و الاعم

تصویر جامع

مرحوم آخوند جامع را بنا بر صحیح شدن قابل تصور می‌دانند، مثلا در مورد نماز بررسی می‌کنیم در روایات چه آثاری برای آن ذکر شده است، بعد همان آثار را جامع فرض می‌کنیم، مثلا اگر بپرسید جامع نماز با این همه مراتبی که دارد چیست، می‌گوییم «ما هو معراج المؤمن» کما اینکه در روایت آمده است «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ الْمُؤْمِن».[1] یا می‌گوییم «ما هو الناهی عن الفحشاء و المنکر» کما اینکه در آیه قرآن آمده است[2] و لذا همین مسمّی است، یعنی لفظ صلاة بنا بر صحیحی بودن یعنی همین «ما هو معراج المؤمن» و ...، و همین در تمام نمازها وجود دارد، از نماز امیرالمؤمنین و امام صادق (علیهما السلام) تا نماز شخص غریقی که در حال غرق شدن تنها به ذهنش خطور می‌دهد این اثر است و لذا این جامع مسمّی لفظ صلاة می‌شود و همینطور در مورد آثار صوم و حج، مثلا در مورد آثار حج وارد شده است که ﴿قِيَاماً لِلنَّاس﴾[3]

طبیعی است که این سخن مورد نقد گسترده سایر اعلام واقع بشود، لذا از جمله کسانی که به نحو تفصیل به نقد این سخن پرداخته‌اند مرحوم نائینی است. ایشان بیان می‌کنند که در اینجا باید چیزی را مطرح کرد که (بنا بر تعبیر ما) معنای لفظ صلاة باشد و مسلمانان صدر اسلام آن را درک کنند و بفهمند.

لذا اگر بگویید می‌خواهیم برای لفظ صلاة یک مسمّی ایجاد کنیم که صلاة در آن استعمال می‌شده است و اگر استعمال نمی‌شد و مسلمانان متوجه آن نمی‌شدند یا آن ذهنیت را نداشتند نمی‌توان گفت ما صحیحی شدیم و دنبال جامع بودیم این جامع را پیدا کردیم، بلکه این یک چیز انتزاعی و ذهنی است، بنابراین باید چیزی را برای لفظ صلاة تصور کرد که مخاطب آن را متوجه بشود و درک کند.

به عبارت دیگر بیان مرحوم آخوند در حدّ امکان مشکلی ندارد اما هر امر ممکنی را که نمی‌توان به آن قائل شد، مثلا در مورد حج جستجو کنیم و چیزی را پیدا کنیم و بگوییم حج برای این وضع شده است ولی تضمین ندهیم که وقتی حج در روایات آمده است این معنا مراد بوده است یا مسلمانان این را متوجه می‌شدند.

لذا به نظر ما (در ادامه کلام مرحوم نائینی) جامعی که مرحوم آخوند در بحث صحیحی تصور کردند جامع موفقی نیست و بعد از ایشان هم مفصّل بر آن نقد شده است.

العبادات و الدواعی و الحِکَم

در اینجا بحثی بین بعضی از اعلام در مورد دواعی، اغراض و فوائدی[4] که بر عبادات مترتب است مطرح شده است. با توجه به بررسی قرآن و روایات می‌بینید بر عبادات حِکَمی، اغراضی و فوائدی مترتب شده است که نمونه بارز آن آیه شریفه ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَر[5] است.

حال این سؤال مطرح میشود که رابطه نماز با نهی از فحشاء و منکر چیست؟

در بحثی که در تصور جامع مطرح کردیم، مرحوم آخوند رابطه را اثر و مؤثر فرض کردند، یعنی عبادت مؤثر است و نهی از فحشاء و منکر اثر است. بعد تا جایی پیش رفتند که فرمودند بنا بر صحیحی شدن معنای صلاة همین است؛ و لذا در متن ادعا کردیم که مرحوم آخوند رابطه را به نحو علّت تامه می‌دانند و بنا بر تعبیر عرب‌ها به نحو استیجاب (واجب و ضرورت) می‌دانند، چون تعبیر می‌کنند که عبادت مؤثر است و نهی از فحشاء و منکر اثر است و این هم در تمام نمازهای صحیح وجود دارد.

در همینجا است که مرحوم نائینی اشکال وارد می‌کنند و می‌فرمایند علّت تام و استیجاب صحیح نیست بلکه بگویید مُعدّ، یعنی عبادات معدّات برای این آثار هستند.

فرق مُعدّ با علّت تام این است که بین علّت تام و معلول به نحو اختیاری و غیر اختیاری چیزی فاصله نمی‌شود، ولی بین معِدّ و معَدٌّ له (اثر) ممکن است امور غیر اختیاری فاصله بشود، مثلا می‌گویند لقمه حلال معِدّ برای صلاح و سداد انسان است، یعنی آیا لقمه حلال علّت تامه است؟ خیر، مگر همسر حضرت نوح و لوط (ع) لقمه حرام خورده بودند؟! کما اینکه در قرآن آمده است که ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَ امْرَأَةَ لُوط﴾[6] در اینجا دوتا زن را به عنوان الگوی کافران معرفی می‌کند. لذا در اینجا لقمه حلال معدّ برای هدایت است، ممکن است بگوییم لقمه حرام هم همینطور است، یعنی چنین نیست که علّت تام برای گمراهی باشد.

بنابراین مرحوم نائینی میخواهند بفرمایند رابطه عبادات با آثار معدّ است و ثمره آن در بحث ما این می‌شود که این دیگر نمی‌تواند جامع و مکلّفٌ‌به باشد. به عبارت دیگر اگر رابطه این‌ها علّت تام باشد، معنای صلاة همان آثار است پس خود آثار مکلّفٌ‌به باشد، یعنی خداوند متعال بفرماید ﴿وَ أَقِيمُوا الصَّلاَة﴾[7] یعنی «اقیموا الناهی عن الفحشاء و المنکر أو ما هو معراج المؤمن أو ما هو قربان کلّ تقی».

شبهه: در اینجا ظاهراً بیش از هزار سال است که یک شبهه مطرح شده است به اینکه مگر در قرآن نیامده است ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَر﴾[8] پس این همه نمازگزاری که مرتکب جرائم می‌شوند چطور می‌شود که با اینکه نماز و روزه زکات انجام می‌دهند ولی مشمول این اثر نمی‌شوند؟

همانطور که مضمون حدیث از امام صادق (ع) چنین است که «کلّ قد اضمر ما اظهره فرعون»، یعنی همه فرعون بالقوة هستند منتها یک فرعونی پیدا می‌شود و این را ابراز می‌کند و برای کسی هم چنین است که زمینه‌اش فراهم نیست. در اینجا بگوییم امام (ع) می‌خواهند بر این مطلب تحریض ‌کنند که مواظبت کنید یا مثلا استثنائاتی دارد و بگوییم «ما من عامّ الا و قد خصّ».

جواب: در دوره گذشته‌ای که این مطلب را بیان کردیم مطرح شد که مجموعاً علماء در تفسیر و غیر آن، از این شبهه چهار جواب بیان کردند:

1. إنّ بعض الصلوات ناهیة لا کلّها.حال اگر این را قائل بشوید آن وقت با آیه شریفه چطور جمع می‌شود؟

2. إنّ المراد من الآیة أنّ المصلین ما داموا یصلون کانوا مجانبین الفواحش و المناکیر؛ در آیه آمده است که ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى﴾، اما این تا زمانی است که این شخص مشغول نماز است.

بر این مطلب اشکال شده است به اینکه چطور قرآن اعلام کند «إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى»، بعد آهسته اعلام کند تا زمانی که مشغول نماز هستند و الا قبل و بعد آن چنین نیست.

3. أنّ الصلاة تنهی ولکن بعض المصلین لا یتناهون؛ یعنی نماز نهی خودش را می‌گذارد اما اینکه نمازگزار نهی پذیر باشد بحث دیگری است، یعنی نماز اثر خودش را می‌گذارد حالا بعضی‌ها از این نماز متأثر می‌شوند (یعنی به اقتضائات نماز پایبند هستند) و بعضی‌ها متأثر نمی‌شوند.

4. انّ الآیة تشیر إلی الاقتضاء لا إلی العلیة التامة و الاستیجاب علی وجه عدم تخلف الاثر عن مؤثره؛ همانند کلام مرحوم نائینی بگوییم اینجا به نحو علّت تام لحاظ نکنید بلکه به نحو مقتضی لحاظ کنید، به این نحو که در مقتضی گاهی مانعش نمی‌آید و اثر خودش را می‌گذارد اما گاهی مانع پیش می‌آید، مثلا شخص نماز می‌خواند ولی در بازار چون زمینه گناه است گناه می‌کند. ولی شخص دیگری نماز می‌خواند و بعد در کلاس شرکت می‌کند ولی چون زمینه گناه کمتر است گناه نمی‌کند.

لذا اگر بگوییم به نحو علّت تام و اثر و مؤثر نیست مشکل حلّ می‌شود، یعنی بگوییم معدّ است، و این همانند این است که بگوییم لقمه حلال جامعه و خانواده را اصلاح می‌کند. حالا بگویید لقمه حلال بود ولی فاسد شد، در اینجا عوامل دیگری سبب آن شده است.

بنابراین به نظر می‌آید همین بیان چهارم بهتر و راحت‌تر باشد.

در اینجا باید آیه را بر اساس روایات بررسی کنیم و با استناد به قرآن و روایات راه حلّی برای آن به دست بیاوریم.


[1] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج79، ص303.
[2] عنکبوت/سوره29، آیه45.
[3] مائده/سوره5، آیه97.
[4] در اینجا این عطف تفسیری نیست، مثلا فائده به چیزی می‌گویند که ثمره کار باشد ولو هدف فاعل نباشد ولی غرض هدف فاعل است حتی ممکن است مترتب هم نشود داعی یعنی محرّک، و این هم ممکن است غرض و فائده نباشد.
[5] عنکبوت/سوره29، آیه45.
[6] تحریم/سوره66، آیه10.
[7] بقره/سوره2، آیه43.
[8] عنکبوت/سوره29، آیه45.