1402/03/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مصونیت قضایی – استناد قضایی به ابزارهای نوین و گستره آن
پرسش
سؤال: بر فرض حجیت نظر کارشناس، اگر دو کارشناس در موضوع واحد نظری مخالف یکدیگر داشتند تکلیف چیست؟
آیا آنچه در اخبار علاجیه (مانند «خُذْ مَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِك ...»[1] ) وارد شده است در موضوعات نیز جاری میشود؟
البته این مسأله نیز مانند نظر فقهاء است که در یک مسأله اختلاف دارند، مثلا در بحث تقلید گفته شده اگر یک بیّنه اعلام کرد فلانی اعلم است و بیّنه دیگر اعلام کرد شخص دیگری اعلم است، چکار باید کرد؟
جواب: گاهی چنین است که اگر قاضی تحقیقش را امتداد بدهد کذب یا اشتباه یکی معلوم میشود که در این صورت دیگر بحث تعارض نیست، چرا که همیشه تعارض بین دو دلیل معتبر و مستقر است و لذا قبلا بیان کردیم اگر مقام قضایی میتواند امتداد بدهد تا واقع روشن شود باید همین کار را انجام دهد. اما حالا اگر واقعا بحث تعارض پیش بیاید، در این صورت بعضی از مرجحات اخبار علاجیه اینجا جاری نمیشود، مثل مخالفت یا موافقت با عامه یا مخالفت و موافقت با قرآن. اما بعضی موارد آن در اینجا جاری میشود، مثل صفات راوی، که در اینجا تعبیر به صفات کارشناس بکنیم، که در این صورت به نظر ما آن معیار صفات راوی در مورد کارشناس لحاظ میشود؛ مخصوصاً که ما معتقد هستیم آن علاجها تعبدی نیست و به همین خاطر از آن موارد به غیرش تعدی میشود کما اینکه مبنای مرحوم شیخ انصاری هم همین است.
بیان مسأله
اصل بحث در مورد اعتبار و حجیت یا عدم حجیت دادههای ابزارهای نوین برای قاضی در کارشناسی است، به اینکه آیا قاضی میتواند به این ابزارهای نوین اعتماد کند؟
در اینجا ما با هفت تا سؤال و جواب آن از فقهاء مواجه هستیم.
پاسخ به پرسشهای هفتگانه
چنانچه دختری پس از وضع حمل مدعی باشد که فلان شخص با وی زنا نموده است، اما متهم منکر اتهام انتسابی باشد، بفرمایید:
د. در صورت عدم اثبات حدّ زنا برای مرد، آیا تعزیر _به جهت ارتباط نامشروع_ ثابت میشود؟
جواب: در اینجا چند نظر مطرح شده است:
1. بعضی از فقهاء فرمودند تعزیز ثابت نمیشود و علم قاضی که ناشی از آن باشد حجت نیست.
2. بعضی از فقهاء فرمودند اگر قاضی علم (عادی) پیدا کند که او مرتکب گناهی شده است، میتواند او را تعزیر کند.
به نظر ما بعضیها اطمینان و علم عرفی را اضافه خواهند کرد.
هـ. در فرض عدم اثبات اتهام انتسابی و تقاضای حدّ قذف از سوی مقذوف، آیا حدّ قذف بر مدعی زنا جاری میگردد؟
جواب: اگر نتواند زنا را ثابت کند، حدّ قذف با شرایط آن جاری میشود، یعنی فرض هم بر این است که او شرائط قذف را دارد، مثلا بالغ، عاقل، مسلمان، حرّ و عفیف (یعنی متظاهر به لواط و زنا نباشد) است.
در مورد قذف توجه داشته باشید که اولاً نسبت به زنا یا لواط است و به شرطی حدّ قذف جاری میشود که مقذوف محصن باشد. البته باید توجه داشت که احصان در باب زنا یک تطبیقی دارد و در باب قذف تطبیق خاص خودش را دارد که باید شرائط پنجگانه (بالغ، عاقل و ...) را داشته باشد؛ و لذا در فتاوای علمای معاصر کسی خلاف این را بیان نکرده است.
و. با عدم تحقق شرایط قذف، آیا میتوان مدعی را تعزیر کرد؟
به این بیان که این دختر به یک نفر نسبت زنا داد و بر فرض هم زنا ثابت نشد، باید بر او حدّ قذف زده شود، ولی با این حال اگر این دختر شرائط حدّ قذف (بالغ، عاقل ...) را نداشته باشد آن وقت حدّ قذف جاری نمیشود اما در این صورت آیا میتوان این زن را تعزیر کرد؟
جواب: در فتاوا چند نظر مطرح شده است:
1. (مرحوم آیت الله صافی): حدّ قذف به تعزیز تبدیل نمیشود.
2. مورد تعزیز نیست.
3. اگر آن شخص کافر و مجنون باشد تعزیر جایز نیست؛ مفهوم آن این است که اگر عاقل و مسلمان باشد تعزیر اشکال ندارد.
(حالا اگر این شخص مسلمان و عاقل باشد ولی متظاهر به زنا باشد چطور؟)
4. (مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی): بستگی به نظر قاضی دارد.
در مورد تعزیز هم حدّش و (بعضی از اعلام مثل مرحوم گلپایگانی میگویند) حتی اصلش بستگی به نظر قاضی دارد، و ممکن است صلاح باشد او را تعزیز کند. (البته این نظر هم متوقف بر این است که بگوییم اصل و مقدار تعزیز وابسته به نظر قاضی است.)
ز. در مورد کارشناسهایی که در پشت ابزارهای نوین قرار دارند آیا اینها باید شرائط بیّنه (دو مرد عادل)[2] را داشته باشند؟
جواب این سؤال إن شاء الله خواهد آمد.
ما در محضر یکی از فضلای درس جناب آقای مقدسی هستیم. ایشان دکتری شیمی فیزیک دارند و از ایشان تقاضا کردیم در مورد (DNA) و ... توضیحاتی بیان کنند تا از آن استفاده کنیم.
بیان مطلب
برای اینکه بخواهیم در مورد اساس آزمایش ژنتیک صحبت کنیم لازم است توضیح داده شود که بدن از میلیاردها سلول تشکیل شده است و آن چیزی که ما از بدن میبینیم برآیند خواص تک تک این سلولهاست. این سلولها خواص مختلفی دارند، حالا سؤال این است که این خواص سلولها از کجا میآید؟
بازگشت تمام سلولها به رونویسی از یک مولکولهای خاصی است که این مولکولها مثل دستورالعمل میمانند، یعنی هر چیزی که بدن به آن نیاز داشته باشد باید به این دستورالعملها برگردد و از روی آن یک رونویسیهایی صورت میگیرد که بر اساس آن آنزیمهای مختلفی را میسازد.
این مولکولها مثل حروف نوشتار میمانند که از چهارتا مولکول مشخص تشکیل شدند: گوانین، سیتوزین، آدنین، تیمین،[3] بعد اینها ترکیبهای مختلفی با هم دارند که هر یک از ترکیبها معنای خاصی دارند، مثل ترکیب حروف که کلمات را به وجود میآورد در مورد اینها هم همینطور است و غالب چینش این ترکیبها در هر فردی با فرد دیگر متفاوت است، مثلا در مولکول (DNA) که یک مولکول خیلی بزرگ محسوب میشود در بالای 90% افراد این مشابهت وجود دارد، یعنی همه یک شکل است، ولی یک نقاط کانونی حساسی وجود دارد که در افراد مختلف با هم تفاوت میکند ولی نه اینکه تمام این نقاط با هم متفاوت باشد اما همین میتواند محل اختلاف باشد، مثلا میتواند دوتا با هم مشابه باشند و پنج تا با هم اختلاف داشته باشند.
بنابراین دانشمندان بیولوژی و علم زیست شناسی منشأ هویت مادی افراد را همین مولکول (DNA) میدانند و از طریق همین مولکول ارتباط بین افراد را تشخیص میدهند، یعنی در سلول یک اندامک خاصی (مثل اتاق فرمان) به نام هسته قرار دارد، بعد این (DNA) و ماده وراثی در این مکان قرار دارد که این مولکول را از هسته سلول استخراج میکنند و به وسیله روش (PCR) آن را تکثیر میکنند، چون در ابزارها یکی دیده نمیشود لذا باید تکثیر داده شود.
مولکولها مثل زیپ لباس میماند که از دو زنجیره تشکیل شده است و اینها مکمل هم هستند، یعنی اگر یک زنجیره را بخوانیم میتوانیم تشخیص بدهیم که آن زنجیره دیگر چه چیزی نوشته است. بعد نصف این ماده وراثی از پدر و نصف دیگر از مادر به ارث برده میشود؛ البته «(DNA) میتوکندریایی» از مادر به ارث میرسد و «(DNA) کروموزوم ایگرگ» در پسر تنها از پدر به ارث برده میشود.
حالا اگر این مولکول را از بدن استخراج کنند بعد یک نقاط کانونی دارد که اینها محلّ اختلاف است، یعنی افراد در این نقاط با هم فرق میکنند، مثلا برای تشخیص ژنتیک حدوداً سیزده نقطه را در نظر میگیرند که با اختلاف یک چند میلیونیوم احتمال خطا این درست جواب میدهد، لذا کلّ ماده وراثتی را بررسی نمیکنند چون عملاً ممکن نیست و پر هزینه است.
بعد این ماده وراثی را با ماده وراثی یکی از اعضای خانواده (مثل پدر، مادر ...) که از یک منشأ ژنتیکی به وجود آمده است مقایسه میکنند. در این موقع که مولکول را از بدن استخراج کردند آن را به قطعات مختلفی تقسیم میکنند که بایستی هر کدام از اینها با مشابه همین قطعات در ماده وراثی مثلا پدر مطابقت داشته باشد و اگر مطابقت نداشته باشد این نشان میدهد که ارتباط وراثتی وجود نداشته است. دانشمندان بیولوژی به تجربه دیدند که امکان ندارد این خطا داشته باشد و به هر حال احتمال خطای آن خیلی پایین است.
اثر انگشت
از خصوصیت ماده وراثتی هر فردی تعبیر به اثر انگشت وراثتی هر فرد میکنند که ویژه او است، ولی با این حال یک اثر انگشتهای دیگری هم داریم، مثل اثر انگشت نوک انگشت؛ که به آن ماده وراثتی فینگر پرینت میگویند یعنی هر فردی اثر انگشت خودش را دارد. البته شرط آن هم این است که ماده وراثتی فرد با یک عامل خارجی تغییر نکرده باشد، چرا که دانش امروز بشر به اینجا رسیده است که میتواند با عامل خارجی ماده وراثتی را تغییر داد.
ما یک اثر انگشت وراثتی و یک اثر انگشت روی اعضای بدن داریم، که اولی نسبتها را (مثل بچه و پدر) میتواند مشخص کند ولی دومی نمیتواند نسبت بین افراد را مشخص کند و تنها مختص به خود شخص است؛ حتی اثر انگشت دوقلوهای همسان با هم فرق میکند هر چند اثر انگشت فینگر پرینت وراثتی آنها یکی است.