درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

99/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تاثیراقامه نماز 4رکعتی دربقاع ائمه علیهم السلام در اقامت

 

اگر کسی دربقاع ائمه علیهم السلام 4رکعتی بخواند کافیست بر این که صدق اقامه4رکعتی کرده باشد واگر بعداز آن از قصداقامت10روز خود بر گردد نیز باید تاوقتی آنجاست نماز را تمام بخواند حتی اگر برای بقعه هم4رکعتی خوانده باشد.

این 4رکعتی بقعه مصداق 4رکعتی است که در روایت بیان کرده است.

اگرقبل از ورود به نماز4رکعتی تردیدی برای اقامت10روز پیدا کرد،دیگر نمی توان این4رکعتی در بقعه را مصداق آن 4رکعتی در روایت به حساب آورد واینجا باید احتیاط کند چون ممکن است او بخاطر تردید برای شرافت بقعه4رکعتی خوانده است.

به هر صورت4رکعتی را بخواند وصدق ان برای او بشود همین کافیست مثلا شخص مقیم 4رکعتی را نه به جهت اقامت بلکه چون عادت به خواندن 4رکعتی بوده خوانده است که این صدق نماز4رکعتی می گردد وبعد در صورت بروز تردید بر اقامت10روز باید تا آنجا هست تمام بخواند.

كامل الزيارات / النص / 250 / الباب الثاني و الثمانون التمام عند قبر الحسين‌ع و جميع المشاهد

10- حدثني أحمد بن إدريس قال حدثني أحمد بن أبي زاهر عن محمد بن الحسين الزيات عن حسين بن عمران عن عمران قال: قلت‌ لأبي الحسن ع أقصر في المسجد الحرام أو أتم‌ قال إن قصرت فلك و إن أتممت فهو خير و زيادة في الخير خير.

اطلاق روایت می گوید اگر4رکعتی می خوانی کافیست با قصد10روز.

اطلاق روایت نمی گوید قصدروز باشد یا برای شرافت بقعه است.

وقصد10روز او با این 4رکعتی مصداق پیدا می کند.

من لا يحضره الفقيه / ج‌1 / 437 / باب الصلاة في السفر ..... ص : 434

1270- و قال أبو ولاد الحناط قلت‌ لأبي عبد الله ع إني كنت نويت حين دخلت المدينة أن أقيم بها عشرا فأتممت الصلاة ثم بدا لي أن لا أقيم بها فما ترى لي أتم‌ أم أقصر فقال لي إن كنت دخلت المدينة و صليت بها صلاة واحدة فريضة بتمام فليس لك أن تقصر حتى تخرج منها و إن كنت حين دخلتها على نيتك في التمام و لم تصل فيها صلاة فريضة واحدة بتمام حتى بدا لك أن لا تقيم فأنت في تلك الحال بالخيار إن شئت فانو المقام عشرا و أتم و إن لم تنو المقام عشرا فقصر

اصول:

اوامر تکوینی الهی که فرمود اذا اراد ان یقول کن فیکون با اوامر تشریعی تفاوت دارد.

هرکدام خصوصیات خود را دارد که اوامر تشریعی برای مکلفین متفوات است

در تکوین واسطه نیست بلکه خالق ومخلوق است ولی در اوامر تشریع واسطه بین امر خداوند اراده انسان هست

در خلق فقط اراده باری تعالی کافی وبا اراده خلق می شود اما در تشریع بعد اراده الهی اراده انسان قرار دارد

حقیقت این امر با آن امر تفاوت ذاتی دارد.