درس خارج اصول استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1400/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریر اصول، جلسه71

در جلسه قبل گفتیم که این قاعده در مورد اجزاء جاری می شود اما در مورد جزء الجزء این قاعده جاری نمی شود. آیا این قاعده نسبت به مقدمات و هووی به سوی سجده یا قایم جاری می شود یا خیر؟

معیار در جریان قاعده اگر دخول در «غیر» باشد و«مضی و تجاوز و خروج» موضوعیت دارد، مثلاً مکلف بعد از قرائت داخل در هووی به رکوع شد و در این حالت شک کرد که آیا قرائت را بجا آورده است یا خیر؟ ریشه در اجراء این قاعده این است که خروج از محل صدق بکند. در این صورت با مشغول شدن به مقدمه وارد عمل اصلی می شویم و اجزاء و شرائط مربوط به آن عمل را انجام می دهیم. اگر مکلف مقدمه آن فعل را بجا نیاورد آن عمل قابلیت برای اتیان را ندارد و در این مثال رکوع بدون هووی امکان تحقق را ندارد و قیام بدون نهوض امکان تحقق ندارد؛ چون رکوع یعنی انحناء خاص بطوری که این دستها به دو زانو برسد مکلفی که ایستاده است تا به این حد از انحناء برسد، یک مرحله ای را طی می کند و تحقق رکوع بدون طی این مرحله امکان ندارد و در نهوض هم به همین صورت است. در این صورت زمانی که ذی المقدمه را بخواهد انجام بدهد مقدمه را هم باید انجام بدهد. در وقت انجام رکوع مکلف بعد از قرائت مقدمه رکوع(هووی) را انجام می دهد و بعد از مقدمه وارد ذی المقدمه(رکوع) می شود. در این صورت با ورود در هووی مکلف از محل قرائت خارج شده است و «مضی تجاوز و مضی» صدق می کند و در مثل قیام بعد از سجده یک مقدمه ای(نهوض) وجود دارد و وقتی که مکلف وارد در مقدمه قیام شد از محل سجده خارج شده است. بحث ما(استاد) در اینجا این است وقتی مکلف این مقدمات را انجام می دهد از محل آن جزء سابق خارج شده است یا خیر؟ طبق نظر ما(استاد) با انجام این مقدمات(هووی و نهوض) از محل جزء سابق یا از خود جزء سابق خارج شده است. بنابراین با انجام این دو مقدمه عنوان «خروج و مضی و تجاوز» صدق می کند. اما طبق نظر مرحوم خوئی(ره) مکلف با انجام مقدمات از محل جزء سابق تجاوز نکرده است؛ چون ایشان می فرمایند: «لعدم کونها من الاجزاء...» . اما ما(استاد) در مقام اشکال به ایشان می گوئیم که رکوع بدون هووی امکان ندارد و این هووی بر قرائت مترتب است و در ادامه ایشان می فرمایند که هووی جزء نمی باشد ما(استاد) می گوئیم که جزئیت این مقدمه لازم نمی باشد و جزء در اینجا فقط رکوع است و امر لبه رکوع امر ضمنی ست و این امر ضمنی مقدمه و شرط و جزء دارد همانطور که امر ضمنی متوجه رکوع می شود آن امر هم بر اجزاء اجزاء هم مترتب می شود. در اینجا هووی مقدمه است و مقدمه مثل جزء است اما یک تفاوت دارد اعتباری که به جزء تعلق پیدا می کند اعتبار ضمنی است اما اعتباری که به مقدمه تعلق می گیرد اعتبار غیری و تبعی است(مخصوصا در مقدمات وجودی)؛ چون اگر مقدمات وجودیه نباشد ذی المقدمه محقق نمی شود یعنی اگر هووی نباشد رکوع محقق نمی شود. در این صورت عقل می گوید وقتی که ذی المقدمه واجب باشد این مقدمه باید توسط مکلف اتیان بشود؛ چون زمانی که عقل حکم به اتیان مقدمه می کند حکم شرع به اتیان مقدمه لغو می باشد اما اراده شرع تبعا شامل این مقدمه می شود و در صورت امر شارع به مقدمه ارشاد است. بنابراین امر غیری شارع که از ذی المقدمه به مقدمه ترشح می کند، تحت اعتبار شرع می باشد مثلاً بر کسی که حج بر او واجب است باید دنبال گذرنامه و بلیط هواپیما و ... برود و این وجوب به اعتبار حکم عقل است. عدم حکم شارع به مقدمه بخاطر وجود حکم عقل است اما این بدین معنا نیست که وجوب بر مقدمه مترتب می شود اما این وجوب وجوب تبعی است یعنی وجوب از ذی المقدمه به مقدمه ترشح می کند. در این صورت بیان مرحوم خوئی(ره) که می فرمایند اعتبار شرعی شامل این نوع واجبات نمی شود، صحیح نمی باشد؛ چون اگر اعتبار شرعی(ترشحی یا غیری) شامل رکوع شود این اعتبار شامل مقدمه هم می شود و این اعتبار هم همان اعتباری است که ایشان برای همه مقدمات وجودی قائل هستند همان اعتبار شامل هووی و نهوض می شود و در مثل وجوب مقدمات حج که یک نوع حکم عقل وجود دارد در اینجا هم حکم عقل است و این اعتبار حکم عقل در نماز هم وجود دارد. مطلبی که مرحوم خوئی(ره) می فرمایند:«علی تقدیر امکانها فی نفسها لا تکون مقدورة للمکلف»، صحیح نمی باشد؛ چون مرادشان این است که رمانی که مکلف رکوع را انجام می دهد هووی انجام می شود در حالی که انجام هووی بعد از انجام مقدمه است؛ چون مکلف می تواند بعد از قرائت به رکوع نرود و می تواند این مقدمه را ترک بکند. این هووی یک مقدمه وجودی و یک امر اختیاری است. رکوع متوقف بر هووی است این مورد هم مثل طی مسیر الی الحج است و این مقدمه غیر مقدور برای مکلف نمی باشد. معنای ضرورت در اینجا معنای غیر مقدور نمی باشد و واجب متوقف بر آن است و اعتبار ضمنی ندارد و بعد از اعتبار ضمنی یک اعتبار تبعی به مقدمه سرایت می کند و اعتبار شارع شامل همه اعتبارات می شود و فقط شامل اعتبارات مستقل نمی شود.