1402/02/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: رابطه مقاصدالشریعه با مصالح ومفاسد
در تمام مواردی که در السلام است روی مصالح و مفاسد است. مصلحت اجتماعی یا خواسته انسانی یا اخرتی اوست.
داستان حسن و قبح مهم است که به همین بر میگردد چون حسن به مصالح و قبح به مفاسد بر میگردد.
در فعل خداوند هم حسن و قبح دیده شده که هر چه مصلحت داشته فعل اوست.
پس مقاصد الشریعه مفسده و مصلحت دیده شود که هر جا مصلحت باشد مقاصد الشریعه هست والا فلا.
منتها این که کجا تشخیص داده شود سر جای خودش . که بعد انقلاب مجمع تشخیص مصلحت نظام دیده شد. ولو که مصلحت ثانوی باشد که حاکم بر مصلحت اولی میشود.
حتی در آهم و مهم هم مصلحت و مفسده دیده میشود ویکی مقدم میشود پس در تزاحم هم مصلحت و مفسده دیده میشود.
پس در تعارض و تزاحم و اهم وم مهم مصلحت و مفسده دیده میشود.
فقط نوع تشخیص به که مفسده چطور میشود
درمصلحت نوعی از بررسی ایات که دیده شود به دست میاد. مصلحت نوعی با جامعیت السلام تشخیص داده میشود.
ولی مصلحت موردی و مصداقی که در جاها ی مختلف متفاوت است وبا مصالحت نوعی اختلاف دارد چه کنیم؟
در مصلحت علم که دیده میشود باید مصلحت جزیی هم دیده شود و مصلحت علم بر اساس مصلحت جزیی دیده میشود.
در روایت هم هست که امام مصلحت خاص رادیده و هرجا حکم خاص خودش را داده.
در مقاصد چند مقصد به دست ما رسیده
مثلا عدالت که یک مقصداست ولی از طرفی مصلحت چیز دیگری است
این دو تعارض میکند چه کنیم
آیا اهم ومهم کنیم
که مصلحت نظام بشری اهم ومهم دارد؟
مصلحت در مصلحت شود
واین سنجیده شود
و عدالت در بستر مصلحت باید دیده و پیاده شود؟
وقتی مصلحت گوناگون هست و مقاصد گوناگون هست باید استنباط شود
و نباید از قیاس سر در بی ارد درست است
ولی اگر اجتهاد بود درست میشود
و همین مصلحت سنجی ها اجتهادی باشد تا مقصد شریعت درست شود
والا قیاس میشود.
خیلی از کارهای مختلف احکام ٱسیب های که به جامعه میرسد باید دیده شود
حاکم به لحاظ حاکم بودن اختیارات دارد از طرف خودش ومردم جدایی از اختیاراتی که شرع به او داده
این جدی گرفته شود و ضابطه مند شود
و همین مقاصد الشریعه سو ء استفاده از طرف حاکمان ممکن است شود
واین خودش مصلحت و مفسده دارد که باید دیده شود ودر نظر باشد