درس خارج اصول استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1400/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/بحث در مورد قاعده فراغ و تجاوز /نقل روایات در مورد حجیت قاعده فراغ و تجاوز و بحث سندی و دلالی

 

ر وثاقت یا عدم وثاقت ابراهیم بن هاشم بود. گفتیم که وثاقت ایشان از نظر ما(استاد) تمام است.

ایشان روایت را از ابن ابی عمیر نقل فرمودند.

نام ایشان زیاد بن عیسی است.

مرحوم نجاشی(ره) بعد از ذکر عنوان می فرمایند:

بغدادي‌ الأصل‌ و المقام‌، لقي‌ أبا الحسن موسى عليه السلام و سمع منه أحاديث كناه في بعضها فقال: يا [أ] با أحمد، و روى عن الرضا عليه السلام، جليل القدر عظيم المنزلة فينا و عند المخالفين. الجاحظ يحكي عنه في كتبه و قد ذكره في المفاخرة بين العدنانية و القحطانية، و قال في البيان و التبيين: حدثني إبراهيم بن داحة عن ابن أبي عمير، و كان وجها من وجوه الرافضة. و كان حبس في أيام الرشيد فقيل: ليلي القضاء و قيل: إنه ولي بعد ذلك، و قيل: بل ليدل على مواضع الشيعة و أصحاب موسى بن جعفر عليه السلام، و روي أنه ضرب أسواطا بلغت منه، فكاد أن يقر لعظم الألم، فسمع محمد بن يونس بن عبد الرحمن و هو يقول: اتق الله يا محمد بن أبي عمير، فصبر ففرج الله، و روي أنه حبسه المأمون حتى ولاه قضاء بعض البلاد، و قيل: إن أخته دفنت كتبه في حال استتارها و كونه في الحبس أربع سنين فهلكت الكتب، و قيل: بل تركتها في غرفة فسال عليها المطر فهلكت، فحدث من حفظه. و مما كان سلف له في أيدي الناس، فلهذا أصحابنا يسكنون إلى مراسيله و قد صنف كتبا كثيرة[1] .

مرحوم شیخ(ره) ایشان را از اصحاب امام رضا(ع) محسوب کرده است و می فرمایند:

محمّد بن‌ أبي‌ عمير، يكنّى‌ أبا أحمد، من موالي الأزد- و اسم أبي عمير زياد- و كان‌[2] من أوثق الناس عند الخاصّة و العامّة، و أنسكهم نسكا، و أورعهم، و أعيدهم[3] .

مرحوم شیخ(ره) در فهرست می فرمایند:

... .

مرحوم مامقانی(ره) می فرمایند:

انه ثقة مراسیله کالمسانید الصحاح.

ایشان از روات طبقه ششم هستند.

ایشان روایت را از حماد بن عثمان الناب ذکر می کنند.

مرحوم شیخ(ره) در فهرست بعد از ذکر نام می فرمایند:

ثقة، جليل‌ القدر، له‌ كتاب‌[4] ، أخبرنا به عدّة من أصحابنا، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين، عن أبيه، عن سعد بن عبد اللّه و الحميري، عن محمّد بن الوليد الخرّاز، عن حمّاد بن عثمان[5] .

مرحوم شیخ(ره) در رجالش ایشان را از اصحاب امام صادق(ع) محسوب می کند و می فرمایند:

حمّاد بن‌ عثمان‌ ذو الناب‌، مولى‌ غني، كوفي‌[6] .

همچنین ایشان از اصحاب امام موسی بن جعفر(ع) محسوب می کند و می فرمایند:

ابن‌ عثمان‌، لقبه‌ الناب‌، مولى الأزد، كوفي، له كتاب‌[7] .

همچنین ایشان را از اصحاب امام رضا(ع) محسوب می کند .

مرحوم علامه(ره) در خلاصه می فرمایند:

حمّاد بن‌ عثمان‌ النّاب‌ ثقة جليل‌ القدر من‌ اصحاب‌ الرّضا (ع) و من اصحاب الكاظم (ع) و الحسين اخوه و جعفر اولاد عثمان بن زياد الرّواسى فاضلون خيار ثقات قال الكشى عن حمدويه عن اشياخه قال و حمّاد ممّن اجمعت العصابة على تصحيح ما يصحّ عنه و الإقرار له بالفقه‌[8] .

مرحوم کشی(ره) می فرمایند:

عن‌ حمدويه‌: سمعت‌ أشياخي‌ يقولون: عنبسة بن بجاد، كان خيرا فاضلا. و قال النجاشي: عنبسة بن بجاد العابد مولى بني أسد كان قاضيا ثقة روى عن أبي عبد الله عليه السلام[9] .

ایشان از روات طبقه پنجم هستند.

ایشان روایت را از دو نفر نقل می کند:زرارة بن اعین نقل می کند و وثاقت و جلالت قدر ایشان تمام است. حریز بن عبدالله السجستانی نقل می کند. وثاقت ایشان تمام است. مرحوم شیخ(ره) در رجال و فهرستش و مرحوم علامه(ره) و مرحوم مجلسی(ره) ایشان را توثیق می کنند. ایشان از روات طبقه چهارم هستند.

ایشان روایت را از فضیل بن یسار النهدی ابوالقاسم بصری نقل می کند.

مرحوم نجاشی(ره) می فرمایند:

ثقة، روى‌ عن‌ أبي‌ جعفر و أبي‌ عبد الله عليهما السلام، و مات في أيامه و قال ابن نوح: يكنى أبا مسور،

أخبرنا علي بن بلال، عن محمد بن عمرو (عمر)، عن عبد العزيز بن محمد، عن عصمة بن عبيد الله السدوسي قال: حدثنا الحسن بن إسماعيل بن صبيح قال: حدثنا هارون بن عيسى، عن أبي مسور الفضيل بن يسار قال: قال لي جعفر بن محمد عليه السلام‌: رضاع اليهودية و النصرانية خير من رضاع الناصبة.

له كتاب يرويه جماعة أخبرنا أبو العباس أحمد بن علي قال: حدثنا أحمد بن جعفر قال: حدثنا أحمد بن إدريس قال: حدثنا محمد بن أحمد بن يحيى، عن أحمد بن الحسين بن سعيد، عن أبيه، و علي بن مهزيار، عن حماد بن عيسى، عن‌الفضيل بكتابه[10] .

مرحوم شیخ(ره) ایشان را از اصحاب امام پنجم(ع) محسوب کرده است و می فرمایند:

فضيل‌ بن‌ يسار بصري‌، ثقة[11] .

همچنین ایشان را از اصحاب امام صادق(ع) محسوب می کند.

مرحوم علامه(ره) در خلاصه می فرمایند:

الفضيل‌ بن‌ يسار النهدى‌ ابو القاسم‌ عربى‌ بصرىّ صميم ثقة الى غير ذلك من كلماتهم الناصّة كون الرّجل بصريا... [12] .

ایشان از روات طبقه چهارم هستند. بنابراین این روایت صحیحه است.

روایتی را که مرحوم ابن ادریس در مورد حائل ذکر کردیم از کتاب حریز بوده است.

روایت دیگر:

بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ كُلُ‌ مَا مَضَى‌ مِنْ‌ صَلَاتِكَ‌ وَ طَهُورِكَ‌ فَذَكَرْتَهُ تَذَكُّراً فَأَمْضِهِ وَ لَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ فِيهِ[13] .

بحث دلالی:

اهمیت این روایت از این جهت است که نماز و طهارت را در کنار هم آورده است؛ چون در قاعده تجاوز یک قول (بصورت اجماع) وجود دارد که این قاعده در طهارات ثلاث جاری نمی شود و عبارت «لا اعاده علیک فیه» شامل جز و کل هم می شود همانطور که اینکه این روایت شامل نماز و طهارات ثلاث را شامل می شود. از نظر دلالی این روایت خیلی قوی است. قاعده تجاوز در هر مرکب شرعی جاری می شود و اگر در اجزاء آن مرکب شک بکنیم این قاعده می تواند جاری بشود.

بحث سندی:

مرحوم شیخ(ره) این روایت را از سعد بن عبدالله بن ابی خلف القمی الاشعری نقل می کند. وثاقت ایشان تمام است. مرحوم شیخ(ره) در فهرست و مرحوم علامه و ابن شهر آشوب(رحمة الله علیهما) ایشان را توثیق می کنند. ایشان از روات طبقه هشتم هستند.

اسناد مرحوم شیخ(ره) به ایشان تمام است.

ایشان روایت را از موسی بن جعفر نقل می کند.

نام ایشان موسی بن جعفر بن وهب البغدادی، ابوالحسن است.

مرحوم نجاشی(ره) در مورد ایشان می فرماید:

له‌ كتاب‌ عنه‌ محمد بن‌ احمد بن‌ ابى‌ قتادة و عمران بن موسی[14] .

در کتب رجالی تنصیصی بر وثاقت ایشان وجود ندارد. ایشان از روات طبقه هفتم هستند.

ایشان روایت را از ابی جعفر نقل می کنند. این تقریبا کنیه هفتاد نفر است و «ابو جعفر»ای که با نقل روایت سازگار باشد تعداد تقریبا ده نفر هستند.

از این افراد موثق هم وجود دارند مثل احمد بن محمد بن عیسی و احمد بن محمد بن خالد و محمد بن عیسی عبدی و ... هم داخل این افراد هستند و این افراد از روات طبقه هفتم هستند و تشخیص فرد راوی بسیار مشکل است.

ایشان روایت را از حسن بن حسین لولوئی روایت را نقل می کند.

مرحوم نجاشی(ره) می فرمایند:

كوفي‌ ثقة كثير الرواية له كتاب مجموع نوادر[15] .

مرحوم شیخ(ره) در رجالش در باب «من لم یرو عنهم» می فرمایند:

روى‌ عنه‌ محمّد بن‌ أحمد بن‌ يحيى‌، ضعفه‌ ابن بابويه[16] .

مرحوم علامه(ره) ایشان را در قسم معتمدین ذکر کرده است که این ذکر اشاره به توثیق مرحوم نجاشی(ره) دارد.

مرحوم مامقانی(ره) می فرمایند:

مقتضى‌ القاعدة قبول‌ توثيق‌ النجاشي‌ رحمه اللّه إيّاه، بعد الالتفات إلى أنّ منشأ تضعيف ابن بابويه إيّاه هو استثناء استاذه محمّد بن الحسن بن الوليد الرجل من روايات محمّد بن يحيى، و فيه ما نذكره في محله- إن شاء اللّه تعالى- مضافا إلى إمكان كون استثناء ما تفرد به؛ لأنّ له كتاب: نوادر، و النوادر ما ليس لها باب يجمعها، و ما ليس له باب يجمعه يكثر في نوعه المخالفة للأصول، فلا يكون كلام ابن الوليد طعنا في الرجل.

و على كلّ حال؛ فيبقى توثيق النجاشي بلا معارض، مؤيّدا بتوثيقه في الوجيزة[17] ، و البلغة[18] ، و إن عقّباه بأنّ فيه كلاما. و كذا وثّقه في المشتركاتين‌[19] ، بل الحاوي‌[20] أيضا حيث عدّه في الثقات[21] .

این تضعیف هایی که ایشان می فرمایند باید دقت بکنیم؛ چون مرحوم صدوق(ره) که هم نظر با استادش ابن ولید است و مرحوم ابن ولید این روایت را از محمد بن یحیی در رجال نوادر الحکمة استثناء کرده است. حسن بن حسین لولوئی از روات طبقه ششم است اما محمد بن یحیی طبقه هشتم یا طبقه هفتم است و روایات مستثنی روایاتی هستند که محمد بن یحیی از حسن بن حسین نقل می کند و این روایات را فقط حسن بن حسین لولوئی نقل می کند اصلاً ایشان را درک کرده است و اگر از روات طبقه هشتم باشد از ایشان نمی تواند روایت را نقل بکند. بنابراین ممکن است که توجه ابن ولید از این جهت باشد یعنی یک مشکلی از جهت اسناد در روایت وجود دارد داشته است. ابن ولید هیچ ذکری در وثاقت یا ضعف ایشان نکرده است و به همین تضعیفی که مرحوم شیخ(ره) از ابن بابویه نقل می کند معارض با توثیق مرحوم نجاشی(ره) ندارد.

ایشان روایت را از حسن بن علی بن فضال التیملی نقل می کند.

مرحوم نجاشی(ره) می فرمایند:

كان‌ الحسن‌ عمره‌ كله‌ فطحيا مشهورا بذلك (بذاك) حتى حضره الموت فمات‌[22] .

مرحوم شیخ(ره) در فهرست می فرمایند:

روى‌ عن‌ الرّضا (ع‌) و كان‌ خصّيصا به و كان جليل القدر عظيم المنزلة زاهدا ورعا ثقة فى رواياته‌[23] .

مرحوم علامه(ره) تعبیراتی مثل مرحوم شیخ(ره) دارند.

مرحوم ابن شهر آشوب در معالم می فرمایند:

ثقة كان‌ خصيصا بالرضا ع، كتبه كتاب الصلاة، الديات، التفسير، الأنبياء، المبتدا، الطب، البشارات، الرد على الغالية[24] .

ایشان از روات طبقه ششم هستند.

ایشان روایت را از عبدالله بن بکیر نقل می کنند.

وثاقت ایشان را در وایات قبل ذکر کردیم و ایشان طبقه پنجم هستند. ایشان روایت را از محمد بن مسلم نقل می کند. وثاقت ایشان هم تمام است و ایشان از روات طبقه چهارم هستند.

این روایت غیر معتبره است؛ چون سند این روایت مشتمل بر موسی بن جعفر و ابی جعفر است.

ما(استاد) دو دسته روایات داری، یک دسته روایاتی بودند که یک قاعده کلی را ذکرکرده اند و یک دسته روایاتی بودند که در مورد نماز و روز و ... بحث می کند. جز این روایت اخیر همه روایات صحیحه هستند.

مرحوم شیخ(ره) می فرمایند:

لعل المتبع یعیر علی ازید من ذلک.

بیانات استاد:

مثل این روایات و روایات دیگر هم وجود دارد و اگر نسبت به این روایات ادعای استفاضه بکنیم هیچ بعید نمی باشد؛ چون همین مقدار که مرحوم شیخ(ره) برای ما نقل کرده است روایات دیگر هم وجود دارد. آن روایات عبارتند:

روایت اول:

سَعْدٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ‌ عَنْ‌ رَجُلٍ‌ شَكَ‌ بَعْدَ مَا سَجَدَ أَنَّهُ لَمْ يَرْكَعْ قَالَ يَمْضِي فِي صَلَاتِهِ[25] .

احمد بن محمد مشترک بین احمد بن محمد بن عیسی و احمد بن محمد بن خالد برقی است؛ چون هر از حسین بن سعید روایت را نقل می کنند.

روایت دیگر:

عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌ فِي‌ رَجُلٍ‌ شَكَ‌ بَعْدَ مَا سَجَدَ أَنَّهُ لَمْ يَرْكَعْ قَالَ فَإِنِ اسْتَيْقَنَ فَلْيُلْقِ السَّجْدَتَيْنِ اللَّتَيْنِ لَا رَكْعَةَ لَهُمَا فَيَبْنِي عَلَى‌[26] صَلَاتِهِ عَلَى التَّمَامِ وَ إِنْ كَانَ لَمْ يَسْتَيْقِنْ إِلَّا بَعْدَ مَا فَرَغَ وَ انْصَرَفَ‌ - فَلْيَقُمْ فَلْيُصَلِّ رَكْعَةً وَ سَجْدَتَيْنِ وَ لَا تُثَنَّى‌[27] عَلَيْهِ[28] .

روایت دیگر:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَشُكُ‌ وَ أَنَا سَاجِدٌ فَلَا أَدْرِي رَكَعْتُ أَمْ لَا قَالَ امْضِ[29] .

روایت دیگر:

الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَشُكُ‌ وَ أَنَا سَاجِدٌ فَلَا أَدْرِي أَ رَكَعْتُ أَمْ لَا قَالَ امْضِ[30] .

روایت دیگر:

عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْتَتِمُ‌ قَائِماً فَلَا أَدْرِي‌ رَكَعْت

أَمْ لَا قَالَ بَلَى قَدْ رَكَعْتَ فَامْضِ فِي صَلَاتِكَ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنَ الشَّيْطَانِ[31] .

 


[1] رجال النجاشي، النجاشي، أبو العبّاس، ج1، ص326.
[2] ليس في« د. م. ف. ع. ر».
[3] فهرست كتب الشيعة و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول (طوسى، طبع جديد) ؛ النص ؛ ص404.
[4] له كتاب، لم ترد في« ت» و« ر» و« ض» و« ط».
[5] منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال‌، استرآبادى، محمد بن على‌، ج4، ص370.
[6] منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال‌، استرآبادى، محمد بن على‌، ج4، ص370.
[7] منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال‌، استرآبادى، محمد بن على‌، ج4، ص370.
[8] منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال‌، استرآبادى، محمد بن على‌، ج4، ص370.
[9] رجال العلامة الحلي‌، علامه حلى، حسن بن يوسف‌، ج1، ص129.
[10] رجال النجاشي، النجاشي، أبو العبّاس، ج1، ص309.
[11] معجم رجال الحديث، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج14، ص356.
[12] تنقيح المقال فى علم الرجال (رحلي)، ج‌3، ص174.
[13] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج1، ص471، أبواب الوضوء، باب42، ح6، ط آل البيت.
[14] جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد، اردبيلى، محمد بن على‌، ج2، ص274.
[15] رجال النجاشي، النجاشي، أبو العبّاس، ج1، ص40.
[16] رجال الطوسي( جامعه مدرسين)، الشيخ الطوسي، ج1، ص424.
[17] الوجيزة: 149[ رجال المجلسي: 186 برقم( 468)]، قال: و ابن الحسين اللؤلؤي ثقة، و فيه كلام.
[18] بلغة المحدثين: 344، و قال فيه: و ابن الحسين اللؤلؤي و ابن حمزة العلوي و ابن خالد البرقي ثقات، و في اللؤلؤي و العلوي كلام.
[19] في جامع المقال: 103، قال: .. و أنّه ابن الحسين اللؤلؤي الثقة برواية محمد بن أحمد بن يحيى عنه، و رواية موسى بن القاسم عنه، و رواية الحجال عنه، و هداية المحدّثين: 187: .. و أنّه ابن الحسين اللؤلؤي الثقة برواية محمّد بن أحمد بن يحيى عنه، و إبراهيم بن سليمان.
[20] حاوي الأقوال المخطوط: 44 برقم( 148) من نسختنا[ الطبعة المحقّقة 1/ 259 برقم( 148)].
[21] تنقيح المقال في علم الرجال، المامقاني، الشيخ عبد الله، ج19، ص119.
[22] رجال النجاشي، النجاشي، أبو العبّاس، ج1، ص35.
[23] تنقيح المقال فى علم الرجال (رحلي) ؛ ج‌1 ؛ ص297.
[24] معالم العلماء، ص33.
[25] تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج2، ص151.
[26] كتب المصنّف على كلمة( على) علامة نسخة.
[27] في المصدر، و لا شي‌ء.
[28] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج6، ص314، أبواب الركوع، باب11، ح2، ط آل البيت.
[29] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج6، ص317، أبواب الركوع، باب13، ح1، ط آل البيت.
[30] ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار‌، العلامة المجلسي، ج4، ص37.
[31] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج6، ص317، أبواب الركوع، باب13، ح3، ط آل البيت.