درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

99/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفهوم شناسی فیء وانفال

 

تفتازانی: اگرمفهوم امتناع صدق دارد بر کثیر پس جزئی می شود واگر اطلاق بر کثیر دارد کلی می شود.

وپس از آن تطبیق بر مصادیق می شود که می گویند عام وخاص بوجود می اید.

غنیمت در کتاب نصاب الصبیان یعنی گوسفند ومغنم یعنی جای گوسفند.

فیء یعنی برگشت که سایه ظهر که بر می گردد ظلّ است وبرگشت سایه را برگشت می گویند یا سایه بعداز ظهر را فیء می گویند وجمع آن افیاء است.

یا مسیر برگشت مرغان را فیءاستعمال کردند.

فیئ هم در اصطلاح یعنی برگشت اموال.

دلالت بر معانی برخصوصیات وضع واستعمال است.

انفال هم یعنی زیادی که در جنگ به دست می آمد وجنگ تن به تن درصورت پیروزی اموال آن مقتول برای پیروز بوده است ومازاد بر اموال در جنگ که به غنیمت می رود در اختیار حاکم شرع قرار می گیرد؛پس انفال غیر از فیء وخمس است.

مفهوم جزئی: مفهوم اگر امتناع غیر دارد جزئی است مثل زید و شاه عباس صفوی و دلالت بر یک مصداق دارد

مفهوم کلی: اطباق بر غیر و کثیر دارد

مفاهیم دریچه ای هستند برای رسیدن به مصادیق و بر حسب منطق ما با مفاهیم داریم و در این مسیر تطبیق مفاهیم بر مصادیق معلوم می کنند که جزئی هستند یا کلی.

مفاهیم و برداشت مفهوم از معانی هستند که منطق را حاکم می کنند و الفاظ دلالت ندارند.

حالا می گیم که غنم در اصل به معنای گوسفند است و کسی که گوسفندان زیادی داشته می گفتند غنیمت دارد و استعمال لفظ در این معنا به خاطر برکت و غنیمت زیادی که داشته اطباق کلی پیدا کرده و به هر زیادی غنیمت گفته می شود.

یا وضع لغوی فیء برای سایه نیم روز است که جمع آن افیاء است یا برای مرغانی می گفتند که در مسیری می رفتند و مسیر را تغییر می دادند فیء می گفتند و همچنین به خراج هم فیء می گفتند و غنیمت جنگی که با زور گرفته می شه غنیمت می گن و غنیمتی که بدون جنگ به دست میاد فیء است به نوعی برگشت مال هست.

موارد استعمال کاری به عام و خاص و غیره نداره و اون عام وخاص از مفاهیم به دست میاد در دستگاه منطقی.

انفال یک امر مستقلی است غیر از غنیمت و به خصوص فیء و همه این ها معانی خاص خود را دارند و تداخل در معنا ندارند هرچند که تداخل مصادیق در برخی موارد داشته باشد. مثل یکی که هم فیلسوفه هم فقیه هم پروفسر هست. معانی جایگاه خود رو دارند که دریک مصادق و یک انسان جمع شده.

***

بحث روایات و اقوالی که این مفاهیم را محاسبه کرده اند:

موارد استعمال:

یک مورد انفال به معنی غنیمت جنگی آمده و از یک جهت متعلق خمس هم هست.

یک مورد فیء است از اون حیث که از دست کفار رسیده انفال گفته شده و روایت تعین ندارد و موارد استعمال است.

قول سوم که مجاهد ذکر کرده انفال خود خمس است این هم مورد استعمال است چون به صورت مالکیت در اختیار امام قرار می گیرد انفال استعمال شده است

صورت دیگر منشئی دارد و اون منشأ اصلی است. ترغیب بیشتر مسلمین برای جنگ و قرار گرفتن در صف اول جنگ و این هم یک استعمال انفال است چون از طریق مالکیت به اون ها بخشیده می شده.

مرکبی که از جنگ جویان گرفته می شود.

مقداری از زوائد که متعلق به شخص جنگجو نیست و به امام می رسد انفال است و چون حاکم مالک هست انفال گفته شده و چون در جنگ بوده غنیمت هم گفته می شود.

پس بنابرین مفاهیم و مصادیق جدای از هم بررسی می شوند و نباید در یک دیگر تداخل داشته باشند.