درس خارج اصول استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1401/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریر اصول، جلسه93

بحث در نقل روایات در مورد قرعه بود. روایتی که مرحوم شیخ(ره) بیان کرده اند و آن روایت معتبر و صحیح است.

بحث سندی:

نام عاصم بن حمید عاصم بن الحمید الحناط الکوفی است.

مرحوم نجاشی(ره) می فرمایند:عین ثقة عین صدوق. مرحوم علامه(ره) هم در مورد ایشان همین مطلب را می فرمایند. ایشان از روات طبقه پنجم هستند.

نام عبدالرحمان عمرو بن مسلم التمیمی است. مرحوم نجاشی و مرحوم علامه(رحمة الله علیهما) می فرمایند: ثقة ثقة. ایشان از اصحاب امام رضا(ع) هستند. ایشان از روات طبقه ششم هستند. این روایت صحیحه است.

روایت دیگر:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ‌[1] قَالَ: سَأَلْتُ‌ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ شَيْ‌ءٍ فَقَالَ لِي كُلُ‌ مَجْهُولٍ‌ فَفِيهِ‌ الْقُرْعَةُ قُلْتُ لَهُ إِنَّ الْقُرْعَةَ تُخْطِئُ وَ تُصِيبُ قَالَ كُلُّ مَا حَكَمَ اللَّهُ بِهِ فَلَيْسَ بِمُخْطِئٍ[2] .

این روایت باسناد مرحوم صدوق(ره) تمام است اما به اسناد مرحوم شیخ(ره) تمام نمی باشد. تنصیصی بر وثاقت محمد بن حکیم وجود ندارد اما توثیق عام مرحوم شیخ(ره) شامل ایشان می شود؛ چون از ایشان محمد بن ابی عمیر و احمد بن محمد ابی نصر بزنطی و صفوان بن یحیی از ایشان روایت را نقل می کنند. بنابراین این روایت هم صحیح است.

روایت دیگر:

وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ: قَالَ الطَّيَّارُ لِزُرَارَةَ مَا تَقُولُ‌ فِي‌ الْمُسَاهَمَةِ أَ لَيْسَ حَقّاً فَقَالَ زُرَارَةُ بَلَى هِيَ حَقٌّ فَقَالَ الطَّيَّارُ- أَ لَيْسَ قَدْ وَرَدَ أَنَّهُ يَخْرُجُ سَهْمُ الْمُحِقِّ قَالَ بَلَى قَالَ فَتَعَالَ حَتَّى أَدَّعِيَ أَنَا وَ أَنْتَ شَيْئاً ثُمَّ نُسَاهِمَ عَلَيْهِ وَ نَنْظُرَ هَكَذَا هُوَ فَقَالَ لَهُ زُرَارَةُ إِنَّمَا جَاءَ الْحَدِيثُ بِأَنَّهُ لَيْسَ مِنْ قَوْمٍ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَ‌ اقْتَرَعُوا إِلَّا خَرَجَ سَهْمُ الْمُحِقِّ فَأَمَّا عَلَى التَّجَارِبِ فَلَمْ يُوضَعْ عَلَى التَّجَارِبِ فَقَالَ الطَّيَّارُ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَا جَمِيعاً مُدَّعِيَيْنِ ادَّعَيَا مَا لَيْسَ لَهُمَا مِنْ أَيْنَ يَخْرُجُ سَهْمُ أَحَدِهِمَا فَقَالَ زُرَارَةُ- إِذَا كَانَ كَذَلِكَ جُعِلَ مَعَهُ سَهْمٌ مُبِيحٌ‌[3] فَإِنْ كَانَا ادَّعَيَا مَا لَيْسَ لَهُمَا خَرَجَ سَهْمُ الْمُبِيحِ‌[4] .[5]

بحث سندی

مراد از جمیل جمیل بن دراج است؛ چون محمد ابن ابی عمیر راوی کتب دراج است و ممکن است که مراد از جمیل جمیل بن صالح اسدی باشد؛ چون ابن ابی عمیر از جمیل بن صالح روایت نقل می کند. باز هم مشکلی در سند بوجود نمی آید؛ چون ایشان از اصحاب امام صادق و امام کاظم(علیهما السلام) هستند و ایشان از عمده روات حسن بن محبوب و محمد بن ابی عمیر هستند و مرحوم نجاشی و مرحوم علامه(رحمة الله علیهما) هم ایشان را توثیق می کنند. اما اقوی جمیل بن دراج است.

مراد از طیار حمزة بن محمد بن طیار است. تنصیصی بر وثاقت ایشان وجود ندارد اما مرحوم شیخ(ره) احادیثی را در مدح و قرب ایشان به امام رضا(ع) و عنایت امام(ع) به ایشان را نقل می کند.

بحث دلالی:

اعتبار قرعه در بین اصحاب ائمه(علیهم اسلام) یک امر مسلم بود. اگر دو نفری که ادعای بغیر از حق بکنند قاضی در این جا برای قرعه سهم سومی را در نظر می گیرد و در صورت قرعه اگر کسی محق باشد قرعه به نام آن فرد اصابت می کند و اگر هیچ کس محق نباشد به آن سهم مبیح و خالی اصابت می کند.

 


[1] .- في الفقيه- محمّد بن حكم( هامش المخطوط).
[2] . وسائل الشيعة ؛ ج‌27 ؛ ص259.
[3] - كذا، و المنيح- من سهام الميسر لا نصيب له.( الصحاح- منح- 1- 408).
[4] .- كذا، و المنيح- من سهام الميسر لا نصيب له.( الصحاح- منح- 1- 408).
[5] . وسائل الشيعة ؛ ج‌27 ؛ ص257-258.