درس خارج فقه استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1400/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریر فقه، جلسه85

عرض کردیم که طبق نظر مرحوم صاحب عروة(ره) بین اقوال خمسه قول سوم است اما مرحوم خوئی(ره) فرمودند که قول پنجم مقتضای قاعده است.

مطلب و اختیار مرحوم خوئی(ره) صحیح نمی باشد؛ چون تفصیلی که بین قبل و بعد از احرام قائل شده اند متوقف بر یک امر شرعی ای است و آن امر عبارت از این است که لازم نیست مکلف حجش را تمام بکند و این فرد نذر حج می کند و امید به عدم عجز دارد و این فرد بعد از احرام عاجز از مشی شده است در این صورت فرد می تواند این حج را رها بکند و در آینده آن حج را انجام بدهد. کسی که احرام بست باید از احرام بیرون بیاید و بیرون آمدن از احرام واجب می باشد. اگر کسی برای عمره احرام برای بیرون آمدن از عمره مکلف باید عمره و تقصیر را هم انجام بدهد.

بله، اگر فرد احرام ببندد و حجش هم مضیق است و عاجز هم شد و ادامه مسیر هم امکان ندارد در این صورت طبق نظر اعلام(رحمة الله علیهم) این فرد حجش را بصورت راکباً انجام بدهد. اما کسی که نذرش مطلق است و مأیوس هم نیست این فرد به مکه رسید و محرم شد و با انجام اعمال عمره از احرام بیرون آمد. در این فرض دلیل وجود ندارد که که فرد دوباره باید برای حج محرم بشود. اتیان این حج به عنوان نذرش محسوب نمی شود و نذرش هم مطلق است و عجزی هم بر این مکلف عارض شده است و در صورت تمکن مکلف باید حجش را دوباره انجام بدهد. در صورت تمکن فرد می تواند برای حج دوباره محرم بشود. اما مرحوم خوئی(ره) می فرمایند که بمقتضای نص و اجماع باید حجش را تمام بکند در حالی که این فتوا از ایشان سبب تعجب است چون نص و هم اجماع چنین اقتضائی ندارند.

بله، اگر مکلف مأیوس از این است که بتواند در آینده حج را انجام بدهد. ممکن است که قائل بشویم که این فرد باید حجش را تمام بکند. حال اگر نذرش مضیق یا مأیوس از آینده باشد؛ چون برخی از ادله می گویند که این فرد باید از احرام فارغ بشود و این مطلب طبق دلیل شرعی است و مقتضای قاعده نمی باشد حلال چطور مرحوم خوئی(ره) می فرمایند که این مطلب مقتضای قاعده است بلکه مقتضای قاعده این است که اگر عجزی بر فرد عارض شد نذر مکلف منحل می شود. بنابراین اگر روایات خاص نبود زمانی که بر فرد عجزی عارض بشود نذرش منحل می شود و امر به رکوب طبق روایات است در حالی که مرحوم خوئی(ره) طبق مقتضای قاعده بحث می کنند. بنابراین بیان مرحوم صاحب عروة(ره) صحیح است یعنی مکلف نذر حج می کند اگر عجزی بر او عارض نشده باشد باید نذرش را اداء بکند و الا نذرش ساقط می شود و این اسقاط در نذر مقید و مأیوس هم است اما اگر امید به رفع عجز داشته باشد بعداً باید نذرش را اداء بکند.

این مقتضای قاعده است و طبق مقتضای قاعده فرمایشات مرحوم صاحب عروة(ره) صحیح می باشد.

در این مسأله سه طائفه روایات داریم:

کسی که حج ماشیاً را نذر کرده است و بعد از مدتی عاجز از مشی بشود. این فرد می تواند سوار بر مرکب بشود و سیاق هدی را بعنوان کفاره بپردازد. آن روایات عبارتند از:

وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ ذَرِيحٍ الْمُحَارِبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ‌ رَجُلٍ‌ حَلَفَ‌ لَيَحُجَّنَ‌ مَاشِياً فَعَجَزَ عَنْ ذَلِكَ فَلَمْ يُطِقْهُ قَالَ فَلْيَرْكَبْ وَ لْيَسُقِ الْهَدْيَ[1] .

بحث دلالی

موضوع سوال در این روایت نذر است و متعلق نذر حج ماشیاً است و ظاهر این است که حج داخل در نذرش است. بنابراین حج و هم مشی متعلق نذر مکلف هستند. برخی از اعلام(رحمة الله علیهم) در دلالت این روایت فرمودند: کسی که حج ماشیاً را نذر کرده است و بعد عاجز از مشی شده است. عبارت «فعجز عن ذلک» ظهور در این دارد که این فرد در زمان انعقاد نذر عاجز نبود و این عجز بعد از انعقاد نذر برایش حاصل شده است. در این صورت امام(ع) می فرمایند:«فلیرکب و لیسق الهدی» . اعلام(رحمة الله علیهم) این جواب را بدل قرار داده اند؛ چون طبق مقتضای قاعده در صورت عجز مکلف از حج ماشیاً نذرش منحل می شود اما روایت می گوید این فرد سوار بشود و حج را بجا بیاورد و سیاق هدی هم انجام بدهد و این بدلیت را برای کسی قرار داده است که نذر حج بصورت ماشیاً کرده است و برایش عجزی حاصل شده است.

در صورتی که فرد نذر حج را بصورت ماشیاً انجام بدهد و این بدلیت را برای کسی قرار داده است که نذر حج بصورت ماشیاً انجام بدهد در واقع این فرد خاصی از حج را نذر کرده است. عبارت «فلیرکب» ظهور در این دارد که فرد می تواند بدل از حج بصورت ماشیاً حج بصورت راکباً بجا بیاورد. این عبارت یک فعل امر مستقلی در قبال مشی نمی باشد؛ چون اتیان به نذر به دو صورت امکان داغرد:ماشیاً.راکباً. بنابراین این جواب امام(ع) امر به یک تعبد خاصی نمی باشد بلکه در واقع مراد امام(ع) این است اگر فرد در صورت عجز از اتیان حج بصورت ماشیاً نمی تواند نذرش بجا بیاورد نذرش را بصورت راکباً اداء بکند.

بنابراین بدلیتی در اینجا وجود ندارد؛ چون دو حالت برای اتیان به نذر وجود دارد:ماشیا. راکباً. عبارت «و لیسق بدنة» در واقع یک نوع کفاره است هر چند پدید آمدن عجز یک امر اختیاری نمی باشد در حالی که این مطلب صحیح نمی باشد. بنابراین این عبارت را باید حمل کنیم بر اینکه کسی که بخواهد به ثواب حج ماشیاً برسد باید سیاق بدنه هم انجام بدهد.

اشکال:

«فلیرکب» خلاف قاعده است؛ چون اگر این فرد عاجز از مشی بشود و مورد نذرش حج ماشیاً باشد حج ماشیاً یعنی مکلف حج واجبش را انجام داده است و الآن هم که حج را هم دارد اتیان می کند حج مستحبی است و امر وجوبی از ناحیه نذر است و در صورت عجز مکلف از مشی امام(ع) نمی بایست می فرمودند فرد حجش را بصورت راکباً بجا بیاورد؛ چون این حج یک حج مستحبی است و زمانی که نذر منحل بشود امری برای حج باقی نمی ماند تا فرد بخواهد انجامش بدهد. در این صورت«فلیرکب» را باید حمل بر این معنا بکنیم که حج این فرد منفک از مشی اش است در حالی که حج بر مکلف واجب بوده است. عبارت«لیحجن ماشیاً» را حمل بکنیم بر اینکه حج نیابی «مثلاً» که بر ذمه مکلف قرار دارد را بصورت ماشیاً انجام بدهد. در صورت عجز مکلف امام(ع) می فرمایند که در صورت عجز مکلف از مشی مکلف می تواند حجش را بصورت رکوب بجا بیاورد. عبارت «ولیسق هدیاً» هم برای جبران ثواب است. بنابراین طلبق این احتمال بدلیتی در روایت وجود ندارد.

احتمال دومی که در این روایت وجود دارد این است که در اینجا دو نذر وجود دارد:نذر مشی.نذر حج. این مطلب در کلام مرحوم محقق عراقی(ره) هم وجود دارد در فرض مسأله فرد عاجز از مشی شده است و امام(ع) با عبارت«فلیرکب» بدل نمی خواهد درست بکند؛ چون بدلیت در جائی است که چند شق وجود داشته باشد و امام(ع) یک شق را معرفی بکند اما در اینجا کسی که حجش را بصورت ماشیاً نمی تواند انجام بدهد راهی جز رکوب وجود ندارد و با این جواب امام(ع) «فلیرکب» فرد در صورت عجز می تواند سواره حجش را انجام بدهد. اما نذر حج بقوت خودش باقی است و این فرد خودش را بطریق دیگر(رکوب) به مکه برساند و حجش را انجام بدهد برای وصول به ثواب مشی سیاق هدی هم انجام بدهد. غرض ما(استاد) این است که از این روایت استحباب را استنباط بکنیم؛ چون کفاره همیشه در مقابل فعل اختیاری است در حالی که عروض عجز یک امر اختیاری است.

 


[1] . وسائل الشيعة ؛ ج‌11 ؛ ص86.